به گزارش روزپلاس؛ شاید برای بسیاری از مخاطبین آثار مرحوم سلحشور، این سوال پیش آمده باشد که نقطه امتیاز هنری این کارگردان فقید که او را در زمانه خویش ممتاز نموده است،چیست؟
و شاید بسیاری او را لایق اینهمه تمجید ندانند...
اما اگر بخواهیم مرحوم سلحشور را بهتر بشناسیم باید ابتداً او را در جهان و موقعیت مکانی و زمانی که آثارش در آن جهان خلق شده است،بررسی کنیم... او در چه جهانی دست به ساخت آثاری اینچنین تمام فطری زده است و یک فرم به هنر غیر رحمانی زمانه خود باج نداده است؟؟؟
جهانی که هژمونی غالب آن یا هنر را در طنز همه چیز فدای خنده میجوید، که هر کس که بتواند دلغک بهتری باشد پس هنرمندتر است...
یا در سینمای رئالیسم قطع از آسمان قرن نوزدهم فرانسه و نئو رئالیسم ایتالیای افسرده بیرون آمده از کانالهای جنگ جهانی دوم (سینمایی که در دهه ۴۰ با فرح پهلوی به ایران صادر شد و تا امروز با کیا رستمی ها و فرهادی ها و...)
هنری که عینک خاکستری بر چشم دارد و منکر هر سفید و سیاه است.و هیچ قهرمانی را بر نمیتابد...
هنری قطع از آسمان که همه ی هنرش خرج به تصویر کشیدن جهانی پر از ارتباطات سرد و بی روح بدون خدا میشود...
سلحشور مانند یاران صدیق همان پیامبرانی که آثارش را خلق نمود به سوی این قوم و این جهان هنری برانگیخته شد تا پرچم داری در زمانه ی خویش برای هنر تمام فطری باشد...
هنری که هم سفید دارد هم سیاه...
داعیه اش سخن از قهرمان است؛ قهرمانی که لکه ای از سیاهی بر دامنش راه ندارد...
هنری که حضور سیاهی و شیطان را فریاد میزند...
سینمایی موحد که به خداوند ایمان دارد...و تمام واقعیت عالم را با نگاهی موحدانه مینگرد.
سلحشور بزرگترین واقعیت عالم واقع که وجود خود خداوند است را در آثارش منکر نمیشود...
نقطه برجسته دیگر مرحوم سلحشور در مظلومیتی است که متحمل گشت و لب به گلایه نگشود که آثارش تحت تاثیر حواشی واقع نشود...
شاید کمتر سخن از تحریم اهالی سینما بر او بشود تحریمی که تا لحظه ی فوت او روز به روز بیشتر میشد و تا بدانجا رسید که سریال یوسف پیامبر را با بازیگران درجه دو و سه خلق نمود.فشاری که ذره ای از آن به بسیاری از اهالی هنر فطری آمد و یا کاملا از میدان به در شدند و عطای سینما را به لقایش بخشیدند و خانه نشین شدند؛یا آن فشارها آن ها را هم رنگ جماعت نمود وشد غلامی که آب جوی آرد؛جوی آب آمد و غلام ببرد!
سلحشور مظلومانه ایستاد و جنگید و نه فریاد زد و نه خانه نشین شد و نه باج داد و نه ذره ای از هنر فطری عقب نشینی نمود...