۰۸:۲۸ |  ۱۴۰۰/۱۱/۲۸

چگونه باورهای مربوط به فقر می تواند بر اولویت های سیاسی تأثیر بگذارد؟

مردم در باورهایشان در مورد اینکه چگونه باید به افرادی که نیاز مالی دارند کمک کنیم متفاوت اند.
کد خبر: ۲۴۰۱۲۹
چگونه باورهای مربوط به فقر می تواند بر اولویت های سیاسی تأثیر بگذارد؟

تحقیقات سه نوع باور افراد در مورد سلامت مالی را بررسی می کند.

سه نوع باور در مورد سلامت مالی وجود دارد.

می توان یک پرسشنامه برای ارزیابی اینکه افراد چه باورهایی دارند تهیه کرد.

این باورها بر ترجیحات سیاست های مختلف برای کاهش فقر تأثیر می گذارد.

بحث های سیاستی باید این سه دسته از باورها را در نظر بگیرند.

مردم در باورهایشان در مورد اینکه چگونه باید به افرادی که نیاز مالی دارند کمک کنیم متفاوت اند. در واقع، برخی از پرشورترین استدلال ها در مورد نقش دولت در زندگی مردم حول محور انواع شبکه های ایمنی اجتماعی است که باید ارائه شود. 

برخی افراد استدلال می کنند که دولت باید بر برنامه های آموزشی و راه هایی برای ایجاد فرصت هایی برای استخدام افراد ، تمرکز کند. افراد دیگر بر این باورند که دولت باید به مسائل سیستمی بپردازد که احتمال اینکه برخی از انواع افراد از مزایای اقتصادی (مانند مشاغل و دسترسی به اعتبار) بیشتر از دیگران برخوردار شوند، بیشتر شود. 

هنوز افراد دیگری بر این باورند که نقش اصلی دولت این است که اطمینان حاصل کند که همه در برابر حوادث تصادفی مانند بلایای طبیعی و بیماری‌های جدی محافظت می‌شوند.

آیا چیزی در مورد روانشناسی افراد وجود دارد که تعیین کند کدام نوع از برنامه های دولتی معقول تر به نظر می رسند؟ این سوال در مقاله ای در سال 2022 در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی توسط Job Krijnen، Gulden Ulkumen، Jonathan Bogard و Craig Fox مورد بررسی قرار گرفت.

این نویسندگان استدلال می کنند که سه سیستم اعتقادی در مورد عوامل پیش بینی کننده رفاه مالی وجود دارد.

برخی معتقدند که نظام اقتصادی، پاداش کار سخت را می دهد. در این دیدگاه، اعضای جامعه می دانند برای موفقیت مالی چه چیزی لازم است و تلاش آنها ،نتیجه آنها را تعیین می کند. نویسندگان به این باور اشاره می کنند که تلاش ها پاداش می گیرند.

برخی معتقدند نظام اقتصادی مغرضانه است. در این دیدگاه، اعضای جامعه می دانند که برای موفقیت مالی چه چیزی لازم است، اما بسیاری از عواملی که باعث موفقیت می شوند فراتر از آن چیزی است که یک فرد می تواند با تلاش خود انجام دهد. نویسندگان به این باور اشاره می کنند که سیستم به گونه ای (تقلبی)طراحی شده است که برخی از افراد موفق می شوند و برخی دیگر موفق نمی شوند.

گروه آخر معتقدند که عوامل شانس زیادی وجود دارد که موفقیت مالی کلی یک فرد را تعیین می کند. صرف نظر از تلاش افراد، بسیاری از عوامل ناشناخته ممکن است بر نتیجه تلاش یک فرد خاص تأثیر بگذارد. نویسندگان از این، به عنوان باور تصادفی بودن سیستم یاد می کنند.

نویسندگان، مقیاسی را برای اندازه گیری این باورها ایجاد کردند و اندازه گیری آنها را در یک مطالعه تأیید کردند. سپس آسایش مردم را با انواع مختلف برنامه‌های دولتی (یا سیاستمدارانی که از آن برنامه‌ها حمایت می‌کنند) بر اساس باورهایی که دارند بررسی کردند. در این مطالعات، آنها وابستگی‌های سیاسی افراد را نیز اندازه‌گیری کردند تا اطمینان حاصل کنند که آنها به عواملی بالاتر و فراتر از حزب سیاسی که مردم به آن تعلق دارند نگاه می‌کنند.

در سراسر مطالعات، یک الگوی ثابت ظاهر شد.

افرادی که بر این باورند که تلاش‌ها پاداش داده می‌شود، تمایل دارند از برنامه‌های دولتی حمایت کنند که مشوق‌هایی را برای مشارکت مردم در اقتصاد فراهم می‌کند. برای مثال، برنامه‌ای که به افراد کمک می‌کند تا تحصیلات تکمیلی دریافت کنند، برنامه‌ای مبتنی بر انگیزه خواهد بود.

افرادی که معتقدند سیستم تقلبی است، دو نوع برنامه را ترجیح می دهند. یک برنامه پول یا فرصت را از گروه هایی که در طول تاریخ مورد علاقه بوده اند به گروه هایی که از لحاظ اقتصادی مشکلات تاریخی داشته اند، مجددا توزیع می کند. برنامه دومی که این افراد دوست دارند برنامه ای است که نوعی بیمه اجتماعی را برای افراد نیازمند ارائه می کند. به عنوان مثال، یک برنامه کوپن غذا که پول مالیات دهندگان را جمع آوری می کند و آن را به طور خاص به افرادی که نیازمندند می دهد، یک برنامه بیمه خواهد بود.

افرادی که بر این باورند که سیستم تصادفی است، تمایل به برنامه هایی دارند که نوعی بیمه اجتماعی ارائه می کنند (مانند برنامه کوپن غذا که توضیح داده شد).

این نتایج نشان می دهد که ترجیحات برای روشی که دولت باید به فقر و اثرات فقر بر جمعیت رسیدگی کند، بر اساس باورهای اصلی در مورد اینکه چرا برخی از مردم از نظر مالی دست و پنجه نرم می کنند، است. در نتیجه، نامزدها و سیاستمداران باید باورهای انتخاب کنندگان خود را درک کنند تا تعیین کنند که چگونه نیاز به برنامه های خاص را توجیه کنند. یک رویکرد یکسان برای مقابله با فقر وجود نخواهد داشت.

این تحقیق همچنین کمک می کند تا توضیح دهیم چرا بحث ها در مورد بهترین انواع برنامه های اجتماعی برای مدت طولانی ادامه داشته است. تا زمانی که باورهای کاملاً متفاوتی در بین مردم در مورد علل مشکلات مالی وجود داشته باشد، ترجیحات کاملاً متفاوتی برای نحوه رسیدگی به این مشکلات وجود خواهد داشت.

گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست