ترجمه اختصاصی روزپلاس/ آمریکا در میان فشار حداکثری ایران و اختلافات داخلی قرار گرفته و به نظر می رسد که بایدن برای همزیستی با قدرت هسته ای و قطب منطقه ای که معادلات قرن بیستم را بر هم می زند چاره ای جز امتیاز دادن ندارد.
دولت بایدن که برای حفظ هژمونی خود سه جنگ در شرف وقوع دارد، در مواجهه با چین و روسیه و برای بهبود موقعیت استراتژیک بین المللی اش به نمایش قدرت نظامی و تقویت تسهیلات هسته ای متوسل شده است.در صورتی که آمریکا این نمایش را در رابطه با ایران دنبال کند وارد جنگ منطقه ای طولانی و تمام عیاری می شود.
یکی از موضوعاتی که باعث کاهش قدرت جهانی آمریکا شده است،تبدیل شدن اسرائیل از ژاندارم منطقه به یک پایگاه نظامی سقوط کرده می باشد و دفاع از آن ایجاب می کند که آمریکا اولویت های استراتژیک خود را از مواجهه با تهدیدات بین المللی به مواجهه با تهدیدات منطقه ای تغییر دهد.
هرچند وزیر خارجه اسرائیل و رئیس ستاد مشترک اسرائیل تلویحا عنوان نمودند که اگر آمریکا سرنوشت اسرائیل را نادیده بگیرد ایران با قدرت منطقه ای خود معادلات را در خاورمیانه به هم میریزد که نتیجه ای جز نابودی اسرائیل نخواهد داشت.
بعد از آنکه بایدن به تماس های بنت پاسخی نداد،جک سالیوان با سفرش به اسرائیل تلاش کرد کمی از خشم و ناراحتی بنت بخاطر پاسخ ندادن بایدن به او را کم کند در همین حال تعداد زیادی از مسئولان سابق ارتش و دولت رژیم صهیونیستی توصیه کردند که اسرائیل مدیریت مسائل ایران را به آمریکا بسپارد و دخالتی در این رابطه نداشته باشد.
آتش بس آمریکا در جبهه ایران؟
آمریکا همچنان در رویای یک قرن آمریکایی دیگر است،رویایی که انقلاب اسلامی ایران آن را با دمیدن روح آزادی خواهی در جنبش های آزادی بخش جهان سوم آشفته نمود. اوباما که از ناکامی نو محافظه کاران در گسترش سیطره خود در خاورمیانه جدید درس هایی گرفته بود، ریسک فریب ایران با وعده گشایش های اقتصادی را نپذیرفت. اقدامی که در گذشته آمریکا از طریق آن جنبش های آزادی بخش را وادار به اطاعت کرده بود.
اوباما جرأت نکرد تفکر "استعمار اقتصادی" که در قرن بیستم از بین رفته بود را در قرن بیست و یکم احیا کند و برای این که بد بینی موجود در کشور های جنوبی نسبت به آمریکا را کاهش دهد توافقنامه هسته ای را در سال 2015 با ایران به امضا رسانید.
ترامپ نژاد پرست با اعمال حداکثر تحریم ها تلاش نمود ایران را وادار به عقب نشینی از اصول انقلابی خود کند تا در نهایت ایران به باقی ماندن در قدرت اکتفا نماید.
بایدن به بن بست رسیده،او نمی تواند مانند اوباما در مسئله ایران با اروپا هم پیمان شود.همچنین ائتلاف سه جانبه اروپا خود را وارد مشکلات بغرنج استراتژیک نمی کند و شاید جدایی ایران از آمریکا را خدمتی به اسرائیل و کشورهای خلیج فارس می داند.
تصمیم دیگری که اوباما و ترامپ از گرفتن آن ممانعت کردند گزینه جنگ مستقیم یا از طریق اسرائیل با ایران است واین تصمیم بدلیل قدرت ایران و محور مقاومت در جنگ های طولانی و تغییر در معادلات استراتژی خاورمیانه به ضرر آمریکاست و باعث پیشی گرفتن چین و روسیه از آمریکا می شود.
بعد از ممانعت ایران از حضور آمریکا در خلیج فارس برای محافظت از نفتکش ها و تخلیه منطقه از نظامیان آمریکا، ادامه دادن مسیر ترامپ دیگر برای بایدن ممکن نیست زیرا استمرار آن باعث یک جنگ نامتقارن تحمیلی از سوی ایران می شود.
بن بست مقابل بایدن راهی را جز گزینه آرام سازی برای او باقی نمی گذارد.در نهایت تغییرات بین المللی قرن بیست و یکم منجر به پذیرش ایران توسط آمریکا و لغو تحریم ها خواهد شد.
فشار حداکثری ایران
ایران در اجرای سازو کار مذاکرات غیر مستقیم موفق شد با فشار حداکثری، سند جولای ۲۰۲۱ را از دستور مذاکره خارج و به جای آن در یکم و ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱ با پیشنهادات خود مبنای سند جدیدی را فرا روی ۴+۱ قرار داد تا اساس کار دور هشتم مذاکرات و هفته های کاری پیش رو قرار گیرد. همچنین توقف غنی سازی ها در در مقابل تحریم ها و یا گنجاندن برنامه های غیر هسته ای ایران و مشارکت سایر طرف های خلیج فارس و اسرائیل مجالی برای مطرح شدن پیدا نکردند.
از سوی دیگر اجرای مانور پیامبر اعظم ۱۷ و داستان آمادگی ایران برای حمله موشکی و پهبادی به نیروگاه دیمونای اسراییل را می توان بخش دیگری از پازل فشار حداکثری ایران علیه آمریکا تلقی نمود تا از گنده گویی های اسراییل ممانعت کند.
منبع: المیادین
مترجم: مریم صمدی