ما افراد را بر اساس اعمالشان، از جمله عادات خرج کردنشان قضاوت می کنیم. ما از برچسبهایی مانند خسیس، غیرمسئول، سخاوتمند، فقیر، غیراخلاقی یا موفق استفاده میکنیم . همه اینها بر اساس نحوه خرج کردن پول یا میزان خرج کردن آنها است.
ما همچنین شرکای عشقی خود را بر اساس عادات خرج کردنشان قضاوت می کنیم. انجام چنین قضاوت هایی در یک رابطه صمیمانه آسان تر است، زیرا فرد فرصت های بیشتری برای مشاهده نحوه خرج کردن پول دارد (به عنوان مثال، کمک های مالی به خیریه، حمایت از والدین و ....).
چگونه تصمیمات مالی شریک عشقی ما بر رفتارمان تأثیر می گذارد؟ اولسون و ریک در مقاله ای که در شماره فوریه 2022 نشریه Current Opinion in Psychology منتشر شد، پاسخ هایی را ارائه کردند.
مشاهده عادات خرج کردن در روابط عاشقانه
بر اساس گرایش به خرج کردن، میتوان افراد را به ولخرجی و تنگدست تقسیم کرد:
«زنان، درد و رنج زیادی را به نفع خود تجربه نمیکنند برای خرج کردن، و باعث میشود بیشتر از چیزی که در حالت ایدهآل میخواهند خرج کنند. در مقابل، مردان ، درد بسیار زیادی را به نفع خود تجربه میکنند که باعث میشود کمتر از چیزی که در حالت ایدهآل میخواهند خرج کنند.»
یک عامل پیچیده این است که ولخرج ها و تنگ دست ها گاهی جذب یکدیگر می شوند. چرا؟ زیرا متضادها جذب همدیگر میشوند، بهویژه زمانی که هدف، جذب یک فرد شبیه خود ایدهآل او باشد. به طور خاص، افرادی که از ویژگیهای شخصیتی خاصی مانند عادتهای خرج کردنشان خوششان نمیآید - خواه خود را بخیل و خسیس بدانند یا ولخرج و اسرافکننده - ممکن است به طرف شرکای عاشقانهای کشیده شوند که همان ویژگیها را ندارند. در این جفت ها، دعوا بر سر پول ، قابل انتظار است.
با این حال، مشاجره مداوم در مورد پول، تأثیر منفی بر رضایت از رابطه و سلامت روان زوجین دارد.
برای کاهش دعواهای پولی، یک راه حل این است که همسری که خودکنترلی بیشتری دارد، گهگاه با کنترل کمتری، به ترجیحات طرف مقابل رسیدگی کند.
و همسر فردی که خودکنترلی بیشتری دارد باید بداند که شریک زندگی او که مثلاً برای یک هدیه تولد کمتر خرج می کند، نشان دهنده فقدان تعهد یا عشق نیست.
«راهحل» دیگری که برخی انتخاب میکنند این است که مشاهده نکنند که شریک عاشقانهشان چگونه تصمیمهای مالی خاص خانواده را میگیرد.
این امر ، غیرعادی نیست زیرا در مراحل اولیه بسیاری از روابط، به یکی از اعضای یک زوج اغلب نقش مدیر مالی (CFO) داده .
البته، این بدان معناست که تنها فردی که در ابتدا این نقش را بر عهده گرفت، به مرور زمان سواد مالی بیشتری کسب می کند. خطر چنین سیستمی این است که اگر مدیر مالی به طور ناگهانی از دسترس خارج شود (مثلاً به دلیل بیماری، جدایی یا طلاق)، شریک دیگر احساس می کند که تحت فشار قرار گرفته و قادر به رسیدگی به امور مالی نیست.
خیانت مالی در روابط عاشقانه
برخی از افراد متاهل به خیانت مالی دست می زنند . پول، دارایی، ارث، رسیدهای خرید و صورتحساب ها یا سایر شواهد رفتارهای مالی خود را از شریک عاشقانه خود پنهان می کنند.
یا در مورد میزان درآمدشان، تعداد حساب های بانکی که دارند، پولی که پس انداز کرده اند، پول خود را چگونه خرج می کنند ، بهایی که برای خرید پرداخت می شود دروغ می گویند .
چرا آنها دروغ می گویند، گمراه می کنند و شریک عاشقانه خود را فریب می دهند؟ از جمله دلایل دیگر، اجتناب از احساس قضاوت، مشاجره بر سر مسائل مالی، یا ناراحت کردن شریک زندگی خود است.
با این وجود، خیانت مالی می تواند باعث ایجاد فاصله عاطفی و کاهش صمیمیت شود. و هنگامی که یک شریک رفتار مالی مخفی دیگری را کشف می کند، ممکن است احساس کند به او خیانت شده است. این احساسات خیانت ممکن است شبیه احساسات مرتبط با خیانت عاطفی یا جنسی باشد.
در برخی موارد، خیانت مالی می تواند منجر به جدایی یا طلاق شود.
یکی از راه های پیشگیری از خیانت مالی، داشتن حساب های بانکی مشترک است. حسابهای بانکی مشترک ممکن است باعث تشویق هزینههای مسئولانهتر، تضاد مالی کمتر، صمیمیت بیشتر و رضایت بیشتر از رابطه شود.
یک سوال مهم این است که آیا خیانت مالی همیشه ناکارآمد است و مخرب؟ برای مثال، اگر فردی معتقد باشد که بیرون رفتن برای غذا خوردن با همکاران یک یا دو بار در هفته سلامت روان و انگیزه کاری او را بهبود میبخشد، در حالی که همسر او معتقد است که صرف پول برای این موارد، تجملات است،
بنابراین، آیا فرد باید این اطلاعات را (مثلاً در مورد ناهار بیرون رفتن) برای شریک زندگی خود فاش کند، زیرا بداند که احتمالاً منجر به مشاجره می شود و به رابطه آسیب می رساند؟ یا ممکن است بحث در مورد این اختلاف نظرها در نهایت به درک بیشتر و توافق نهایی منجر شود؟ پاسخ ساده ای وجود ندارد.
درک تصمیمات مالی همسر شما:
اجازه دهید با چند پیشنهاد در مورد مدیریت امور مالی به عنوان یک زوج به این مطلب خاتمه دهیم:
تا زمانی که اطلاعات کافی در مورد شریک زندگی خود ندارید، فرضیات خود را مطرح نکنید. به عنوان مثال، حتی اگر همسرتان در اوایل رابطه از نظر مالی مسئول و مقتصد به نظر برسد، ممکن است بعدا شواهدی از خیانت مالی پیدا کنید.
وقتی به رفتار شریک زندگی خود فکر می کنید، به همه چیزهای مرتبط توجه کنید، نه فقط یکسری اقداماتی که برجسته هستند.
دلایل رفتار مالی شریک زندگی خود را درک کنید. برای مثال، اگر همسرتان محافظهکارانه خرج میکند، میتواند وسوسهانگیز باشد که فرض کنید آنها مشت محکمی هستند و قصد مثبتی پشت آن نیست. با این حال، احتمالات دیگر را در نظر بگیرید: شریک زندگی شما ممکن است کمتر از شما تندخو و خودجوش باشد، پسانداز پول را برای اهداف بلندمدت مالی (مثلاً خرید خانه) در نظر گرفته باشد، به دلایل مذهبی صرفهجویی کند، یا صرفاً از تدبیر و خلاقیت صرفهجویی لذت ببرد. (به عنوان مثال، یافتن راه های هوشمندانه برای تغییر کاربری وسایل خانه).
نیازی به گفتن نیست، اگر دعواهای پولی مکرر شد، درمان زوجی (یا فردی) را برای ریشه یابی مشکل در نظر بگیرید.