مروری بر فیلم تیتی/ آیدا پناهنده (1399)
استاد فیزیک و زن شیرینعقل
امیر اهوارکی
ارزشگذاری: ** (متوسط)
خلاصه داستان
خلاصه داستان: سکینه معروف به تیتی (الناز شاکردوست) کارگر خدمات بیمارستان، با یک مریض به نام ابراهیم (پارسا پیروزفر) که استاد فیزیک است، ارتباط عاطفی پیدا میکند.
دربارۀ کارگردان
آیدا پناهنده سال 1358 از پدر و مادری اهل خوی، در تهران متولد شد. تحصیل در رشتۀ سینما در دانشگاه هنر را از سال 1377 آغاز کرد و بعد از هفت سال، در مقطع کارشناسی ارشد با گرایش کارگردانی سینما فارغ التحصیل شد. پناهنده که فیلمنامههایش را در معیت همسرش ارسلان امیری مینویسد، به دغدغههای زنان شهرستانی در محیطهای سنتی میپردازد.
تیتی، سومین ساختۀ پناهنده در سینما محسوب میشود. دو فیلم پیشین او عبارتند از: ناهید (1393) و اسرافیل (1395). آقای ارسلان امیری بعد از چند سال فیلمنامهنویسی برای دیگران، نخستین فیلمش به نام زالاوا (1399) را ساخت که همزمان با تیتی در جشنوارۀ فجر سی و نهم بود، چنانکه زالاوا موفقتر از تیتی ظاهر شد (برندۀ 3 سیمرغ از 9 نامزدی فجر).
تیتی ماجرای همسخنی یک استاد دانشگاه (پارسا پیروزفر) با زنی شیرین عقل و بیسواد، به نام تیتی (الناز شاکردوست) است. همسر دکتر، در بدترین شرایط بیماری، او را رها میکند اما تیتی برای دکتر دعا کرده، یادداشتهای لحظۀ آخر او را حفظ میکند. از طرف دیگر، امیر ساسان (هوتن شکیبا) نامزد تیتی که اصالتاً کولی است، قصد ازدواج با او را نداشته و در حال بهرهبرداری مالی از تیتی است (اجاره دادن رحم او). خط اصلی قصه بعد از بهبودی دکتر، پیدا کردن همین دستنوشتهها هستند که قرار است موضوع گسترش سیاهچالهها و پایان جهان را حل کنند!

فیلم تیتی، یادآور فیلم بانوی زیبای من/ جورج کیوکر (1964) است؛ زنی از طبقۀ پایین جامعه که به طور تصادفی با یک استاد دانشگاه آشنا میشود و روابطی با او پیدا میکند. روابط عادی دو سوپر استار که نگاه تماشاگران را به دنبال خود میکشند، میتوانست رمانتیک باشد. فیلم، مخاطب را تا لب دریا میبرد اما تشنه برمیگرداند. یک تصادف، تیتی را در سر راه یک استاد دانشگاه قرار میدهد. تصادف دوم، کاغذهای وصیتگونۀ دکتر است که به دست تیتی میافتند. هر کدام از این دو نفر، از شریک زندگی خود زخم خوردهاند و ظرفیتهای تکمیلنشده دارند. اما اختلاف طبقانی، مانع از وصلت است.
فیلمنامه تیتی قابلیت این را داشت تا به کمک یک طنزنویس به یک فیلم کمدی تبدیل شود. برای این کار، باید شخصیتها و موضوعات دیگری به فیلم افزوده میشدند. اما تیتی در وضع کنونی خود نیز یک فیلم قابل قبول است و مخاطب را راضی از سالن به بیرون میفرستد. هرچند که مخاطبان جدیتر سینما را اقناع نمیکند.
خوشبختانه فیلم، اصلاً فمینیستی نیست. نگاه فمینیستگرای دو فیلم قبلی خانم پناهنده، در اینجا دیده نمیشود. هرچند که او فمینیست تندرویی نبوده است و بر خلاف اغلب فمینیستها، انصاف را تا حدودی در فیلمهایش رعایت کرده است.
مفاهیم «فیزیک ستارهها» که در فیلم مطرح میشوند، خالی از اشکال نیست. فیلم در ابتدا و در ثلث اول، مثلاً تصاویری از سیاهچالهها نشان میدهد. در حالیکه وجود سیاهچاله، صرفاً یک فرضیه است و کسی تاکنون سیاهچاله را ندیده است. طبق این فرضیه، جرم سیاهچالهها آنقدر زیاد است که حتی پرتوهای نور در حا خروج را در خود میبلعند. بنابراین، سیاهچالهها اصولاً نادیدنی هستند. و اصلاً به همین سبب است که آنها را سیاهچاله مینامند.
تیتی سومین ساختۀ خانم پناهنده است که در شمال کشور و در کنار دریا میگذرد. اگرچه ذات قصه این سه فیلم، چندان ربطی به مناطق شمال کشور ندارند. اما همین که فیلمها به بیرون از تهران بروند و در جغرافیای متفاوت تصویر شوند، مایۀ خرسندی و اقبال تماشاگر خواهد بود.
جذابیت بصری تیتی از دو فیلم قبلی کارگردان که توسط مرتضی قیدی تصویربرداری شده بودند، بسیار بیشتر و تماشاییتر است. و این، از هنر فرشاد محمدی و فیلمبرداری استادانه اوست. او با فیلمبرداری فیلم تیتی، برای پنجمین مرتبه نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شد.
فیلم تیتی، چهار نامزدی از جشنواره فیلم فجر به دست آورد که به هیج کدام نائل نشد. نامزدیهایی برای: بهترین فیلمنامه (پناهنده و امیری)، بهترین فیلمبرداری (فرشاد محمدی)، بهترین موسیقی متن (علیرضا افکاری) و بهترین فیلم از نگاه تماشاگردان. این جوایز به ترتیب نصیب این فیلمها شدند: زالاوا (ارسلان امیری و آیدا پناهنده)، روشن و یدو (مرتضی نجفی)، بیهمه چیز (حامد ثابت) و ابلق (محمدحسین قاسمی).
نقش تیتی میتوانست برای الناز شاکردوست یک سیمرغ بازیگری به ارمغان آورد. بازی او با لهجۀ گیلکی، بسیار شیرین و دلنشین از کار درآمده است. شخصیت تیتی در فیلم، مخصوصاً به سبب فروتنیاش و به حساب نیاوردن خود، از مخاطبان دلبری میکند. و یکی از جذابیتهای فیلم تیتی، شخصیت همین زن است که در زمانۀ کنونی، نادرند و همچون کیمیا هستند، چنانکه شخصیت راضیه (ساره بیات) در فیلم جدایی نادر از سیمین (1389) نیز یکی از جذابیتهای مهم فیلم برای مخاطب خارجی بود.