به گزارش
روزپلاس؛ در دوران مدیریت عزت الله ضرغامی سیاست انبوهسازی تلهفیلم در صدا و سیما با اینکه فوایدی در سیما نداشت اما به معرفی پدیدههایی مثل «منوچهر هادی» منجر شد.
تله فیلمهای منوچهر هادی حتی در بازپخشهای مکرر به شدت مورد استقبال قرار میگرفتند و این پدیده نوظهور در فیلمسازی پلههای ترقی را به سرعت پشت سر گذاشت و در سینما آثار متوسط قابل قبولی همچون «یکیمیخواد باهات حرف بزنه»،« زندگی جای دیگری است» و «کارگر ساده نیازمندیم» را ساخت.
پدیده «هادی » به یکی از فیلمسازان معتبر سینمای بدنه تبدیل شد. اما نیمه دیگری از شخصیت هنریاش را با ساختن سریالهایی نظیر «دل»، «عاشقانه»، «گیسو» به معرض نمایش گذاشت. هنوز از تمام شدن سریال گیسو فاصلهای نگرفتهایم از منوچهر هادی سریال نیسان آبی وارد شبکه نمایش خانگی شد . در نیم پروندهای مختصر با توجه به انتشار به بررسی و ارزیابی آثار منوچهر هادی خواهیم پرداخت.
سریال «گیسو» دنباله و فصل دوم سریال عاشقانه است. وقتی این گزاره را مطرح میکنیم باید در چالشی جدی این سئوال جدی را با مخاطب مطرح کنیم که آیا پتانسیلهای داستانی سریال «عاشقانه» آنقدر کشش دارد که سریال در فصل دوم ادامه پیدا کند؟
وقتی وارد فصل دوم سریال عاشقانه با عنوان گیسو می شویم با چند اتفاق بشدت جالب مواجه میشویم. در این سریال شخصیت ریحانه با بازی پانتهآ بهرام که در فصل اول همسر رضا شکیبا(حسین یاری) بود از سرطان نجات یافت.
اما در قسمت اول فصل دوم با مرگ ناگهانی این شخصیت روبرو هستیم. سئوالی که مطرح میشود این است که این شخصیت چرا ناگهان از داستان حذف شد. ماجرا این نیست که این شخصیت تعمدا از قصه حذف شده و به دلیل ضرورتهای نمایشی این اتفاق رخ داده باشد.
«پانتهآ بهرام» در سریال دلدادگان (به کارگردانی منوچهر هادی) که از شبکه سوم سیما پخش شد از تیم سازنده با قهر و دلخوری جدا شد و مستندات این اختلاف در فضای مجازی منتشر شد و منوچهر هادی به صورت طبیعی پانتهآبهرام یکی از شخصیت های محوریاش را در ادامه سریال عاشقانه در اختیار نداشت.
در فصل اول ریحانه به صورت کاملا سردستی از بیماری رها یافت و به صورت آنی و هیچ منطقی از فصل دوم حذف شد، تا فرصت ازدواج دوباره «رضاشکیبا» تبدیل به یک موقعیت داستانی تازه شود. همین موقعیت در ابتدای سریال نشان می دهد نویسندگان، تهیهکننده و کارگردان با دست خالی و با توکل به خدا ، وجود محمدرضا گلزار و هومن سیدی به سراغ ساخت سریال رفتهاند.
در سریال عاشقانه مدار روایی سریال حول کاراکتر گیسو ( مهناز افشار ) حرکت میکرد. کیستی و نقش گیسو در زندگی حاج یونس شکیبا و رضا تبدیل به گره بزرگ ماجرا شد و ظن همسر سهیل(محمدرضا گلزار)، پگاه(ساره بیات) سبب قتل گیسو شد. قتل گیسو در فصل اول سریال تبدیل به کمدی ناخواسته شد که وجوه تقلبی داستانیاش کهکشهانی از فیلمهای جنایی قرن بیستم و بیست و یکم را پشت سر میگذارد.
منوچهر هادی کاوشگر فیلمهای انسانی «یکی میخواد باهات حرف بزنه» ،« زندگی جای دیگری است» و «کارگر ساده نیازمندیم»، مرزهای ابزورد(جفنگ) را در سریال عاشقانه پشت سر گذاشت و گویی این مسیر یعنی سریال ساختن و دست کم گرفتن مخاطب و بازی با کلیشههای فیلمفارسی برایش چنان خوشایند بود که از مسیر تازهای که یافته بود،از گزیده کاری به پرکاری ، لذت میبرد و در کنار سریالسازی به این شیوه گاهی «من سالوادور نیستم:، رحمان 1400 و آینه بغل را ساخت. در واقع دوران جدید تولیدات نمایشی سینما یا سریالهای شبکه نمایش خانگی را مسعود اطیابی و منوچهر هادی وارد عرصه جدیدی از ابتذال کردند.
اگر جایگاه منوچهر هادی را با یک آشپز مقایسه کنیم تنها خروجی برجسته سریال عاشقانه حضور سلبریتیها شناخته شده بود که به بدترین شکل ممکن از آنان استفاده شده و او در پختن غذا صرفا به استفاده از ادویهجاتی چون کاراکتر همیشگی رضا گلزار بدون هیچ ویژگی خاصی و هومن سیدی در نقش یک مشنگ همیشه دونژوان متهم خواهد بود.
در واقع هادب به سادگی آموخته که سریال بسازد و گلزار را با همان ویژگیهای همیشگیاش بدون اینکه احساس و رفتار و کردار او جلوی دوربین تغییر کند را به نمایش گذارد. از منظری دیگری عاشقانه نمایشی از زوج ارتجاعی گلزار – افشار است که جذابیت جوانانه خود را از دست دادهاند و گویی قرار است تا150 سالگی در کنار یکدیگر ایفای نقش کنند و با پروپاگاند رسانهای اصرار بر جذاب بودن این زوج ادامه پیدا کند.
هومن سیدی کازانوا که تور او برای به دام انداختن هیچگاه پاره نمیشود به شخصیت اصلی فصل اول سریال تبدیل شد و در غیبت افشار سه شخصیت اصلی محوریت پیدا کردند و داستان اختلافات پگاه و سهیل در این فصل همچنان ادامه پیدا میکند و روایت مافیایی درباره پولشویی حول یونس شکیبا مطرح میشود.
درباره مسئله پولشویی در این سریال این نکته قابل تامل است که جریان پولهای کثیف در این سریال چگونه تولید شده است.در اینجا میشود که رسوخ تفکر فیلمفارسیوار را در سریال کشف کرد. در فصل اول شخصیت بدمن سریال حاج یونس نبود با روایتی شبیه سریال ممنوعه به سراغ یک دختر جوان رفت و رسوایی این شخصیت و مرموز بودن زن جوانی که وارد زندگی او شده است مهمترین نقطه عطف روایت است و از طرف دیگر با روایت هدیه با نام اصلی فریبا کمالی مواجه هستیم که تلاش میکند محمود کوهی(علیرضا سوزنچی) را در لوای یک ازدواج سوری تلکه کند.
آنچه به قصه مهم سریال تبدیل میشود این است که مردانی که سن و سالی از آنان گذشته همچنان مشغول برطرف کردن حوائج جنسی خود با دختران جوان هستند. از طرفی در یک مثلث عشقی همسر صیغهای حاج یونس، گیسو برازنده،شیفته سهیل است.
سهیل در خلال داستان روابط زناشوییاش با همسر به خاطر گم شدن سگ محبوب پگاه مخدوش میشود. در جهان ترسیم شده هادی در سریالهای اخیرش به غیر از عشقهای ممنوعه در دوران کهن سالی، مثلثهای مرسومی که در سریالهای شبکه نمایش خانگی مد شده، هیچ وضعیت نمایش قابل اعتنایی نمیتوان یافت.
در واقع مخاطب امروزمنوچهر هادی باور نمیکند کسی که هدایت سریال کشدار «دل» که ریتم بسیار کندی داشت و سریال عاشقانه با این محتوای ضعیف و در امتداد آن گیسو، روزگاری در تلویزیون تلهفیلم کم بودجه تصادف، فرصتهای فردا، کوچه محبوب، غافل، آخرین روز ماه، پاپوش، ته خط و کارما را ساخته که از جمله عامهپسندانه و بهترین آثار منوچهر هادی مستقل از فعالیتهای سینماییاش محسوب میشوند.
با دست فرمان تازه منوچهر هادی، سریال گیسو علاوه بر کشتن بی دلیل گیسو در یک پیچش داستانی عجیب و غریب او را در کالبد دیگری با در قالب هانیه توسلی او را زنده میکند و در روایت این موضوع مطرح میشود که او تن به عمل جراحی داده است. همان داستان هندی همیشگی به عنوان نقطه عطفی روایت مطرح میشود. دختری که در توسط زن و شوهر بی فرزندی در آب گم می شود و زن و مرد پولداری او را از آب میگیرند و چون فرزندی ندارند او را به خارج از هندوستان میبرند و صورتش را عمل می کنند و به هندوستان بازمیگردانند و دختر با صورت تازه وارد ماجراهای جدیدی می شود.

در سریال گیسو، دختری با صورت مهناز افشار به کره جنوبی برده میشود و تبدیل به هانیه توسلی می شود. سالها قبل در تلویزیون سریالی به نام تولیدی دیگر به کارگردانی داریوش فرهنگ ساخته شد درباره زنی که در یک تصادف صورتش میسوزد و توسط زن و شوهر جراحی صورتش را عمل میکند و در آن سریال به صورت باور پذیرتری دو بازیگر شبیه، فریبا متخصص تبدیل به لعیا زنگنه میشود. عقل سلیم با حداقل سواد متوسط که مخاطب این سریال است شاید این سئوال را بارها با خود مطرح کند، افشار و توسلی حتی با تکنیک جراحی فیلم تغییر چهره(Face off) به یکدیگر شبیه نخواهندشد. از طرف دیگر منوچهر هادی در شیوه نامه سری دوزی شبکه نمایش نمره خوبی دریافت کرده و کلیشههای دوران راج کاپور را دوباره تبدیل به سریال میکند.