پرده برداری از دو جنایت وحشتناک در تهران!

مرد تحصیلکرده مقیم انگلیس که یکی از مخوف‌ترین جنایت‌های چند سال اخیر و هولناک‌ترین جنایت امسال در پایتخت را رقم زده بود پس از دستگیری و در جریان تحقیقات تخصصی کارآگاهان و سرپرست دادسرای جنایی تهران، جزییات قتل فجیع فرزندخوانده‌اش و همسر او را تشریح کرد.
کد خبر: ۴۷۵۱۶
تاریخ انتشار:۲۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۰ - 19 August 2017
به گزارش روزپلاس؛ پرونده این جنایت از ساعت 8:30 دقیقه صبح 11 مرداد و به دنبال کشف سرهای بریده یک زن و مرد جوان در بیابان‌های حاشیه خیابان شیخ بهایی-حوالی بزرگراه کردستان- در دستور بازپرس منافی آذر و پلیس جنایی قرار گرفت.

تیم تحقیق پس از حضور در محل حادثه با دو سر بریده سوخته روبه‌رو شدند. این در حالی بود که خبر کشف سرهای بریده خیلی زودتر از تصور در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد. حتی برخی گمانه زنی‌ها از دست داشتن گروهک تروریستی داعش در این ماجرا حکایت داشت.در حالی که تحقیقات در این باره ادامه داشت، کارآگاهان جنایی از کشف تکه‌های بدن زن جوانی در محل بازیافت زباله‌ها در کهریزک باخبر شدند که به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی، به پزشکی قانونی انتقال یافت تا مشخص شود متعلق به زن جوانی است که سرش پیدا شده بود یا خیر. سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در این باره گفت: با توجه به حساسیت‌های به وجود آمده، پرونده این ماجرا به صورت ویژه در دستور کار قرار گرفت. تا اینکه در تحقیقات تخصصی صورت گرفته پی بردیم مردی سوار بر خودروی قدیمی شاسی بلند، سر‌ها را شبانه در آن محدوده رها کرده و گریخته است.
محمدشهریاری ادامه داد: در بررسی‌های بعدی دریافتیم خودروی عامل جنایت‌ها یک لندرور دو کابین بوده است. بدین ترتیب دامنه تحقیقات را در این شاخه متمرکز کرده و پس از به دست آوردن نشانی صاحبان خودروهایی با این مشخصات تجسس‌ها وارد مرحله تازه‌ای شد. از سوی دیگر آزمایش‌های «دی‌ان‌ای» حکایت از آن داشت که تکه‌های بدن کشف شده متعلق به همان زنی است که سرش در بزرگراه شیخ بهایی پیدا شده بود. در شاخه‌ای دیگر وقتی پی بردیم فرزند و عروس مرد 75 ساله‌ای به طور مرموزی ناپدید شده‌اند بدین ترتیب کارآگاهان پلیس روز 25 مرداد وارد خانه مرد مورد نظر در خیابان کارگر شمالی شده و صاحبخانه را در حالی دستگیر کردند که یک اره برقی به همراه اسلحه‌ای که قربانیان با آن به قتل رسیده بودند نیز از خانه او کشف شد. این مرد در بازجویی‌های مقدماتی لب به اعتراف گشود و گفت، به دلیل اینکه از آزار و اذیت‌های فرزندخوانده و عروسش به ستوه آمده بود هر دو را کشت و بعد هم سرهایشان را در کنار خیابان رها کرد.

اعتراف‌های قاتلی با 4 لیسانس
مرد جنایتکار پس از انتقال به دادسرای جنایی تحت بازجویی‌های فنی قرار گرفت.او در گفت‌و‌گو با سرپرست دادسرای جنایی تهران به تشریح جزییات جنایت و انگیزه‌اش پرداخت.

شهرام چه نسبتی با تو داشت؟ او فرزند باجناقم بود. باجناقم مخفیانه و به دور از چشم همسر اولش ازدواج دوم کرده بود، اما خواهر زنم با اطلاع از این موضوع از شوهرش جدا شد و برای زندگی همراه پسرش به خانه ما آمد. اما او خیلی زود فوت کرد شهرام را من و همسرم بزرگ کردیم، البته علت هم داشت. چونکه ما بچه دار نمی‌شدیم و شهرام که پدر و مادر نداشت، براحتی می‌توانست نقش بچه ما را ایفا کند.

چرا آنها را کشتی؟خسته شده بودم.شهرام و همسرش مدام اذیتمان می‌کردند. حتی آنها همسرم را کتک می‌زدند. درست بود که شهرام پسر خوانده‌ام بود اما او را پسر خودم می‌دانستم و از اینکه می‌دیدم جواب آن همه محبت را این طور داده است، سخت عذاب می‌کشیدم.

چه مدت بود که تصمیم داشتی شهرام و همسرش را بکشی؟ باور کنید حتی همان لحظه‌ای هم که می‌خواستم آنها را به قتل برسانم شک داشتم که شلیک کنم یا نه. قصد من کشتن نبود ولی آنها کاری کردند که من دست به جنایت بزنم.
چه شد که شهرام معتاد شد؟ اوایل خوب بود، بعد از گرفتن معافی خدمت با کفالت مادرش، با یک پیکان کار می‌کرد. بعد از مدتی هم راننده خط فرودگاه شد و از همان لحظه بدبختی هایمان شروع شد.شهرام در همنشینی با راننده‌ها معتاد شد. من به قدری شهرام را دوست داشتم که حتی خانه 200 متری‌ام در خیابان کارگر شمالی را صلح عمره کردم که بعد از مرگم به او می‌رسید. حتی حساب‌های بانکی ما هم مشترک بود.

پس چه اتفاقی افتاد؟ شهرام معتاد بود اما زمانی که با همسرش آشنا شد وضعیتش بدتر شد. او شیشه می‌کشید و شهرام را هم به کام مواد مخدر صنعتی کشانده بود. بعد از اعتیاد دیگر سر کار نمی‌رفت و توهین و تحقیرها و کتک‌هایش شروع شد. همسرش هم به تقلید ازشهرام همان کارهای ناشایستی را که او انجام داده بود انجام می‌داد. حتی از او شکایت هم کرده بودم. 5 مرداد، سر همین مسأله بار دیگر ازشهرام شکایت کردم و پرونده‌ای هم در کلانتری یوسف آباد تشکیل شد. مرا به پزشکی قانونی فرستادند اما چون پسرم بود و دلم نمی‌خواست در بازداشتگاه باشد رضایت دادم. اما ای کاش رضایت نداده بودم، زمانی که آمد شروع به داد و بیداد و فحاشی کرد که چرا از او شکایت کردم.
بعد چه اتفاقی افتاد؟آن زمان بود که تصمیم گرفتم او را بکشم، چرا که کارد به استخوانم رسیده بود. 8 مرداد، همسرم را به خانه یکی از اقوامش در حوالی تهران فرستادم. حدود ساعت 11 شب بود که در اسلحه‌ام 6 فشنگ قرار دادم. داخل اتاق اسلحه به‌دست نشستم. شهرام و همسرش مدام به آشپزخانه می‌رفتند و برمی گشتند. در جریان همین رفت و آمدهایشان مدام فحاشی می‌کردند. ناگهان شهرام وارد اتاقم شد و مرا که دست به اسلحه دید ترسید من هم نخستین شلیک را انجام دادم. تیر به پای چپش اصابت کرد و همان موقع همسرش خودش را به ما رساند که من تیر دوم را به شکم همسر شهرام شلیک کردم. بعد بالای سر پسرم رفتم و تیر خلاص را زدم و بعد از آن هم به سراغ همسرش رفتم و تیر خلاص زدم.

با اجساد چه کردی؟با اره برقی که برای شهرام بود، آنها را مثله کردم تا بتوانم راحت بیرون ببرم.

همان شب اجساد را بیرون بردی؟ نه، شب اول جسد شهرام را مثله کردم و با خارج شدن از محدوده کلانتری یوسف آباد اجساد را داخل سطل‌های زباله انداختم. سر شهرام را ننداختم چون می‌ترسیدم که کشف و شناسایی شود. آن شب بدن شهرام را انداختم و فردای آن شب سرش را در زمینی کنار بزرگراه شیخ بهایی انداخته و سر را آتش زدم. شامگاه 10 مرداد بود که به سراغ جسد همسر شهرام رفتم و جسد او را هم مثله کردم. تکه‌های بدن او را در خیابان‌های اطراف کریم خان در سطل‌های زباله انداختم و سرش را نیز در کنار سر شهرام آتش زدم.

همسرت از این ماجرا با خبر است؟نه؛ او هنوز به خانه برنگشته. سابقه داشت زمانی که به میهمانی می‌رود چند هفته یا بیشتر بماند. بخصوص حالا که پایش هم شکسته.

بعد از جنایت چه کردی؟ به خانه آمدم و همه جا را تمیز کردم.

چرا سرها را آتش زدی؟ برای اینکه هرگز نمی‌خواستم هویت آنها برملا شود.

در این مدت کسی سراغ آنها را نگرفت؟ چرا، یکی از دوستانش چند باری سراغش را از من گرفت اما گفتم مسافرت هستند.

پشیمانی؟ پشیمانم. اما پشیمان از اینکه چرا این کار را زودتر انجام ندادم. کار بسیار خوبی کردم که به زندگی نکبت بار آنها پایان دادم. از طرفی به زندگی پر از نکبت خودم هم پایان دادم.

چرا خودت؟من اگر آدم درستی بودم چنین انگلی را به جامعه تحویل نمی‌دادم.

بیماری خاصی داری؟ فقط دارو برای قلب مصرف می‌کنم.

اسلحه را از کجا آوردی؟ 60 سال قبل اسلحه را به صورت قانونی خریداری کردم. آن زمان 15 سالم بود. دوران جوانی‌ام وقتی برای شکار می‌رفتم اسلحه را با خودم می‌بردم. اما دیگر از آن استفاده نکردم. البته بعدها دو اسلحه شکاری دیگر هم خریدم.
چرا با آن اسلحه شهرام و همسرش را به قتل رساندی؟ علت خاصی داشت؟ این اسلحه خفیف‌تر بود، می‌خواستم اول شلیک کنم و ببینم چه واکنشی نشان می‌دهند و چه اتفاقی می‌افتد. بعد اگر به نتیجه نرسیدم دوباره شلیک کنم.

تحصیلاتت چیست؟ 4 لیسانس دارم، مدیریت، حسابداری...

شغلت چه بود؟ در زمان رژیم گذشته در نهادهای دولتی مثل بانک، قسمت جهانگردی دفتر نخست‌وزیری و دستگاه‌های امنیتی کار می‌کردم. مدتی هم به خارج از کشور رفتم. اقامت انگلستان را هم دارم، اما بعد از انقلاب در شرکت‌های خصوصی در ایران کار می‌کردم.


خبر کشف سرهای بریده را در رسانه‌ها دیده بودی؟ نه، موبایل ندارم اهل خواندن روزنامه هم نیستم.

 

ایران
سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

ربایندگان «یسنا» به جرم خود اقرار کردند

عوامل پشتیبانی جیش العدل در دو عملیات ۲۴ آذر و ۱۶ فروردین در راسک بازداشت شدند/ این افراد در مدرسه دینی انوارالحرمین در روستای پشامگ مخفی شده بودند

شناور شهید مهدوی از خط استوا عبور کرد/ اولین ماموریت اقیانوسی سپاه در نیمکره جنوبی

از نمایش طلبگی تا بلاگری/ لزوم بررسی پشت پرده فعالیت های حجاب‌استایل ها برای دگرگونی فرهنگی

برنامه دولت برای چگونگی تداوم طرح کالابرگ تا هفته آینده

محدودیت‌ها و تنگناهای رژیم صهیونیستی برای حمله به رفح/ پیامدهای فاجعه‌بار انسانی حمله به این شهر چیست؟

وزیر ورزش خطاب به تاج:کرامت بانوان زیر سؤال رفته،رسیدگی کنید

جزییات مهم از نرخ سود بانکی که تغییر کرد / کاهش یا افزایش ؟

قیمت طلا به کف رسید؟/ قیمت جدید طلا ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

عکسی از تیپ خاص اسحاق جهانگیری در طبیعت

پیش‌بینی صرافان از نرخ ارز در بازار/ سقوط قیمت دلار تا کجا ادامه دارد؟

مدیر مالی اپل: به رشد ما در عربستان و ترکیه توجه کنید، نه افت درآمد در چین

هوادار خاطی سپاهان ۱۰ سال محروم شد

صادق خان باز هم شهردار لندن شد

انتشار تصاویر و جزئیات جدید از فوت نیکا شاکرمی برای اولین بار/ بی آبرویی بی‌بی‌سی در پی انتشار اسناد پرونده

پيام واضح ايران به جهان/ سردار تنگسیری: اگر نفتکشی از ایران ببرید جبران خواهیم کرد

ایران خودرو با سمند هم خداحافظی کرد

کانال مهمی به نام عمان / چرا مسقط برای ایران و آمریکا مهم است؟

چرا فرانسه از فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان حذف می‌شود؟

۹ محصول ایران خودرو ارزان شدند

اولین بداخلاقی سیاسی در‌دور دوم انتخابات/ راهنما راست، گردش به چپ

مالک جدید استقلال نام این باشگاه را تغییر داد!

سفر پر ماجرای گروسی به ایران

پشت پرده عجیب نامه‌ای درخصوص سیاست ارزی به رهبرانقلاب/ مهدوی: به ما دروغ گفتند و علیه بانک مرکزی امضا گرفتند/ این نامه از سوی مدیرعامل بورس کالا برای ما ارسال شد/ مشخص نیست در شرایط جنگ اقتصادی چرا چنین نامه‌ تحریک‌آمیزی نوشتند

کوبا مشتری کشتی‌های ایرانی شد

نگاهی به ساخته سینمایی حسن فتحی با موضوع مولانا و شمس/ مست عشق یک تریلر جنایی

رابرت کندی به بایدن: کنار بکش تا ترامپ را شکست بدهم

استرداد متهمه کلاهبردار کلان اقتصادی به کشور

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

انتشار تصاویر و جزئیات جدید از فوت نیکا شاکرمی برای اولین بار/ بی آبرویی بی‌بی‌سی در پی انتشار اسناد پرونده

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

هوش هیجانی چیست و چه اهمیتی دارد؟ مولفه ها، نشانه ها و تقویت EQ

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

موضع‌گیری درخصوص آیفون‌ ممنوعه و سکوت درباره موبایل مسافری

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

پایان سیاهِ ازدواج سفید

جا زدن پل‌های شناور به جای سامانه پدافندی/ احمق و احمق‌تر! / دروغ شاخدار به روایت تصویر

بررسی سرمایه گذاری های اخیر مهدی فضلی/ خیز گلرنگ برای حذف اسنپ، دیجی‌کالا و فیلیمو؟/ جنگ قدرت در اکوسیستم استارتاپی

قانون مالیات بر عایدی سرمایه تغییرات گسترده ای داشته و صرفا اصلاح ایرادات شورای نگهبان نبوده/ این قانون برای کسانی است که می‌خواهند قدرت خریدشان را حفظ کنند

ستاره استقلال مشاور املاک خانه شد!