به گزارش
روزپلاس؛ شاید 24 ساعت هم از انتخاب و انتصاب وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش نگذشته باشد، اما خوب است همین اول کار و به عنوان اولین درخواست رسیدگی به وضعیت نامناسب مدارس سراسر کشور را یادآور شویم، چرا که این روزها و همزمان با بازگشایی مدارس و اوج گیری سرما حادثه یا بهتر است بگوییم فاجعه شین آباد بیش از پیش خودنمایی می کند.
خیلی به عقب نگاه نکنیم، همین روز گذشته دانش آموزان یک مدرسه دخترانه در کاشان با گاز مونواکسید کربن مسموم شدند. این دسته گل هایی که چندسالی است به اب می خورد محصول خدمات و اقدامات مسئولانی است که نه گزارشی از عملکرد سالانه خود منتشر می کنند و نه هیچ فاجعه ای عاملی برای عذرخواهی آن ها می شود، جالب تر آن که همین افراد مدعی صادرات افکار و تجربیات خود به دیگران هم هستند. نظیر جناب مهرالله رخشانی مهر که در گفتگوهای قبلی خود اعلام کرده بود، ایران تجربیات مقاوم سازی مدارس را در اختیار سایر کشورها قرار میدهد!
اعتراف مسئولان وقت به چشم پوشی!
در سالهای گذشته در زمان ریاست رخشانی مهر در سازمان نوسازی مدارس کشور در دولت روحانی به لطف خدمات او و همکارانش چندین حادثه آتشآسوزی به دلیل سیستم گرمایشی ناایمن در فصل زمستان، موجب مرگ و آسیب به دانشآموزان و معلمان در نقاط مختلف ایران شد که پاسخ درخور ایشان جای افسوس دارد. جایی که رخشانی مهر در جواب انتقادات گفته بود: تنها دو درصد از مدارس کشور که انشعاب برق و گاز ندارند دارای بخاری نفتی هستند که «میتوان از آن چشم پوشی کرد».
با آغاز فصل سرما، وضعیت نامطلوب مدارس و میزان استاندارد بودن کلاس ها در تهران و کلانشهرها و به ویژه در مناطق محروم و دورافتاده به دغدغه جدی والدین دانش آموزان و مسئولان حوزه تعلیم و تربیت تبدیل شده است. اینکه چرا با وجود قانون و تخصیص اعتبارهای مالی که مسئولان هم به آن اذعان دارند، مشکلات همچنان به همان میزان سالهای گذشته باقی مانده، پرسشی است که بیپاسخ مانده است.
وقتی عدالت آموزشی فقط در حد شعار باقی ماند
یادمان نمی رود که دولت تدبیر و امید با شعار عدالت آموزشی روی کار آمد، اما با آن که عمر فعالیتش سرآمد، تامین بودجههای لازم برای تجهیز، نوسازی و ایمنسازیِ مدارس، هنوز از خواسته های اصلی معلمان است و چه بسا این نیاز شدیدتر هم شده است.
بسیاری از مسئولان و مردم بیتوجهی به امنیت جانی دانشآموزان را یک قصور اساسی می دانند و به دنبال پاسخی درخور از سوی مسئولان وقت بودند، پاسخی که هیچوقت شنیده نشد.
با آن که تعطیلات کرونایی بهترین فرصت برای رسیدگی به وضعیت مدارس فرسوده و فاقد امکانات بوده اما هنوز هم محرومیتها و عقبماندگیهای مدارس خشتی و گلی پابرجا مانده و چه بسا بیشتر هم شده است. برای مثال در استان سیستان و بلوچستان اصلا زیرساخت آموزشی وجود ندارد و حتی یک هیات هم برای دیدن اوضاع مدارس آنجا به آن مناطق فرستاده نشد و فقط به آمارهای پوشالی و دروغین اکتفا شد.
عملکرد وزارت آموزش و پروش و در مجموع دولت تدبیر و امید، پشت گوش انداختن اصل عدالت آموزشی، تسامح مسئولین نسبت به وضعیت تحصیلی دانشآموزان در مناطق محروم و در بلندمدت تبعاتی منفی بر کل جامعه را نمودار شد.
در پایان می توان با آغاز به کار وزیر آموزش و پرورش نسبت به خداحافظی با مدیران شعاری امیدوار بود و خواهان فعالیت کسانی باشیم که فرسوده بودن بسیاری از مدارس و بروز حوادث ناخوشایند و استحکام و ایمنی ساختمانها را دغدغه خود بدانند نه آن که چشم پوشی کنند.
عقب ماندگی نوسازی مدارس و بروز اتفاقات تلخ و غیرقابل جبران برای دانشآموزان در حالی است که تنها در بودجه ۱۴۰۰ نزدیک به ۵هزار میلیارد تومان بودجه نوسازی مدارس درنظر گرفته شده است و علاوه بر آن هرسال شرکت ملی گاز ایران نیز بودجه ای چند هزار میلیاردی به آموزش و پرورش تزریق می کند که بخش قابل توجهی از آن مربوط به سازمان نوسازی مدارس است و اشکالات موجود به هیچ وجه ناشی از نبود و کمبود منابع نبوده و بررسی کارنامه مدیران این بخش میتواند بیانگر علت اصلی کاستی های فعلی باشد.