روایت حداد عادل از ازدواج دخترش با مجتبی خامنه‌ای

آقای حدادعادل تعریف می‌کردند؛ «سال ۷۷، خانمی به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود که می‌خواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و می‌خواهد ادامه تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند اگر امکان دارد ما بیاییم دخترخانم را ببینیم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند.
کد خبر: ۱۰۶۷۷۸
تاریخ انتشار:۱۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۸ - 05 January 2019
به گزارش روزپلاس؛‌ آقای حداد عادل تعریف می‌کردند؛ «سال ۷۷، خانمی به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود که می‌خواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و می‌خواهد ادامه تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند اگر امکان دارد ما بیاییم دخترخانم را ببینیم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند.

بعد خانم ما از ایشان پرسیده بودند اصلاً شما خودتان را معرفی کنید؛ و ایشان هم گفته بودند؛ من خانم مقام معظم رهبری هستم. خانم ما از هول و هراس دوباره سلام علیک کرده بود و گفته بود؛ «ما تا حالا به همه پاسخ رد داده ایم. اما شما صبر کنید با آقای دکتر صحبت کنم، بعد شما را خبر می‌کنم.» آن زمان خانم من مدیر دبیرستان هدایت بود.

بعد از صحبت با من قرار بر این شد که آن‌ها بیایند و دخترمان را در مدرسه ببینند که هم دخترمان متوجه نشود و هم اینکه اگر آن‌ها نپسندیدند، لطمه یی به دختر ما نخورد. طبق هماهنگی قبلی، خانم آقا آمدند و در دفتر مدرسه او را دیدند و رفتند. چند روز گذشت و من برای کاری خدمت آقا رفتم. آقا فرمودند؛ «خانم استخاره کرده اند، جوابش خوب نبوده است.»

یک سال از این قضیه گذشت. مجدداً خانواده آقا تماس گرفتند و گفتند ما می‌خواهیم برای خواستگاری بیاییم. خانم بنده پرسیده بودند چطور تصمیم تان عوض شده؟ آقا گفته بودند؛ «خانم ما به استخاره خیلی اعتقاد دارد و دفعه اول، چون خوب نیامده بود، منصرف شدند.» و خانم آقا هم گفته بودند؛ «چون دخترتان دختر محجبه، فرهیخته و خوبی است، دوباره استخاره کردم که خوب آمد و اگر اجازه بدهید، بیاییم.»

آن زمان دخترمان دیپلم گرفته بود و کنکور هم شرکت کرده بود. پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند.

بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند؛ «آقای دکتر، داریم خویش و قوم می‌شویم.» گفتم؛ «چطور؟» گفتند؛ «خانواده آمدند و پسندیدند و در گفت: وگو هم به نتیجه کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟» گفتم؛ «آقا، اختیار ما دست شماست.»

آقا فرمودند؛ «نه، شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانم تان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من این طور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می‌شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسوولان در آنجا با من دیدار می‌کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه یی اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می‌کنند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می‌شود، چیز‌هایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می‌کنیم. اما شما زندگی نسبتاً خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است. مجتبی معمم هم نیست. می‌خواهد قم برود و درس بخواند و روحانی شود. همه این‌ها را به او بگو بداند.»

من هم به دخترم گفتم و ایشان هم قبول کرد. آقا در زمان قبل از رئیس جمهوری شان، در جنوب تهران خانه یی داشتند که آن را اجاره داده اند و خرج زندگی شان را از آن درمی آورند؛ ایشان حقوق رهبری نمی‌گیرند و از وجوهات هم استفاده نمی‌کنند.

هنگام صحبت در مورد مراسم عقد و مهریه و ... آقا فرمودند؛ «در مورد مهریه، اختیار با دختر شماست. ولی من برای مردم خطبه عقد می‌خوانم، سنت من این بوده که بیشتر از ۱۴ سکه عقد نخوانم و تا حالا هم نخوانده ام، اگر بخواهید، می‌توانید بیشتر از ۱۴ سکه مهریه معین کنید، ولی شخص دیگری خطبه عقد را بخواند. از نظر من اشکالی ندارد. چون تا حالا بیش از ۱۴ سکه برای مردم عقد نخوانده ام، برای عروسم هم نمی‌خوانم.»

من گفتم؛ «آقا، این طور که نمی‌شود. من با مادرش صحبت می‌کنم، فکر نمی‌کنم مخالفتی داشته باشد.» در مورد مراسم عقد هم گفتند؛ «می توانید در تالار بگیرید، ولی من نمی‌توانم شرکت کنم.» گفتم؛ «آقا هر طور شما صلاح بدانید.»

فرمودند؛ «می خواهید این دو تا اتاق اندرونی و یک اتاق بیرونی را با هم حساب کنید. هر چند نفر جا می‌شوند، نصف می‌کنیم؛ نصف از خانواده ما و نصف از خانواده شما را دعوت می‌کنیم.» ما حساب کردیم و دیدیم بیشتر از ۱۵۰، ۲۰۰ نفر جا نمی‌شوند. ما حتی اقوام درجه اول مان را هم نمی‌توانستیم دعوت کنیم، اما قبول کردیم.

آقا غیر از فامیل، آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای ناطق و روسای سه قوه و دکتر حبیبی را دعوت فرمودند. یک نوع غذا هم درست کردیم. قبل از این‌ها صحبت خرید بازار شد. پسر آقا گفت؛ «من نه انگشتر می‌خواهم و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند؛ «خوب نیست.» من هم گفتم؛ «حداقل یک حلقه بگیرند.»، اما آقا فرمودند؛ «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول می‌کند، من آن را به ایشان هدیه می‌دهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.» قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش ۶۰۰ تومان شد. خلاصه خرج حلقه داماد ۶۰۰ تومان شد.

به آقا گفتیم در همه این مسائل احتیاط کردیم، دیگر لباس عروس را به ما بسپارید و آقا هم فرمودند؛ «آن را طبق متعارف حساب کنید.» در همان ایام، ما خودمان برای پسرمان عروسی می‌گرفتیم و یک لباس عروس برای عروس مان سفارش داده بودیم بدوزند.

خلاصه قبل از اینکه عروس مان استفاده کند، همان شب دخترمان استفاده کرد. بعد آقا گفتند؛ «من یک فرش ماشینی می‌دهم، شما هم یک فرش بدهید.» و به این ترتیب مراسم برگزار شد. برای عروسی هم دو پیکان از اقوام ما و دو پیکان هم از اقوام آقا آمده بودند. مراسم در خانه ما تا ساعت یک طول کشید. خانواده آقا آمده بودند که عروس را ببرند، البته آقا ظاهراً کاری داشتند و نیامده بودند. اما وقتی عروس را به خانه آوردیم، دیدیم آقا هنوز بیدار نشسته اند و منتظرند عروس را بیاورند.

فرمودند؛ «من اخلاقاً وظیفه خود می‌دانم برای اولین بار که عروس مان قدم به خانه ما می‌گذارد، من هم بدرقه اش کنم و به اصطلاح خوشامد بگویم.»

ما خیلی تعجب کرده بودیم و فکر نمی‌کردیم آقا تا آن ساعت شب بیدار باشند، حتی آقا آن شب هم غذا نخورده بودند. چون خانواده آقا سرشان شلوغ بود، به آقا غذا نداده بودند. آقا گفتند؛ «دکتر، امشب شام هم نداشتیم، من به یکی از پاسدار‌ها گفتم شما چیزی خوردنی دارید؟ آن‌ها گفتند که غیر از کمی نان چیز دیگری نداریم. گفتم؛ همان را بیاورید، می‌خوریم.»

بعد هم که عروس وارد شد، آقا چند دقیقه یی برایشان در مورد تفاهم در زندگی و شرایط و اهمیت زندگی زناشویی صحبت کردند و تا پای در خانه، عروس را بدرقه کردند و خوشامد گفتند. رعایت آداب حتی تا چنین جایگاهی چقدر ارزش دارد. این‌ها از برکت انقلاب اسلامی و خون شهداست. ایشان دستور دادند حتی از ریزترین وسایل دفتر استفاده نشود، چون مال بیت المال است. حتی اگر مشکل وسیله نقلیه هم پیش آمد، اجازه ندارند از وسایل دفتر استفاده کنند.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

ادامه توحش رژیم صهیونیستی در نوار غزه / ۲۱ شهید و مجروح

وزیر دارایی آلمان برکنار شد / دولت ائتلافی شولتس ازهم فروپاشید

کتاب «نصرالله» منتشر شد

یهودیان و بهائیان مهم ترین پایگاه‌ نفوذ آمریکا در ایران هستند/آمریکا از سال ۱۳۳۲ همه کاره ایران شد

سازش در مقابل اسرائیل راه به جایی نمی‌برد/ آنان مفلوک هستند

فیلم مفاخر ساخته شود، این‌ها مثل جومونگ خیالی نیست

تداوم مجاهدت‌ها قطعاً پیروزی جبهه حق را به دنبال خواهد داشت/ شهید نصرالله و شهدای مقاومت به اسلام عزت دادند و به جبهه مقاومت قدرت

رقابت میرزازاده و هدایتی به سود کشتی خواهد بود/ سهرابی غفلت کرد

منوچهر شاهسواری دبیر «فیلم فجر ۴۳» شد/ تفکیک بخش ملی از بین‌الملل

هدف: نابودی اخلاق و ارزش‌ها و انسانیت/ تن‌فروشی، شغلی محترم در نگاه اینترنشنال

۶ شاگرد حیدری در اردوی استقلال/ تمرین سبک ۳ مصدوم

باید ابعاد زندگانی آن شخصیت باتولید آثار ماندگار فرهنگی ترویج شود/ لزوم تحقیقات علمی و تولید آثار فرهنگی درباره شخصیت‌های برجسته تاریخ اسلام

ویژگی‌های ویروس جدید سرماخوردگی/ مصرف خودسرانه ویتامین ممنوع

استعفای بدون امضا و تاریخ سرمربی لیگ برتری

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

تاکید ایران بر ضرورت پرهیز گزارشگر ویژه از برخورد دوگانه

گوشت قرمز روی دست دامدار ماند/یارانه واردات باید به سمت تولید برود

برگزاری جلسه ستاد هماهنگی روابط اقتصادی خارجی با حضور عراقچی

قیمت دلار و یورو در مرکز مبادله/ دلار نیما همچنان افزایشی

هیچ محدودیت پروازی در کشور وجود ندارد/ به شایعات توجه نکنید

صعود کم رمق بورس/ شاخص کل ۵ هزار واحد رشد کرد

بازگشت/ ترامپ چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا شد

ایران چه زمان حمله می کند؟/ معاریو: رعب و حشتی که جنگ روانی ایران به جان اسرائیل انداخته

هوش مصنوعی و انتخابات آمریکا؛ تهدیدی فراتر از اختلافات سیاسی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

۶ راهکار کلیدی برای افزایش امنیت کاربران در برابر تهدیدات سایبری

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

دستیاران هوش مصنوعی/ نیروی کمکی در خانه یا جاسوسی در سایه؟

عقب نشینی مدیر شبکه تی آر تی ترکیه از اظهارات ضد ایرانی خود

اشتباه مرگبار نتانیاهو و جهنمی که برای اسرائیل ساخت

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

حمله تند نتانیاهو به نظامیان معترض در ارتش صهیونیستی

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

جبلی: برخی از مخاطب بالای ۷۰درصد صداوسیما ناراحت‌اند/ کدام صداوسیما؟ کدام مخاطب ؟

رشد ۳۰ درصدی اجاره‌بها/ بازار مسکن در نیمه دوم امسال تغییری ندارد

حمله موشکی سنگین حزب‌الله به پایگاه دریایی اسرائیل در حیفا

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

تاکید ایران بر ضرورت پرهیز گزارشگر ویژه از برخورد دوگانه

توضیح یک مدیر آکادمی پرسپولیس درباره بازیکن جدید نساجی

نقد و سیاست