
به گزارش روزپلاس، دفتر مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی در فرازی از سخن ایشان باعنوان«چه می شود انسانی که عاشق خداوند است فرمان های او را اطاعت نمی کند» این گونه آورده است:
حال این اشکال مطرح است که اگر من محبّت به خدا دارم؛ پس چرا دلم منقاد او نیست؟ ما به اینجا رسیدیم که هر موجودی حبّ به حق و الله تعالی دارد، من هم از موجودات هستم؛ پس حبّ به حق تعالی دارم، امّا چرا دلم منقاد و رام نیست؟ چه نسبت به اوامر و فرمان های تکوینی او که برای من چیزی می خواهد که من او را نمی خواهم و از آن بدم می آید و چه اوامر تشریعی او؛ به تعبیر دیگر، اگرچه از نظر بیرون ازجهاتی ممکن است اعمال خود را بر وفق خواستۀ او تنظیم کنم، ولی درون من مطیع خدا نیست. مسئله چیست؟ انسان ها در بسیاری از مسایل شان همین طور هستند. پول را کارساز و مشکل گشا می بینند؛ لذا دل رام پول است. هرجا پول است، دل سرفرود می آورد. انسان، موجودی کارساز و قادر و توانا را دوست می دارد، امّا اشتباه مصداقی می کند و خیال می کند پول توانا و قادر است. اینجاست که دیگر مطیع خدا نیست. احکام شرعی هم فراموش می شود و دلیل عمده اش همین است.