برچسب: اسیدپاشی که با قربانی خود ازدواج کرد
همیشه دلم میخواست روزی رو به روی یک اسیدپاش بنشینم و صاف توی چشمهایش خیره شوم بپرسم چرا؟ از پدرشوهر معصومه، شوهر سمیه، برادرشوهر زیور، شوهر محبوبه و ... . سالها صبر کردم تا بالاخره آن روز رسید. امروز قرار است توی چشمهای شوهر محبوبه نگاه کنم و بپرسم چرا؟ چه شد که یک شیشه اسید دستت گرفتی؟ آن موقع در ذهنت چه میگذشت؟ همان موقع که سوزاندی و نابود کردی، چه احساسی داشتی؟ روزهای بعدش چه؟ امروز با پاهای خودش آمده تا داستانش را برایم تعریف کند، چشم در چشم.
کد خبر: ۲۶۷۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۶