چند ماجرای واقعی از دلیل طلاق‌های ایرانی

می‌خواست همه‌جا بنشیند و بگوید زنش از یک خانواده اصیل است. همین شد که آمد سراغ ما. آن اول‌ها همه‌چیز خوب جلوه می‌کرد؛ از ماشینِ تویوتایش گرفته تا رفتارهای مردانه‌اش.
کد خبر: ۱۶۶۶۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:۰۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۸ - 27 November 2016
وحشتناک است. آمار طلاق را می‌گویم. این‌که این‌طرف و آن‌طرف می‌شنویم که فلانی طلاق گرفته یک‌سوی ماجراست و این‌که چرا، سویِ دیگر. ترس از ماجرا را زمانی بیش‌تر حس می‌کنیم که از مردادماه به این‌ور هیچ آماری از طلاق به گوشمان نرسیده‌است.

به گزارش روزپلاس ، 12 مرداد سازمان ثبت احوال اعلام کرد دیگر آمار طلاق به رسانه‌ها و مردم داده نمی‌شود بلکه تنها در اختیار برنامه‌ریزان و کارشناسان قرار خواهد گرفت. 


اما بد نیست کمی از این وادی بیرون بیاییم؛ اظهارنظرهای کارشناسانه و آمارهای مسئولانه را دقایقی کنار بگذاریم و ببینیم اطرافیانمان، همین آدم‌های نزدیکِ زندگی‌ مان چرا طلاق گرفته‌اند؟


جهانمان متفاوت بود

"از اول طرز فکرامون به هم نمی‌خورد. من دنبال پیشرفت و بهتر شدن زندگی بودم اما اون انگار هیچ تمایلی به تغییر نداشت".

این‌ها را پیام می‌گوید. او یک‌سالی هست که از همسرش جدا شده و هربار که یاد این اتفاق می‌‌افتد از فرسودگی‌ای صحبت می‌کند که در آن 5سال زندگی مشترک به سراغشان آمده بود. این دو به شکل سنتی ازدواج کرده بودند.

"همه‌اش می گفت اولویت تو برای زندگی اول کار است بعد خانواده و برای من وقت نمی‌گذاری. وقتی هم که به خانه می‌آیی خسته‌ای".

پیام این‌ها را از زبان همسر سابقش تعریف می‌کند و می‌گوید مشکل این‌جا بود که خرج زندگی ما بالا بود؛ مریم هم دوست داشت لباس گران تنش کند و هم این‌که من همیشه کنار خودش و دوستانش و اقوامش باشم؛ اما من نمی‌کشیدم.

او چند باری هم برای مریم کار پیدا کرد اما برای مریم سوءتفاهم شد و احساس کرد همسرش برای پول به‌دنبال اشتغال اوست. اما خود پیام می‌گوید تنها به این‌خاطر این‌کار را می‌کرده تا همسرش مشغول باشد و دچار مشکلات روحی و روانی نشود.

او همین‌طور می‌گوید همان چندباری هم که مریم به سرکار رفت هربار شغلش را رها کرد چون دوست نداشت کسی به او دستور بدهد یا سختش بود صبح‌ها از خواب بیدار شود. 

به گفته او مریم زیادی حساس بود. نه محیط کار را تحمل می‌کرد نه محیط خانه را. روزهایی که بی‌کار بود و در خانه نه تنها به خودش نمی‌رسید و هیچ غذایی درست نمی‌کرد که خیلی وقت‌ها به افسردگی و گریه می‌گذراند و حاضر نبود به خودش کمک کند.

پیام درنهایت تصمیم به جدایی می‌گیرد. او خیلی خلاصه دلیل جدایی‌اش را اینطور تعریف کرد: اینکه زیاد در خانه می‌ماند و بیکار بود باعث می‌شد توقع داشته باشد وقتی من از سرکار برمی‌گردم فقط در اختیار او باشم و برای همین غرولند می‌کرد. من هم دیگر خسته بودم و نمی‌توانستم تحمل کنم. جهان ما با هم خیلی فرق داشت.

از او می‌پرسم آیا پیش مشاور یا روان‌شناس هم رفتید؟ می‌گوید "بله! بارها. اما مریم از اینکه مشکلاتمان را جلوی روان‌شناس می‌گفتم ناراحت می‌شد و می‌گفت آبروی مرا می‌بری! و همین هربار باعث شد که به نتیجه نرسیم... "


اصلا نمی‌دانم چه شد!

"سی‌سالم شده بود؛ همه فامیل و خانواده فشار می‌آورند که ازدواج کنم. خُب کسی نبود! همه خواستگارها هم یکی از یکی بدتر. این‌ شد که وقتی محمد از طریق همکارهای پدرم به خواستگاری آمد بدون آن‌که درست و حسابی بدانم کیست و باز هم با فشار خانواده برای آنکه زودتر عقد کنم به او "بله" گفتم".

این داستان سمیه است.  او تنها دو ماه در دوران عقد به سر برد و پس از آن جدا شد.

او این دو ماه را چنین تعریف می‌کند: اولش فکر می‌کردم محمد آدم‌حسابی است؛ خودش را مذهبی نشان می‌داد و وضع مالی‌اش هم خوب بود؛ دو ویژگی‌ای که باعث شد پدر و مادرم از او خوششان بیاید. اصلا نفهمیدم چه‌شد! دو هفته از روز خواستگاری و آشنایی گذشت که عقد کردیم. دهنِ فامیل و دوست و اشنا بسته شد اما داستان جورِ دیگری ورق خورد.

سمیه درباره علت طلاقش ادامه می‌دهد "خسیس بود. به جز آن در رابطه جنسی به شدت اذیتم می‌کرد؛ اصلا برایش مهم نبود که من در این رابطه چه وضعتی خواهم داشت؛ فقط خودش مهم بود. اما کاش همین‌ها بود؛ اوایل فقط شک می‌کردم که پای زنِ دیگری وسط است، اما بعد مطمئن شدم. او مرا دوست نداشت. سنش زیاد بود و فقط آمده بود که یک زنی در یک خانواده مذهبی و سرشناس بگیرد تا پیش همکارانش سربلند باشد. من هم دوستش نداشتم. تلاش کردم که داشته باشم؛ اما هیچ محبتی درکار نبود. خسته شدم. درخواست طلاق دادم و او هم پس از یک هفته این‌پا و آن پا کردن موافقت کرد..." .


ناتوانی جنسی داشت

"مردانگی نداشت؛ به همین سادگی". این روایت زهره از طلاقش است. امیر را از طریق یکی از همکارانش به او معرفی کرده بودند. چندماه با هم آشنا می‌شوند. همه‌چیز به ظاهر خوب است. بهار که می‌شود تصمیم می‌گیرند عقد کنند. اما بعد از عقد تازه می‌فهمد در چه مخمصه‌ای گیر کرده. 

زهره پشیمان است؛ از اینکه چرا پیش از عقد زمان بیش‌تری صیغه نبوده تا امیر را بشناسد و از مشکلات او با خبر شود. 

او می‌گوید "بعد از عقد بود که کم‌کم فهمیدم. اولش ترسیده بودم بعد سعی کردم بدون آن‌که به کسی بگویم با دوا و درمان مسئله را حل کنم؛ چون ما هم تالار عروسی را رزرو کرده‌بودیم و هم خانه را اجاره و وسیله‌ها را هم خریده بودیم".

زهره برای حلِ مشکل همسرش خیلی تلاش می‌کند. این را خودش می‌گوید. انواع و اقسام روان‌شناس‌ها و سکس‌تراپ‌ها را امتحان می‌کنند. 

او درباره علت نهایی جدایی‌اش توضیح داد: ناامید نشده بودم. بدون آن‌که به‌کسی بگویم تلاش کردم تا او خوب شود. اما از یک‌جا به بعد جا زد. دیگر برای درمان نمی‌آمد. چیزی تا تاریخ ازدواجمان نمانده بود. تصمیم گرفتم مسئله را به خانواده‌ام بگویم. گفتم. آن‌ها خواستند طلاق بگیرم. من هم موافقت کردم. پس از یک ماه کِش‌وقوس عاقبت جدا شیم.

شک داشت
"به او می‌گفتم عزیزم من می‌روم سری به مادرم بزنم. می‌گفت "باشه!" اما باورش نمی‌شد. همین که من می‌رسیدم پیش مادرم متوجه می‌شدم زنگ زده به خواهرم و دارد از او می‌پرسد تا مطمئن شود من آنجا باشم".

این‌ها گله‌های سبحان است. او دو سال است طلاق گرفته و از ازدواجش یک دختر سه‌ساله هم دارد.

می‌گوید: معصومه را دوست داشتم و با او ازدواج کردم. همکار بودیم. از همان اوایل متوجه می‌شدم که کمی شکاک است؛ بارها سعی کردم شکش را برطرف کنم اما فایده‌ای نداشت. او به مرور زمان بدتر می‌شد.

سبحان ادامه می‌دهد "من آدمی بودم که پیش از ازدواج دوستان زیادی داشتم. این را می‌دانستم که بعد از ازدواج باید روابط محدودتر شوند اما به‌خاطر معصومه همه روابطم را قطع کردم. او حتی حاضر نبود که به یک مهمانی دوستانه بیاید؛ ترجیح می‌داد همه روابطمان خانوادگی باشد. بعد از یکی دو سال دیگر خودم نبودم؛ نه می‌توانستم ادامه تحصیل بدهم و نه یک ملاقات دوستانه داشته باشم. از آن طرف ظن‌های همسرم هر روز بیش‌تر آزارم می‌داد".

او در ادامه طلاقش گفت: عاقبت یک‌روز دعوایمان شد؛ قهر کرد و رفت خانه مادرش. قضیه کِش پیدا کرد. نه یکی دو روز و یک هفته؛ یک‌ماه. چون کارم خیلی سنگین بود حضانت دخترم را به او دادم و جدا شدیم.

وقتی ازدواج کردیم بچه بودیم؛ تا آخر بچه ماندیم!
"حتي قدرت تصميم‌گيری درباره تعطيلات اخرهفته را نداشتيم. بايد برای مسافرت‌ها و تعطيلات ما دیگران تصميم مي گرفتند، ما مسافرت دونفره نمي‌توانستيم برويم. اگر هم مي رفتيم بعد بايد جواب پس می‌داديم. نداشتن تفريح دو نفره ما را از هم دور مي‌كرد و باعث كشمكش می‌شد".

این هم روایت الناز از جدایی‌اش است. او می‌گوید وقتی ازدواج کرده سنش خیلی پایین بوده؛ هم او و هم همسرش.

الناز علت جدایی‌اش را همین می‌داند. او می‌گوید "من علت جدایی از همسرم را كم‌ سن و سال بودن او می‌دانم. وقتي كه پسر ١٩ ساله‌ای تصميم به ازدواج بگيره و خانواده‌اش هم او را حمايت كنند راهی براي دخالت‌های خانواده باز مي‌شود و زندگي دو نفر را به‌هم مي‌ريزد؛ چون هميشه فكر مي‌كنند كه آن دونفر بچه هستند و اجازه دخالت در هر امور از زندگی آن دو ا به خودشان می‌دهند".

تنها همین چند مورد نشان می‌دهند که طلاق درست بیخ گوشِ ما به دلایلی مثل مشکلات جنسی، دخالت‌های خانوادگی، عدم شناخت درست از یکدیگر و تفاوت‌های فکری و سبک زندگی در حال افزایش است.

چندنفر دیگر را می‌توانیم نام ببریم که به این دلایل یا دلایل دیگر این روزها از هم جدا شده باشند؟

مطمئنا تا پایان سال 95 اعداد بیش‌تری برای طلاق در ایران به ثبت می‌رسند. چه این آمارها منتشر شوند یا نه چیزی تغییر نمی‌کند؛ به گفته کارشناسان طلاق در سال‌های آتی بیش‌تر خواهد شد و باید با مشکلات پس از طلاق سروکله بزنیم، مشکلاتی مانند موقعیت در خطر زنان مطلقه، زندگی زیر تیغ کودکان طلاق، افسردگی مردان پس از جدایی و لیست بلندبایی که تمامی ندارد...

سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
1
اگه زن و شوهر ذاتا ادماى خوب و سالمى باشند و افكار درست و عقل كاملي داشته باشند و حقيقتا يكديگر رو دوست داشته باشند و به خدا ايمان داشته باشند هيچ وقت اشيانه خود رو به دست باد نمى سپرند و هر دو مثل ستون زندگى هستند كه اگر يكى بد بود خوب بودن طرف مقابل تأثيرى ندارد و هر دو ستون فرو مى افتند اين يك حقيقت تلخه توى جامعه كنونى!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۹
0
0
برخی زن ها دنبال پول مردن و بعد ....
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

آینده هویت اسلامی عربستان در سایه اصلاحات سکولار

برگزاری مراسم «قهرمان ملی»/ رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب

عراقچی: حرکت سه کشور اروپایی در شورای حکام به پیچیده‌تر شدن موضوع خواهد انجامید/بررسی آخرین تحولات مربوط به مذاکرات هسته‌ای

۲۲ شهید و مفقود در بمباران یک خانه مسکونی/ تله مرگ‌بار حزب‌الله در مسیر نظامیان اسرائیلی

ایفون‌های فعال رجیستر نمی‌شوند!/ تصمیم وزارت صمت به ضرر دولت و مردم!

بانک ملت هک نشده است/ تنها همراه بانک ملت در حال به روزرسانی است

سازمان لیگ قیمت بلیت‌ها را اعلام کرد؛ نرخ براساس ورزشگاه+نامه

میدان حرف آخر را می‌زند/ پاسخ ما هدف قرار دادن قلب تل‌آویو خواهد بود

قهرمان دهه هفتادی/ جوان‌ترین شهید مدافع حرم که بود؟

پزشکیان: ایران بر روابط گسترده‌تر و عمیق‌تر با کشور دوست و همسایه قطر تأکید دارد/ نخست وزیر قطر: همواره برای ایران یک همپیمان قوی و مورد اعتماد خواهیم بود

درباره دوگانه تیم ملی فوتبال-صداوسیما/ کدام طرف درست می‌گوید؟

تلویزیون از رختکن تیم ملی خبر ندارد

"مثل نهنگ " و بحران‌ شناختی خاموش بعد از مادری

ایران در قبال آژانس حسن‌ نیت نشان داد/ اگر طرف‌های مقابل به دنبال تقابل باشند، ایران نیز واکنش مناسب از خود بروز خواهد داد

آن روی سکه ترامپ در فناوری/ از متضرر شدن اپل تا شانس هوش مصنوعی

وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن «طلا و مس» را بیشتر کرد

چگونگی رجیستر گوشی‌های آیفون‌ هنوز تعیین تکلیف نشده!/ آیفون کماکان قطعه!

کُمیت لنگ «بازار کتاب» دو سال پس از رونمایی

دل غریب من از گردش زمانه گرفت/ به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

صهیونیست‌های یهودی با این وحشی‌گری منجی را از خود می‌دانند

واکنش‌ها به ویدئوی جنجالی «صبحانه ایرانی» درباره قیصر

جریان سینمای زیرزمینی از ابتدا تاکنون/ چالش‌ها و راهکارها

ایران و سفر گروسی به تهران؛ مثبت در تعامل، قاطع در تقابل

نهاد کتابخانه‌‌های عمومی و سهمی قلیل از بودجه

شاعری که نگهبان بانک است/بی‌پولی بود که شاعر شدم!

ایران خودرو پاسخ داد/ قیمت جدید خودرو از چه زمانی اعمال می شود؟

همکاری‌ ایران با آژانس منوط به انجام تعهدات طرف مقابل است/ مسیر همکاری‌ ایران و آژانس در یکسال آینده را روشن کردیم

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

آغاز ضرب سکه با تاریخ سال بعد از ۱۵ اسفند ماه / کاهش حباب سکه

قیمت جهانی طلا امروز ۱۹ آبان/ هر اونس طلا ۲۶۸۴ دلار و ۷۷ سنت

رئیس شورای هماهنگی بانک‌ها:اجرایی‌شدن مصوبات بانکی سفر وزیر اقتصاد به استان سیستان و بلوچستان

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

نقد و سیاست