به گزارش صفحه «مثبت زندگی » روزپلای، در سالهای اخیر برگزاری جشن هالووین در میان بخشی از نسل زد ایران، به پدیدهای قابل تأمل از منظر روانشناختی و جامعهشناختی تبدیل شده، درحالی که طیفی خاص گاه نسبت به مناسک اسلامی و حتی آیینهای دیرینهای ایرانی، موضع انتقادی دارند، اما در مواجهه با آیینهای غربی مانند هالووین آن را نشانهای از «بروز بودن» و «آزادی فرهنگی» میپندارند. این دوگانگی، درواقع بازتاب نوعی بحران هویت فرهنگی است؛ جایی که فرد در جستوجوی تأیید و تعلق به «دیگر جهانی» است.
از منظر روانشناختی، چنین رفتارهایی غالباً ریشه در نیاز به تمایز و دیدهشدن دارد؛ نیازی که در فضای پرهیاهوی شبکههای اجتماعی، از طریق همگرایی با الگوهای جهانی و تقلید از نمادهای رسانهای غرب، پاسخ داده میشود. برای برخی جوانان، شرکت در چنین آیینهایی نه از باور یا شناخت فرهنگی، بلکه از میل به حضور در «صحنهای جهانی» و فاصله گرفتن از تصویر سنتی جامعه برمیخیزد. در این معنا، هالووین برای بخشی از نسل زد، بیش از آنکه جشن باشد، نوعی نمایش هویت در شبکههای اجتماعی است.
اما از منظر جامعهشناختی، این رفتار را میتوان نشانهای از جهانیسازی سبک زندگی و مصرف فرهنگی دانست؛ پدیدهای که مرزهای هویتی را تضعیف و ذائقهها را همسان کرده است. بخشی از نسل زد، در محیطی رشد کرده که رسانههای جهانی هنجارها را برایش تعریف میکنند. او اغلب نه به «ریشه معنا» بلکه به «ظاهر رویداد» توجه دارد. برای همین، نقابهای هالووین برایش جذابتر از معناهای عمیق عزاداری یا آیینهای کهن است.
در نهایت، با توجه به اینکه این پدیده جدید و موارد مشابه آن بسیار محدود است، میتوان گفت برگزاری هالووین یا مانند آن در ایران بیش از آنکه نشانه نفوذ فرهنگی غرب باشد، آیینهای از بحران معنا در بخشی از نسل جوان است؛ نسلی که میان جاذبه جهانیبودن و نیاز به هویت بومی، هنوز به نقطه تعادل نرسیده است.