خبرگیری خاص به روش اسرا

در سیاه چاله‌های بعثی سوسک‌های داخل اردوگاه را می‌گرفتیم و داخل پاکت سیگار می‌گذاشتیم و برای باخبر شدند از حال دیگر سلول‌ها یا رد و بدل کردن اطلاعات استفاده می‌کردیم. نخ حاشیه پتو را می‌کشیدم و به گردن سوسک می‌انداختیم و مشخصات خودمان را بر روی نخ سیگار یا چیزی می‌نوشتیم و اینگونه فهمیدیم که چه کسانی در کنار ماست و من اینگونه فهمیدم که شهید تندگویان و دو خلبان در آن سیاه چال هستند.
کد خبر: ۲۲۱۱۳۴
تاریخ انتشار:۲۵ مهر ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۸ - 17 October 2021
حسین الله‌وردی جانباز و آزاده دوران هشت سال دفاع مقدس در اسفند سال ۶۴ به همراه تیپ محمد رسول الله (ص) وارد جبهه شد و از «آر. پی. جی» زن‌های گردان علی اکبر بود که در اعزام اول به منطقه‌ کردستان رفت و در مرحله دوم اعزام به جبهه در عملیات ایذایی که در منطقه فکه انجام شد شرکت کرد و به واسطه موج گرفتگی از ادامه مسیر باز ماند و در سن ۱۶ سالگی به اسارت رژیم بعث در آمد.

او با اشاره به شیوه اسارتش روایت می‌کند: «در آن روزها جبهه و جنگ به هر چیزی فکر می‌کردیم جز اسارت که به آن دچار شدیم. همه می‌دانستیم عملیات ایذایی یعنی جنگیدن تا آخرین نفر و ماندن تا آخرین نفس. اما بچه‌ها چنان عاشق شهادت بودند که هرگز نشده کسی بگوید خسته شدم. در این عملیات ما چندین بار تا منطقه عملیات رفتیم اما به دلیل نامناسب بودن شرایط، عملیات انجام نشد. بچه‌ها گریه می‌کردند که خداوند ما را لایق شهادت نمی‌داند.

در شب عملیات، ما در کمین نیروهای بعثی‌ گرفتار شدیم و عراق برای اینکه این عملیات به شکست منجر شود از هر سلاحی استفاده می‌کرد، حتی از پدافند چهارلول که برای زدن هواپیما بود برای زدن بچه‌ها استفاده کرد. در این عملیات حدود ۳۵ نفر اسیر شدیم که دو نفر در راه شهید شدند و یکی از بچه‌ها که مسئول گردان بود لو رفت و او را از ما جدا کردند و ما دیگر هیچ خبری از او به دست نیاوردیم. بعد از اسارت ابتدا ما را به «الانبار» بردند که در آنجا خبرنگارهای بی‌شماری دعوت کرده بودند و تبلیغات می‌کردند. آنها فکر می‌کردند این عملیات اصلی است. بعد ما را به استخبارات بغداد و از آنجا به کمپ ۹ اردوگاه «رمادیه» منتقل کردند. حدود  دو سال در آنجا بودم.



روزهای اسارت به سختی می‌گذشت یک روز من بر دیوار دستشویی نوشتم «مرگ بر صدام» و بی خبر از اینکه چه عواقبی دارد به یکباره در اردوگاه سر و صدا به پا شد و نیروهای بعثی به داخل اردوگاه ریختند و دو نفر را با خود بردند و هر روز آن‌ها را شکنجه می‌کردند و تا چند روز مدام این کار را تکرار می‌کردند. یه روز نزد ارشد اردوگاه آقای محمد شالچی رفتم، پرسیدم جریان چیست؟ گفت: «یه نفر نوشته مرگ بر صدام و بعثی‌ها می‌خواهند زهر چشم بگیرند و دنبال آن یک نفر هستند.» عذاب وجدان امانم را بریده بود دل را به دریا زدم و دوباره پیش برادر شالچی رفتم و گفتم من بودم که نوشتم مرگ بر صدام، برو به ابد ارشد اردوگاه بگو آن شخص را پیدا کردم.

هنوز حرفم تمام نشده بود که سیلی به گوشم زد گفت: «می‌دونی چی می‌گی؟ بفهمند حتما می‌کشنت حسین.» گفتم: «حاجی من یه نفرم اینا دو نفرند وصیتنامه خود را نوشتم.» برادر شالچی به اجبار من نزد بعثی‌ها رفت و من تسلیم شدم و مرحله‌ی جدیدی از اسارت برای من شروع شد من را به سلول انفرادی در اردوگاه رمادی انداختند.با شرایط بسیار سخت هر روز یکی از سربازهای بعثی نوبتی می‌آمدند و به بهانه غذا دادن من را طوری کتک می‌زدند که جز لاشه‌ای چیزی بر جای نمی‌ماند.

به مدت دو سال و هفت ماه در سلول انفرادی بودم و تا پایان اسارت دیگر اسرا را ندیدم. در آنجا ما سوسک‌های داخل اردوگاه را می‌گرفتیم و داخل پاکت سیگار می‌گذاشتیم و برای با خبر شدند از حال دیگر سلول‌ها یا رد و بدل کردن اطلاعات استفاده می‌کردیم نخ حاشیه پتو را می‌کشیدم و به گردن سوسک می‌انداختیم و مشخصات خودمان را بر روی نخ سیگار یا چیزی می‌نوشتیم و اینگونه فهمیدیم که چه کسانی در کنار ماست و من اینگونه فهمیدم که شهید تندگویان و دو خلبان در آن سیاه چال هستند.

بعد از فهمیدن این اطلاعات به عمد صابون خوردم و مریض شدم و من را به درمانگاه بردند. این اطلاعات را که در لباس خود مخفی کرده بودم به اسرای دیگر دادم. بچه‌ها برای نوشتن نامه‌های سری از پوست پیاز استفاده‌ می‌کردند که تنها با گرفتن بر روی شعله آتش مشخص می‌شد بر روی آن چه چیزی نوشته شده. در آن زمان آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا بود.   ایشان به سازمان ملل گفتند که ما چنین اسرایی داریم و بعد از اینکه این خبر به گوش صدام رسید کل پرسنل را عوض کرد و گفت: چطور این اطلاعات از این سیاه چال بیرون رفته و اینگونه از وجود اسرای محبوس شده با خبر شدند.

در آنجا ما آبی برای خوردن نداشتیم و برای اینکه کمی از عطش  ما کم شود بر عکس بر روی سنگ توالت می‌نشستیم تا موقعی که سیفون را می‌کشیدن آب سیفون را در دست خود می‌گرفتیم و می‌خوردیم روزها به سختی می‌گذشت جنگ تمام شد و تبادل اسرا صورت گرفت ما را به همان کمپ ۹ انتقال دادند که دیدیم همه رفتند و باز ما جا مانده‌ایم. سرانجام در ۳۰ آبان ۶۹ در آخرین مرحله تبادل اسرا که مربوط به اسرای محکوم بود به وطن بازگشتم.

منبع: موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان.

سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

گوشت قرمز روی دست دامدار ماند/یارانه واردات باید به سمت تولید برود

«فاجعه قرن در اسپانیا» با حدود ۱۶۰ کشته

تلفات سنگین اسرائیل از آغاز تجاوز زمینی به جنوب لبنان/ هلاکت ۹۵ نظامی و انهدام ۴۲ تانک مرکاوا

سپاهان در تلاش برای رسیدن به صدر/ جدال مربیان و شاگردان سابق

جشنواره رشد چطور کم فروغ شد؟/معضل نبود رویکرد مشخص و تغییر مدیران

تغییرات ۲۵ درصدی سرمربیان در ۱۰ هفته/ سه ناکام در خطر برکناری!

تعطیلی کنسولگری های ایران تحریمی علیه ایرانیان مقیم آلمان است/ بخش‌های کنسولی سفارت ایران در برلین تقویت می شود

وضعیت هوای تهران ۱۴۰۳/۰۸/۱۱؛ تنفس هوای ناسالم

وقتی ماه با لبخندش روایتگری می‌کند/ داستان اولین شهید مدافع حرم

بمباران شدید ضاحیه بیروت/ شهادت 2867 لبنانی در حملات ارتش صهیونیستی

چالش دولت با تعرفه‌های پزشکی/ مهاجرت پزشکان معکوس خواهد شد

سریال «پوریای ولی» بالاخره ساخته می‌شود/ قرارداد تا ۲ هفته دیگر

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

آمار خیره کننده از تلفات نظامیان صهیونیست مقابل حزب‌الله

واکنش رسانه رسمی چین به عملیات وعده صادق ۲

ناترازی بنزین؛ بحرانی با چند راه حل/ اختصاص بنزین به هر کد ملی زمینه‌ساز کاهش مصرف سوخت می‌شود

دستیاران هوش مصنوعی/ نیروی کمکی در خانه یا جاسوسی در سایه؟

عقب نشینی مدیر شبکه تی آر تی ترکیه از اظهارات ضد ایرانی خود

جزئیات نحوه افزایش حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۴ مشخص شد/ میزان معافیت مالیاتی حقوق بگیران پایین جامعه، صددرصد افزایش خواهد یافت

کلاف پیچیده پرمصرف‌ها/ قیمت برای مشترکان پرمصرف گاز واقعی می‌شود؟

لزوم معافیت مالیاتی حداقل‌بگیران/ کسری بودجه باید کنترل شود

اشتباه مرگبار نتانیاهو و جهنمی که برای اسرائیل ساخت

حمله تند نتانیاهو به نظامیان معترض در ارتش صهیونیستی

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

جبلی: برخی از مخاطب بالای ۷۰درصد صداوسیما ناراحت‌اند/ کدام صداوسیما؟ کدام مخاطب ؟

رشد ۳۰ درصدی اجاره‌بها/ بازار مسکن در نیمه دوم امسال تغییری ندارد

نقد و سیاست