ارزشگذاری: *** (خوب)
خلاصه داستان
به گزارش روزپلاس؛ در یک گاراژ در جنوب شهر، پسری به نام عطا (جواد عزتی) با پدرش (سعید پورصمیمی) زندگی میکند. دو تن از دوستان عطا نیز به لطف او، در این گاراژ سکونت دارند. کلفت همسایه به نام آزاده (ستاره پسیانی) به عطا نظر دارد. آزاده، دختری به نام مریم (الهام اخوان) را با ادعای اینکه دختر خالهاش است نزد عطا آورده از وی میخواهد برای چند روزی مخفیانه از او مراقبت کند. ماجراها با ورود این دختر به خانه شروع میشود. مجتبی (پژمان جمشیدی) و حمید (هادی حجازیفر) دو دوست همخانۀ عطا، نگاه دیگری به ماجرا دارند.
معرفی کارگردان
دو زیست، چهارمین ساختۀ برزو نیکنژاد فیلمساز متولد گرگان است. بجز نخستین ساخته این کارگردان به نام ناخواسته (1392)، سه فیلم بعدی یعنی زاپاس (1394)، لونه زنبور (1396) و دو زیست (1398) کمدی هستند. لونۀ زنبور، پرفروشترین اثر جناب نیکنژاد به شمار میرود (با فیلمنامهای از محسن کیایی). سه اثر دیگر را خود کارگردان نوشته است. او سریالهایی نیز برای تلویزیون ساخته، از جمله: دو فصل از سریال دردسرهای عظیم (94-1393)، پنچری (1396)، دودکش 2 (1400). جناب نیکنژاد همچنین سریالهای ساخت ایران 2 (1397) و آفتابپرست (1401) را برای نمایش خانگی کارگردانی کرده است.
با چه فیلمی روبرو هستیم؟
فیلم دو زیست، یک فیلم در ژانر اجتماعی ـ کمدی است که مضامین جوانمردانه و لوطیمنش دارد. مدتها بود که در سینما، فیلم جوانمردانه ندیده بودم. از این جهت، فیلم دو زیست برای بنده، یادآور فیلم رقص در غبار (1381) نخستین ساختۀ اصغر فرهادی است. به نظر میرسد که جناب نیکنژاد، انسان سلیم النفسی باشد و زیباییهای فیلم، ظاهراً از سلوک زیبای او ناشی میشود. شاید بهترین نمونههای این نوع طنز اجتماعی که میتوان از کارگردانهای دیگر مثال زد، فیلمهای خجالت نکش (رضا مقصودی/ 1396) و شادروان (حسین نمازی/ 1400) هستند.
سه جوان در یک گاراژ قدیمی زندگی میکنند. دختری به نام مریم به آنها پناه میآورد. عطا (جواد عزتی) سعی دارد که او را همچون یک امانت نگهداری کند. مجتبی (پژمان جمشیدی) همچون برخی جوانان بیقید، در پی انتفاع شخصی است. اما حمید (هادی حجازیفر) که کلاهگیس میگذارد مواجههای خاص با این ماجرا دارد. در ادامه مشخص میشود که مریم باردار است و از دست آزارهای شوه، از خانه گریخته است. به ناچار، تقابلی نیز با شوهر مریم رخ میدهد که عطا در این میان در جناح مریم میایستد و از او دفاع میکند.
نام دو زیست، معادل با کلمۀ «منافق» یا «دو رو» است. ظاهراً این نام، به شخصیت حمید در فیلم اشاره دارد.
بازیهای جواد عزتی و هادی حجازیفر، مثل همیشه خوب هستند. هادی حجازیفر با گریم تازه، وجههای متفاوت یافته و به سختی قابل تشخیص است. پژمان جمشیدی هم با اینکه نقش تکراری دارد، اما سعی کرده از عهده برآید. در پنج سال اخیر، یعنی مشخصاً بعد از فیلم سوء تفاهم (1396) جناب جمشیدی تلاش فوق العادهای برای بازیگر شدن به خرج داده و الحق که سال به سال موفقتر ظاهر شده است.
ضعف عمدۀ ژانر کمدی در ایران و جهان، نازل بودن این قبیل فیلمها است. متأسفانه این موضوع در سینمای ایران نیز تسرّی دارد. اما فیلمهای برزو نیکنژاد در عین آنکه مخاطب را میخندانند، وقیح و پردهدر نیستند.
ساختار فیلم دو زیست، شباهت فراوان به فیلم زاپاس (1394) دارد. هر دو اثر، نوشتۀ خود کارگردان هستند و پر از جملات قصار و زیبا. هر دو فیلم در ژانر اجتماعی با مایههای طنز هستند، اما شریف و باحیا.
ایرادها و نواقص
چند ایراد شرعی و حقوقی در فیلم هست که عامدانه به نظر نمیرسند. اما ما ناچاریم که به آنها اشاره کنیم تا مخاطبان ناآگاه، فریب نخورند.
اول اینکه، زن باردار را نه میتوان طلاق داد، و نه عقد کرد. حکم دین اسلام برای نگه داشتن عدّه، برای این است که نسبها گم نشوند و والدین هر فرد، مشخص باشند. اگر بعد از قرائت صیغۀ طلاق، در زمان عده معلوم شود که زن، باردار بوده آنگاه عدۀ طلاق تا هنگام وضع حمل ادامه پیدا میکند و این زن و مرد همچنان بر هم حلال هستند؛ چه در عقد دائم و چه در عقد موقت. یعنی، زن بارداری که مدت صیغۀ او تمام شده، هنوز در عقد آن مرد به حساب میآید. فیلمساز میتوانست فیلم را اینطور اصلاح کند که این جوانها تا هنگام حمل، از مریم نگهداری کنند، تا طلاق عملاً رخ دهد. هم بچهای سقط نگشته و هم مخالفت با شرع نشده است.
ایراد شرعی ـ حقوقی دیگر فیلم، این است که دختر باکره اجازۀ عقد ندارد. البته فیلمساز میتواند با نفی ولد (که در فیلم به آن اشاره میشود)، آن را توجیه کند اما لازم است که در فیلم مطرح شود که عقد آنها با اجازۀ محکمه بوده است.
اما آزاردهندهترین قسمت فیلم، سقط جنین است. باید ترتیبی اتخاذ میشد که این اتفاق رخ نمیداد. اگر جناب کارگردان در این جهت میکوشید، حتماً به فیلمنامهای بهتر و فیلمی بینقص میرسید.
شاید انتخاب نام مریم برای این دختر و کفالت عطا از او، اشاره به داستان قرآنی مریم و زکریا باشد. اگر کارگردان به این ماجرا نظر داشته دلیل دیگری است که نباید سقط جنین رخ دهد. اما اگر سقط رخ نمیداد مشکلات دیگری عارض میشد. شبیه به تهمتهایی که یهودیان کفرگو به حضرت مریم زدند. هرچند که مشکل اخیر قابل حل است و به درام هم ضربه نمیزند.