مصاحبه عجیب با دختر جوانی که با یک اعدامی ازدواج کرد/ عکس

متاسفانه همه خیال می‌كنند در زندان زندگی وجود ندارد اما اینطور نیست. آدم‌ها در زندان هم كه باشند احساسات دارند و امید به زندگی در آنها وجود دارد. حتی كسی كه می‌داند فردا قرار است اعدام شود.
کد خبر: ۱۳۹
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار:۰۳ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۲ - 23 June 2016
به گزارش روز پلاس، هنوز چند ساعت نشده كه پرستو از كنار سفره عقدش بلند شده. در كنار میلاد پسری كه هشت سال است به اتهام قتل خواهرزاده‌اش در زندان است. خودش می‌گوید كه اسمم پرستو نیست اما شما بنویسید پرستو. پدر پرستو پیمانكار است و مادرش پرستار بیمارستان. خودش هم فوق لیسانس تربیت‌بدنی دارد و در باشگاه ورزشی‌اش مشغول به كار. می‌گوید بعد از آشنایی با میلاد روزهای زیادی به فكر فرو می‌رفتم و درباره اینكه با او ازدواج كنم یا نه با خودم كلنجار می‌رفتم. اما وقتی امید به زندگی میلاد را در هر یك از صحبت‌های تلفنی مان می‌دیدم انگیزه‌ام برای ازدواج با او بیشتر می‌شد.

پرستو دیروز در مراسم عقدش برای دومین‌بار میلاد را دید و مثل تمام آن هشت ماه عزمش را برای نجات او از زندان و زندگی در كنار او جزم كرد. صدای پرستو از پشت تلفن هنوز می‌لرزد و هیجان چند ساعت پیش را با خود دارد. گاهی با صدای بلند قهقهه می‌زند و گاهی آرام و ساكت صحبت می‌كند. پرستو خوشحال است و همین برایش بس كه دیگر میلاد در روزهای سه‌شنبه به اعدام فكر نمی‌كند و آرزوی بخشش دارد.

‌ حالا كه چندساعت از مراسم عقدت با میلاد می‌گذرد چه احساسی داری؟

با اینكه پدر و مادرم زیاد به این ازدواج راضی نبودند و حتی به مراسم هم نیامدند اما من از ته دلم خوشحالم. در تمام مدتی كه عاقد خطبه عقد را می‌خواند میلاد به من خیره شده بود و تماشایم می‌كرد. قبل و بعد از آن هم به من خیره شده بود. می‌گفت می‌خواهم تو را ببینم، می‌خواهم این لحظه‌ها را تا جایی كه می‌توانم در ذهنم ثبت كنم. من آنقدر استرس داشتم كه نفسم بیرون نمی‌آمد. وقتی بله را گفتم تمام بدنم می‌لرزید. روی پاهایم بند نبودم. با تپش‌های قلبم تمام بدنم تكان می‌خورد. نگاه‌های پر از شك و تردید آدم‌ها را می‌دیدم و بعد میلاد را تماشا می‌كردم. چشم‌هایش آرامم می‌كرد. من هیچ توقعی از میلاد برای زندگی‌ام ندارم و به خاطر همین می‌دانم كه خوشبخت می‌شویم.

 مصاحبه عجیب با دختر جوانی که با یک اعدامی ازدواج کرد/ عکس

‌ گویا مراسم عقد شما در دومین ملاقات‌تان برگزار شد. آشنایی شما و میلاد از كجا شروع شد؟

همه‌چیز از هفت ماه پیش شروع شد. دفعه قبل فقط یك ربع از پشت شیشه‌های زندان با هم صحبت كردیم و من در همان یك گفت‌وگوی كوتاه عاشقش شدم. برادرم با میلاد هم‌سلولی بودند. او هم درباره میلاد به من گفت جوانی هست كه هیچ ملاقاتی در زندان ندارد و همیشه سه‌شنبه‌ها منتظر است تا اسمش را صدا بزنند و به او بگویند كه فردا قرار است اعدامش كنند. وقتی برادرم اینها را گفت تصمیمم را گرفتم كه میلاد را از این وضعیت بیرون بیاورم. بعد از آن روز صحبت‌های تلفنی من و میلاد شروع شد. ما روزی چند ساعت با هم صحبت می‌كردیم. در این ساعت‌ها من هر لحظه بیشتر به او علاقه‌مند می‌شدم تا اینكه یك روز به او گفتم كه این صحبت‌های تلفنی نمی‌تواند جوابگوی محبت ما به هم باشد. به او پیشنهاد ازدواج دادم و او خیلی زود قبول كرد.

 

‌ مقدمات مراسم‌تان را خودت به تنهایی انجام دادی؟

از آنجایی كه خانواده‌ام زیاد موافق ازدواجم با میلاد نبودند كسی برای خرید همراهم نیامد. من و مادر میلاد دو نفری با هم مقدمات مراسم را انجام دادیم. از دیروز صبح كه از خواب بیدار شدم تا الان هنوز چشم‌هایم را روی هم نگذاشته‌ام. صبح زود به دادسرای جنایی رفتم و از قاضی شهریاری مجوز ورود به زندان را برای برگزاری مراسم عقدمان گرفتم و بعد از آن به خانه آمدم و همراه با مادر میلاد برای خرید حلقه‌هایمان به بازار رفتیم. بعد هم برای خرید پارچه سفید چادری رفتیم.

 

‌ برخورد مردم در مقابل شنیدن خبر ازدواجت با یك متهم محكوم به اعدام چه بود؟

متاسفانه همه خیال می‌كنند در زندان زندگی وجود ندارد اما اینطور نیست. آدم‌ها در زندان هم كه باشند احساسات دارند و امید به زندگی در آنها وجود دارد. حتی آن كسی كه می‌داند فردا قرار است اعدام شود با امید به بخشش شب را می‌گذراند. پدر خودم هنوز كه هنوز است از این ازدواج راضی نیست و نمی‌تواند آن را بپذیرد. روزهای اول حتی حرف میلاد را هم در خانه نمی‌توانستم بزنم اما آنقدر به او اصرار كردم تا بالاخره قبول كرد. اما حالا كه مراسم‌مان برگزار شده باز هم خوشحال نیست.

 

‌ ماجرای قتلی كه میلاد مرتكب آن شد چه بود؟

ظهر یكی از روزهای سال ٨٨ میلاد با صدای داد و فریاد برادر و خواهرزاده‌اش كه به خاطر یك جفت كفش كتانی با هم درگیر شده بودند از خواب بیدار شد. میلاد به قصد جدا كردن آنها از هم وارد دعوا می‌شود كه خواهرزاده‌اش با چاقو ضربه‌ای به او می‌زند. میلاد هم چاقو را از دستش می‌گیرد و یك ضربه به او می‌زند. همین ضربه باعث قتل خواهرزاده‌اش می‌شود.

 

‌ آیا تا به حال با خواهر میلاد تماس گرفته‌ای تا از او حلالیت بخواهی؟

من یك‌بار با خواهر میلاد تماس گرفتم و به او گفتم می‌دانم چه درد و رنجی می‌كشد اما التماسش كردم كه میلاد را حلال كند. یكی از برادرهای میلاد در این هشت سال حتی یك‌بار هم برای دیدن برادرش نرفته بود. آنها چند ماه پیش ادعای دیه ٥٠٠ میلیونی داشتند اما حالا كه میلاد ازدواج كرده در مقابل ٢٠٠ میلیون حاضرند از قصاص میلاد صرف نظر كنند.


 مصاحبه عجیب با دختر جوانی که با یک اعدامی ازدواج کرد/ عکس

‌ به جور كردن این ٢٠٠ میلیون فكر كرده‌ای؟

كار سختی است. اما من همه تلاشم را می‌كنم كه این مبلغ را جور كنم و میلاد را از زندان آزاد كنم.

 

‌ زندان بعد از مراسم اجازه ملاقات خصوصی را به شما داد یا نه؟

نه، زندان این اجازه را به ما نداد. من هم نمی‌خواستم. حتی اگر بخواهند به ما برای دیدارهای خصوصی اجازه بدهند من قبول نمی‌كنم. به همین تماس‌های تلفنی راضی هستم.

 

‌ در مواقع دلتنگی چه می‌كنی؟

ماشین را برمی‌دارم و می‌روم جلوی زندان. ساعت‌ها می‌نشینم و تماشا می‌كنم تا بالاخره یك روزی این در باز و میلاد آزاد شود.
*اعتماد
برچسب ها: ازدواج ، اعدامی ، روز پلاس
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Austria
|
۰۱:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
7
7
آفرین بر این انسان درست کار
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
5
6
درود بر شرف این بانو
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
0
4
نقش نجات دهنده را در زندگی بازی کردن، یک بیماری روانی است. به همین دلیل احساسات دختر قابل قبوله ولی پسره فکر کنم واقعاً یک چیزیش میشه!!! پس میتونه قتل هم عمدی باشه. خدا به راه راست هدایت شون کنه
امید خراسانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
0
2
هنوز گرمی خانم
بذار یه سال با هم زندگی کنی بعد بفهمی چه اشتباه وحشتناکی کردی شاید هم اینکار رو برای شهرت طلبی کرده باشی
دولتیار از زنجان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
2
0
به نظرم کار بسیار بزرگی این خانم انجام داده است. مهم این است که در دوران زندگی هدف اولیه خود را هر چه که بوده فراموش نکند. زندگی بعد از آزاد شدن از زندان با چنین شخصی سخت خواهد بود ولی بسیار ارزشمند است . امیدوارم آقا میلاد هم آزاد شود و قدر چنین دختری را بداند که خود و آبرویش را فدای یک قاتل کرده است .
هر چند که آدم ها فراموش کارند اما خدا اینگونه نیست و قدرشان را می داند و مطمئا" خدای بزرگ کمکشان خواهد کرد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
0
0
اگه پسر خوبی باشه کارش درسته ضربه چاقوشم ما سعی میکنیم به حساب بدیش نزاریم به حساب دردش تو اون لحظه بزاریم،نه؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۸
0
2
یک اشتباه ... تمام عیار
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
0
1
شوهر کم است
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد/ آمادگی ایران برای همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی

پرسپولیس-مس/ آغاز مأموریت سرخ ها در جام حذفی با نیم‌نگاه به آسیا

باید در منطقه الهام بخش باشیم/ روال کار دولت چهاردهم اینگونه نیست که فقط در تهران بنشیند و دستور دهد

وتوی قطعنامه آتش‌بس غزه مجوزی برای ادامه کشتار است/ آمریکا به همدستی 13 ماهه خود در نسل‌کشی غزه ادامه داد

جزئیات روند آتش‌بس در لبنان/ تاثیر قدرت حزب‌الله بر مذاکرات

نظارت اژه‌ای بر روند بررسی پرونده‌های خاص/ آسیب‌شناسی تدوین فهرست‌های عفو مناسبتی

قتل‌عام در محله شیخ رضوان/ 23 عملیات حزب‌الله در روز چهارشنبه

نخستین استفاده از موشک‌های دوربرد علیه روسیه/ تصمیم آمریکا و آلمان برای ارسال بسته‌های جدید کمک نظامی به اوکراین

فجایع ۴۱۱ روز جنایت/ ۸۶ درصد غزه کاملاً تخریب شده است

کتاب از سبد بسیاری از خانواده‌ها حذف شده است

مولوی عبدالحمید: دکتر پزشکیان مردم زحمت‌کش استان سیستان‌وبلوچستان را مورد تفقد خود قرار دادند

چه کسانی پزشکیان را در سفر به سیستان و بلوچستان همراهی می کنند؟/ برنامه های سفر

جنایت در شمال غزه/ ۶۶ شهید در بمباران خانه‌های مسکونی

الحاق کرانۀ باختری/ فرار به جلوی نتانیاهو با همراهی «ترامپ»

آن روی سکه ترامپ در فناوری/ از متضرر شدن اپل تا شانس هوش مصنوعی

وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن «طلا و مس» را بیشتر کرد

چگونگی رجیستر گوشی‌های آیفون‌ هنوز تعیین تکلیف نشده!/ آیفون کماکان قطعه!

کُمیت لنگ «بازار کتاب» دو سال پس از رونمایی

دل غریب من از گردش زمانه گرفت/ به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

جریان سینمای زیرزمینی از ابتدا تاکنون/ چالش‌ها و راهکارها

ایران و سفر گروسی به تهران؛ مثبت در تعامل، قاطع در تقابل

نهاد کتابخانه‌‌های عمومی و سهمی قلیل از بودجه

شاعری که نگهبان بانک است/بی‌پولی بود که شاعر شدم!

ایران خودرو پاسخ داد/ قیمت جدید خودرو از چه زمانی اعمال می شود؟

آینده هویت اسلامی عربستان در سایه اصلاحات سکولار

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

دیدار سفیر جانباز ایران در لبنان با رهبر انقلاب/ احوال‌پرسی متفاوت رهبری از سفیر مجروح

پاسخ آیت‌الله رجبی به شایعات جلسه خبرگان و رهبری/ کسی نه های‌های گریه کرد نه غیر های‌های

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

آغاز ضرب سکه با تاریخ سال بعد از ۱۵ اسفند ماه / کاهش حباب سکه

قیمت جهانی طلا امروز ۱۹ آبان/ هر اونس طلا ۲۶۸۴ دلار و ۷۷ سنت

رئیس شورای هماهنگی بانک‌ها:اجرایی‌شدن مصوبات بانکی سفر وزیر اقتصاد به استان سیستان و بلوچستان

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

نقد و سیاست