چهره ماه، این ماه سراغ نویسنده جوانی رفته که از نوجواني جايي نميرود مگر با كاغذ و قلم. نويسنده اي كه از همان سالها معلم ادبياتش را بيشتر از همه دوست داشته. مريم راهي نويسنده رمانهاي"برپا، يوما، فردا مسافرم و چند اثر ديگر از راهي كه آمده و راهي كه پيش رو دارد ميگويد.
به گزارش روزپلاس مریم راهی نویسنده رمانهایی مانند برپا، یوما و فردا مسافرم میگوید از دوران کودکی به خواندن و نوشتن علاقه داشته است. علاقهاش در نوجوانی بیشتر شده و بهتدریج این علاقه به جایی رسیده که بدون کتاب و کاغذ و قلم، جایی حاضر نمیشده است. در دوران مدرسه و سالهای مربوط به نوشتن انشا، او از جمله شاگردانی بوده که خوب انشا مینوشته و خوب هم از روی نوشتهاش میخوانده. او همواره معلم ادبیاتش را بیشتر از سایر معلمها دوست میداشته است و در اینباره حتی ذرهای هم تردید ندارد. خب البته خدا هم یارش بوده و تمام معلمهای ادبیاتش از نوع درجه یکِ معلمها بودهاند.
او در سنین آغازین جوانی برای نشریات مختلف داستان و یادداشت مینوشت اما هرچه بیشتر پیش رفت، این احساس که باید از میان انواع نوشتهها، داستان را جدی بگیرد، کمتر رهایش میکرد. پس او شروع کرد به نوشتن داستان. داستان پشت داستان، داستان پشت داستان؛ که یا جایی چاپ میشدند یا چاپ نمیشدند و برای همیشه در قفسۀ نوشتههای او میماندند.
اولین کتابش سال 85 به چاپ رسید، اما او که راهی طولانی در پیش داشت، اولین رمانش را سال 90 نوشت و سال 91 به چاپ رسید. از آن روز به بعد او تنها و تنها نوشته است.
اولین رمانش برپا نام دارد. او در این رمان، به سراغ دختری رفته است که دلش میخواهد یاد بگیرد، با مردم و در کنار مردم باشد اما همین مردم هستند که او را از خود دور میکنند. خوانندگان این رمان، هنوز هم باغ آلوچه را در خاطر دارند.
دومین رمانش که حدود یک سال بعد وارد بازار کتاب شد، یوما است. یوما یک رمان تاریخیست؛ زندگی حضرت خدیجه است پیش و پس از اسلام، عشق و ایمان و اعتمادش به محمد، پیامبر خدا. طرفداران این کتاب زیاد هستند و تاکنون دوازده هزار و هشتصد نسخه از رمان یوما به فروش رسیده است.
راهی که علاقمند تاریخ است، در رمان بعدی با عنوان فردا مسافرم نیز بار دیگر به سراغ تاریخ رفت و از اسرای کربلا نوشت. رباب و عشقش به امام حسین، امالبنین و عشق و ایمانش به امام حسین در این رمان، از جمله مواردیست که در ذهن خوانندگانش ماندگار شده است. جشنواره کتاب سال عاشورا از رمان فردا مسافرم تقدیر کرد.
چهارمین رمان راهی، در خوابهایم نام دارد. این رمان یک رمان اجتماعیست با شخصیتهایی که هر کدام خرده پیرنگ و خرده داستانی با خود آوردهاند تا دست به دست هم دهند و هانی و نبات را در مسیر دلدادگیشان یاری کنند. در خوابهایم نیز در جشنواره رضوی شایستۀ تقدیر شناخته شد.
راهی در پنجمین کتابش سراغ تجربهای نو رفت. او یک رمان نوجوان نوشت با عنوانِ گنامینوها قدر آدم را نمیدانند. او با این رمان به دنیای فانتزی نوجوانهایی پا گذاشت که شبها نمیتوانستند بخوابند. او دنیای شگفتآوری را در این رمان خلق کرده است.
این نویسنده جوان، سپس با نوشتن کتاب اُبژۀ لاو دنیای دیگری را تجربه کرد. این دنیا تشکیل شده از یازده داستان کوتاه با شخصیتها و داستانهایی تأملبرانگیز. تمام شخصیتهایی که برای ابژه لاو برگزیده شدهاند، خاص و شگفتانگیز هستند و دست به کارهایی زدهاند که خواننده را به فکر فرو میبرند.
راهی در هفتمین کتاب داستانیاش باز به تاریخ و داستانها و حوادثش برگشت و در کتاب به امین بگو دوستش دارم، از زندگی پیامبر بزرگ اسلام نوشت. این کتاب نیز به چاپ دوم رسیده و توجه خوانندگان کتاب را به سوی خود جلب کرده است.
خدا میداند مریم راهی پس از این هفتمین رمانش، سراغ نوشتن چه رمانی برود و آن رمان چه نام خواهد داشت. خودش امیدوار است سالها بخواند و بنویسد.