یک آگهی فروش عجیب!

دو مرد ٢٠ و ٢٣ساله به ‌تازگی آگهی ‌فروش بعضی از اعضای بدن خود و دو دوست دیگرشان را به در و دیوار شهر چسبانده‌اند!
کد خبر: ۷۸۳۸۸
تاریخ انتشار:۳۰ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۴ - 19 April 2018
به گزارش روزپلاس؛ روزنامه شهروند نوشت: «محمدرضا» و «جواد» و «محمد» و «علی» آگهی زده‌اند؛ آگهی فروش چشم و کلیه. خلاصه ماجرا همین است. «محمدرضا» یکی از چهار دوستی است که چند سال پیش از دهدشت کهگیلویه‌وبویراحمد برای کار به تهران آمدند و حالا مادر یکی‌شان باید در بیمارستان عمل قلب باز کند. «محمدرضا» حالا به «شهروند» می‌گوید برای تأمین هزینه عمل مادر دوستش و البته به دلیل فرستادن پول برای خانواده‌اش با دوستانش در آگهی فروش اعضا همراه شده است. او پیش از این دستفروش بوده، حالا بی کار است و می‌گوید بعد از دادن آگهی، مردم با او تماس می‌گیرند و همدردی می‌کنند: «همین همدردی یک دنیا می‌ارزد.»

«جواد»، دوست محمدرضا است و یکی از کسانی که می‌خواهد یک چشمش را بفروشد. او هم به «شهروند» می‌گوید سه برادرش معتادند، خانواده‌اش وضع مالی خوبی ندارند و فروختن یک چشم برایش کار سختی نیست.

«محمدرضا» و «جواد» نمی‌دانند که نباید امیدی به این آگهی داشته باشند. وزارت بهداشت قبل از این و با منتشر شدن تصویر آگهی فروش چشم، اعلام کرده است که این آگهی‌ها شبیه جوک است. محمد آقاجانی، معاون پیشین درمان وزیر بهداشت پیش از این گفته است: «فروش چشم اصلا امکان‌پذیر نیست و بیان چنین موضوعی شبیه جوک و فکاهی است. اساسا پیوند چشم آن هم از فرد زنده امکان‌پذیر نیست و هر کس چنین ادعایی کرده است، حتما یک فرد شیاد است که هیچ آشنایی با نظام سلامت ندارد و قصد شوخی داشته است. در ایران و دنیا در مورد چشم فقط پیوند قرنیه وجود دارد که آن هم فقط از افراد مرگ مغزی انجام می‌شود. در ایران برای این کار بانک قرنیه وجود دارد و خارج از چارچوب بانک قرنیه و پیوند قرنیه از فرد دچار مرگ مغزی امکان انجام پیوند وجود ندارد.»

محمدرضا، ٢٠ساله اهل دهدشت

چند سالتان است؟

٢٠سال.

اهل کدام شهرید؟

دهدشت در استان کهگیلویه وبویراحمد.

تحصیلاتتان چقدر است؟

تا پیش‌دانشگاهی تجربی خوانده‌ام.

در آگهی شما آمده چهار نفرید و دو چشم و دو کلیه‌تان را در مجموع برای فروش گذاشته‌اید. شما کدام‌یک از اعضا را می‌خواهید بفروشید؟

یک چشمم را.

چند می‌فروشید؟

اگر مشتری پیدا شود، ١٥٠ تا ١٦٠میلیون.

قیمت را از کجا و بر چه اساسی تعیین کرده‌اید؟

از یک‌ سری سایت‌هایی که آگهی فروش اعضا می‌زنند. با چند نفر هم مشورت کردیم، گفتند رقم خاصی نمی‌شود برایش تعیین کرد، می‌شود تا بی‌نهایت قیمت معلوم کرد، بستگی به این دارد که چقدر مشتری برایش پیدا شود.

حالا چرا چشمتان را می‌خواهید بفروشید؟ در آگهی نوشته دو دوست دیگرتان کلیه‌شان را برای فروش گذاشته‌اند.

بله ما چهار دوست هستیم که دو نفرمان کلیه و دو نفرمان یک چشم‌مان را برای فروش گذاشته‌ایم. من چشمم را گذاشتم به این دلیل که شنیده‌ام نداشتن یک کلیه خیلی سخت است، بعدش آدم اذیت می‌شود و مدام باید رعایت کند و هر غذایی را نمی‌شود خورد. کلیه کلا حساس است.

از چشم که حساس‌تر نیست! شما سخت‌تان نیست یک چشمتان را از دست بدهید؟

بالاخره یک چشم دیگرم هست. من دیده‌ام که قبلا کسان دیگری برای فروش یک چشمشان آگهی داده‌اند. با یک چشم هم می‌شود زندگی کرد. من هم مجبورم، اگر مجبور نبودم، این کار را نمی‌کردم.

چرا مجبورید؟ وضع مالی‌تان چطور است؟

راستش را بخواهید مادر یکی از دوستانم، عمل قلب باز دارد و باید خیلی فوری عمل شود. گفته‌اند عملش ٤٨‌میلیون تومان پول می‌خواهد. او برای تأمین این پول، آگهی فروش کلیه زد و ما هم برای این‌که با او همدردی کنیم، آگهی زدیم.

او یکی از همین چهارنفر است که در آگهی‌تان نوشته‌اید؟

بله.

شما می‌گویید که برای همدردی با دوستتان این کار را کرده‌اید. به هر حال اگر برای چشمتان مشتری پیدا شود، این کار را می‌کنید یا نه؟

بله حتما.

یعنی هر سه‌ نفرتان می‌خواهید به او کمک کنید؟

بله.

خودتان نیاز ندارید؟

مطمئنا داریم. ما می‌خواهیم او فکر نکند تنهاست ولی اگر هم این پول دستمان بیاید، بقیه‌اش را به زخم خودمان می‌زنیم.

اگر آن طور که شما می‌گویید، عمل قلب مادر دوستتان ٤٨‌میلیون تومان می‌شود، لازم نیست همه‌تان این کار را بکنید.

بله، ولی خب من می‌دانم که این کار غیر قانونی است و از آن طرف گروه خونی‌ها فرق دارد و پیدا کردن کسی که شرایطش جور باشد، سخت است، به همین دلیل ممکن است اگر یک‌ نفر آگهی داده باشد، دیرتر موفق شویم، ما چهارتایی آگهی دادیم که شانس‌مان بیشتر شود.

الان در تهران زندگی می‌کنید؟

بله چندسال است که در تهران کار و زندگی می‌کنم.

با آن سه نفری که در مشخصاتشان در آگهی آمده زندگی می‌کنید؟

بله در خانه‌ای اجاره‌ای در یافت‌آباد. آنها هم از ٥ تا ٩‌سال است که از دهدشت به تهران آمده و کار می‌کنند.

ماهی چقدر اجاره می‌دهید؟

ماهی ٤٠٠‌هزار تومان.

کارتان چیست؟

من و رفقایم دو سه سال اولی که به تهران آمدیم در رستوران کار می‌کردیم. بعدش دیگر همه‌جا رفتیم، بنگاه و... و اخیرا هم دستفروشی می‌کردم ولی الان کار نمی‌کنم.

درآمد این چندسال هر ماه چقدر بوده؟

حدود یک‌میلیون تومان. ولی خب مشکلات دستفروشی زیاد است، چندبار جنس‌هایمان را از ما گرفتند و راستش ما هم خسته شدیم.

پس دلیلتان برای دادن این آگهی، فقط کمک به مادر دوستتان نیست.

خب به هر حال اگر این پول دستمان بیاید، خیلی خوب است.کمک زیادی به ما و خانواده‌هایمان می‌کند. دوستانم هم یا کارگری کرده‌اند یا دستفروشند و پولی ندارند. آن دوستم هم که مادرش بیمار است الان بیکار است.

مادر دوستتان چندوقت است که در بیمارستان بستری است؟

چهارماه است در یکی از بیمارستان‌ها بستری است و به زحمت پول بستری‌اش را جور کرده‌ایم.

بیمه نیست؟

بیمه معمولی هست ولی با دفترچه می‌گویند این قدر.

هم‌خانه‌هایت چندسالشان است؟

دو تایمان ٢٠ساله‌ایم، دو تایمان ٢٣ساله.

خانواده شما هم در دهدشت زندگی می‌کنند؟ چند خواهر و برادرید؟

بله آن‌جا هستند. دو خواهر و یک برادر دارم. وضع مالی آنها هم خوب نیست.

چند روز است آگهی زده‌اید؟

حدود یک هفته.

در کدام خیابان‌ها زده‌اید؟

در خیابان‌های بالای شهر که مشتری بهتری پیدا شود.

در این مدت چند نفر به شما زنگ زده‌اند؟

نمی‌توانم دقیق بگویم ولی در مجموع حدود ٣٠ نفر می‌شوند.

مشتری‌اند؟

بیشترشان زنگ می‌زنند و همدردی می‌کنند. مشتری جدی تا به حال پیدا نشده. البته همان همدردی هم خیلی مهم است. وقتی می‌شنویم مردم هم درد ما را درک می‌کنند و ناراحتند، دلمان گرم می‌شود.

اگر بر فرض مشتری پیدا شود، می‌دانید که چنین عملی کلا غیرقانونی است و از آدم زنده، چشم پیوند نمی‌زنند. در این‌باره فکری کرده‌اید؟ یا اگر اصلا پیدا شد، دکتری می‌شناسید که این کار را انجام دهد؟

من از قانون خبری ندارم و دکتری هم نمی‌شناسیم. دیده بودیم که قبلا این کار را کرده‌اند. امیدواریم که کسی پیدا شود و راهش را بلد باشد.

اگر مشتری پیدا شود، واقعا این کار را می‌کنید؟

بله می‌کنم. البته حرف زدن خیلی راحت است، موقع عمل نمی‌دانم همین‌قدر مطمئن باشم.

اگر کسی ٢٠٠‌میلیون تومان بدهد و همین فردا بخواهد عمل کند، این کار را می‌کنی؟

اگر واقعا سریع باشد و به درد کار و نیتمان بخورد، بله حتما.

جواد، ٢٣ ساله، اهل دهدشت

 شما هم می‌خواهید چشم‌تان را بفروشید؟

بله.

چرا؟

والا هر چهارتای ما زندگی درست‌وحسابی نداریم. از وقتی بچه بودیم کار کرده‌ایم، ولی هر روز یک بلایی سرمان آمده و نتوانسته‌ایم یک زندگی برای خودمان جمع‌وجور کنیم. یا پول‌مان را می‌خورند یا خانواده قرض دارد و باید به آنها برسیم، حالا هم که مادر رفیق‌مان افتاده بیمارستان و عملش خرج برمی‌دارد. ما در این شهر همه کار کرده‌ایم، اما به نتیجه نرسیده‌ایم.

چه کارهایی؟

از آشپزی تا کارگری ساختمان و مشاور املاکی و دستفروشی. ما فقط دزدی نکرده‌ایم وگرنه همه کار کرده‌ایم.

وضع خانواده‌تان چطور است؟

پدر من ٣٠‌سال است که کارمند یک اداره است و اخیرا به دلیل این‌که خانه‌اش به نام عمویم است و او هم بدهی بالا آورده، خانه‌اش را دارند می‌گیرند.

در خانواده چند نفرید؟

ما چهار پسر و یک دختریم. از چهار پسر خانواده، سه نفرشان معتادند و فقط من نیستم. در همه این هشت‌سالی که در تهران کار کرده‌ام، مدام برای آنها پول فرستاده‌ام. باورتان می‌شود اگر بگویم کلا چهار تا پنج دست لباس برای خودم خریده‌ام؟ خب قطعا وضعیتم خوب نیست که می‌خواهم چشمم را بفروشم.

چند می‌خواهید بفروشید؟

١٥٠ تا ١٦٠‌میلیون تومان.

اگر مشتری پیدا شود، واقعا این کار را می‌کنید؟

بله، واقعا این کار را می‌کنم. اگر بخواهم کار کنم، ١٥‌سال طول می‌کشد تا ١٥٠‌میلیون تومان پول داشته باشم، تازه اگر هیچ خرجی نکنم، یعنی وقتی ٣٨ساله بشوم با بدبختی شاید این پول را داشته باشم.

اگر بر فرض این پول دست‌تان بیاید، غیر از کمک به مادر دوست‌تان می‌خواهید با آن چه کنید؟

همه‌اش را می‌دهم به خانواده‌ام.

خب آنها اگر بفهمند پول چشم‌تان است، چه برخوردی خواهند داشت؟

من زیاد خانه‌مان نمی‌روم، از کجا می‌خواهند بفهمند.

می‌دانید که این آگهی شما غیرقانونی است و اصلا چنین عملی در ایران انجام نمی‌شود؟

بله، شنیده‌ام غیرقانونی است. به من گفته‌اند، ولی خب هر کاری در ایران می‌شود انجام داد. من می‌خواهم با رضایت خودم یک عضو بدنم را بدهم، عاقل و بالغم.

چرا کلیه‌تان را نمی‌فروشید؟ امکان موفق‌شدن در فروش آن خیلی بالاتر است.

کلیه، هم نگهداری بعدش سخت است، هم پولش کمتر است، آدم با یک چشم هم می‌تواند زندگی کند.

در این مدت تماس‌ها با شما چطور بوده است؟

عده‌ای زنگ می‌زنند و به ما می‌خندند، عده‌ای دلداری می‌دهند، عده‌ای هم می‌گویند ما می‌آییم و قرار می‌گذاریم و ...

در این مدت چرا برای حل مشکلات‌تان وام یا قرض نگرفته‌اید؟

چند بار رفتیم بانک، وام؛ ضامن و چک و... می‌خواهد، من ندارم.

بیمه هستید؟

بیمه سلامت همگانی.

تحصیلات‌تان چقدر است؟

فوق‌دیپلم معماری دارم، از دانشگاه آزاد دهدشت. ترم یک بودم که برای کار آمدم تهران، این‌جا کار می‌کردم و موقع امتحانات می‌رفتم دانشگاه، تا هزینه‌اش دربیاید، بعدش هم که فقط کار کردم. من از بچگی ورزشکار هم بوده‌ام، انواع و اقسام ورزش‌ها: کشتی، تکواندو، فوتبال، فوتسال.

چرا ادامه ندادید؟

ورزش‌ کردن و ادامه‌ دادن آن هم پول می‌خواهد، بالاخره دستکش خوب، کفش خوب، ما پولش را نداشتیم. ما در خانواده‌مان همیشه دعوا بود، کسی نبود به ما برسد. ١٠ساله بودم که یکی از برادرهایم، جلوی من با تیغ خودش را زد، همه‌اش خودزنی و خودکشی و دعوا و جروبحث. اصلا نمی‌دانم محبت چیست.

می‌دانید که خیلی‌ها ممکن است فکر کنند این آگهی شما کلاهبرداری است و برای پول درآوردن بیشتر این کار را کرده‌اید.

بیایند وضع ما را ببینند، بهشان ثابت می‌شود.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

آینده هویت اسلامی عربستان در سایه اصلاحات سکولار

برگزاری مراسم «قهرمان ملی»/ رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب

عراقچی: حرکت سه کشور اروپایی در شورای حکام به پیچیده‌تر شدن موضوع خواهد انجامید/بررسی آخرین تحولات مربوط به مذاکرات هسته‌ای

۲۲ شهید و مفقود در بمباران یک خانه مسکونی/ تله مرگ‌بار حزب‌الله در مسیر نظامیان اسرائیلی

ایفون‌های فعال رجیستر نمی‌شوند!/ تصمیم وزارت صمت به ضرر دولت و مردم!

بانک ملت هک نشده است/ تنها همراه بانک ملت در حال به روزرسانی است

میدان حرف آخر را می‌زند/ پاسخ ما هدف قرار دادن قلب تل‌آویو خواهد بود

سازمان لیگ قیمت بلیت‌ها را اعلام کرد؛ نرخ براساس ورزشگاه+نامه

پزشکیان: ایران بر روابط گسترده‌تر و عمیق‌تر با کشور دوست و همسایه قطر تأکید دارد/ نخست وزیر قطر: همواره برای ایران یک همپیمان قوی و مورد اعتماد خواهیم بود

قهرمان دهه هفتادی/ جوان‌ترین شهید مدافع حرم که بود؟

درباره دوگانه تیم ملی فوتبال-صداوسیما/ کدام طرف درست می‌گوید؟

تلویزیون از رختکن تیم ملی خبر ندارد

"مثل نهنگ " و بحران‌ شناختی خاموش بعد از مادری

ایران در قبال آژانس حسن‌ نیت نشان داد/ اگر طرف‌های مقابل به دنبال تقابل باشند، ایران نیز واکنش مناسب از خود بروز خواهد داد

آن روی سکه ترامپ در فناوری/ از متضرر شدن اپل تا شانس هوش مصنوعی

وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن «طلا و مس» را بیشتر کرد

چگونگی رجیستر گوشی‌های آیفون‌ هنوز تعیین تکلیف نشده!/ آیفون کماکان قطعه!

کُمیت لنگ «بازار کتاب» دو سال پس از رونمایی

دل غریب من از گردش زمانه گرفت/ به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

صهیونیست‌های یهودی با این وحشی‌گری منجی را از خود می‌دانند

واکنش‌ها به ویدئوی جنجالی «صبحانه ایرانی» درباره قیصر

جریان سینمای زیرزمینی از ابتدا تاکنون/ چالش‌ها و راهکارها

ایران و سفر گروسی به تهران؛ مثبت در تعامل، قاطع در تقابل

نهاد کتابخانه‌‌های عمومی و سهمی قلیل از بودجه

شاعری که نگهبان بانک است/بی‌پولی بود که شاعر شدم!

ایران خودرو پاسخ داد/ قیمت جدید خودرو از چه زمانی اعمال می شود؟

همکاری‌ ایران با آژانس منوط به انجام تعهدات طرف مقابل است/ مسیر همکاری‌ ایران و آژانس در یکسال آینده را روشن کردیم

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

آغاز ضرب سکه با تاریخ سال بعد از ۱۵ اسفند ماه / کاهش حباب سکه

قیمت جهانی طلا امروز ۱۹ آبان/ هر اونس طلا ۲۶۸۴ دلار و ۷۷ سنت

رئیس شورای هماهنگی بانک‌ها:اجرایی‌شدن مصوبات بانکی سفر وزیر اقتصاد به استان سیستان و بلوچستان

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

نقد و سیاست