پس از کرونا نسل جدید تئاتری کشور در حال تغییر است و گروه های خاص که اجراهای انحصاری را در سالنهای مختلف داشتهاند، عرصه را رها کرده و البته این تغییر در سطح تئاتر پایتخت ، با پوست اندازی کلانی مواجه شده و بازیگران تازه نفسی روی صحنه تئاتر در حال دیده شدن هستند. به این بهانه با «فاطمه شیخلر» بازیگر نمایش «این خانه سیاه است» (به کارگردانی محسن اردشیر) نشستیم.
*اجرای این پرفورمنس بر اساس مستند فروغ، اجرای بسیار دقیق و باشکوهی است درباره جزامیها. هماهنگی و هارمونی این نمایش انصافا بی نقص است. این نمایش چندمین کار بازیگری شما در روی صحنه تئاتر است، یک سابقهای از خودتان بگویید.
من هنرجوی هنرآموخته آکادمی سمندریان هستم و از 91 تا همین الان دارم تئاتر کار میکنم. البته کار تصویری هم برای تلویزیون شبکههای مختلف سیما مثل شبکههای مخلتف تلویزیونی در مقام مجری اجرا کردهام.در مقطعی نویسندگی هم انجام دادم و حتی دستیار کارگردان بودم. در همه حیطهها سعی کردم کار کنم.
من تئاتر خیابانی کار کردهام، در تئاترهای مذهبی شرکت کردهام. هر کاری لازم بوده انجام دادم و دوست داشتم تئاتر فیزیکال هم کار کنم تا خودم را محک بزنم و ببینم واقعا میتوانم از پس آن برمیآیم و به همین دلیل به گروه «نمایش این خانه سیاه است» پیوستم. در تئاتر فیزیکال باید بدن خیلی آمادهای داشته باشی. تک تک بچههایی که در سالن اصلی اجرا میرفتند(قبل از اجرای دوم) کسانی بودند که هنرجوهای خود کارگردانها بودند و سالها بود داشتند تمرین میکردند و با ایشان تجربه مشابهی داشتند.
*چگونه به این گروه پیوستید؟
ما از طریق فراخوان و تست وارد این گروه شدیم. من جزو گزینههایی بودم که با دو سه جلسه تأخیر وارد گروهشان شدم و از انتخابهای بعدی کارگردان بودم. خیلی برای من مهم بود که بگویند تو میتوانی...، تو میتوانی ... و همین هم شد. خیلی از خروجی خودم راضی هستم. چون اولین تجربه تئاتر فیزیکال من بود و خواستم فقط خودم را محک بزنم.
این اتفاق به من نوید داد که بازیگر باید تمرین داشته باشد، ممارست داشته باشد و به آن چیزی که میخواهد در نهایت با تمرین و پشتکار فراوان خواهد رسید. زمانیکه من در این فراخوان شرکت کردم اصلا نمیدانستم قرار است در سالن اصلی اجرا برود.
کارگردان اصلا این مسئله را به من نگفت و ما یک ماه مانده به اجرا متوجه شدیم که قرار است در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا برویم و بعد هم که تمدید شد آمدیم شهرزاد و این اتفاق اتفاقی بود که برای من خیلی دوستش داشتنی بود.
*شاید این هیجان شما به این دلیل بود که تصویرزده شده بودید. چون تئاتر هیجان فوقالعادهای را در افراد زنده میکند.
کلاً گرایشم به سمت تصویر است ،علت اینکه میآیم تئاتر کار میکنم این است که خودم را آنالیز و به روزرسانی کنم. بازیگری مصداق واقعی آموزش هر روزه است و من باید دائما یاد بگیرم. مثلا با این اجرا و از این گروه چیزهایی یاد بگیرم و بروم خودم را تقویت کنم نه اینکه بخواهم فقط در مورد کاراکتر خودم کار کنم.
مثلا نحوه اجرای کاراکتر فروغ که توسط همکاری دیگری اجرا میشود را با جزئیات آنالیز میکنم و تلاش میکنم از این شخصیت یاد بگیرم.
البته بماند که شخصیت فروغ در نمایش ما با سالن اصلی متفاوت است و بیشتر اظهارات و تحلیلهای من بر اساس آنچیزی است که در سالن اصلی اجرا شد، ممکن است یک سری نواقص در کارمان باشد که به مرور زمان در تمرین حل بشود.
*هر ماه دست کم در کشور ما 200 تئاتر روی صحنه میرود و در حوزه تئاتر ، یکی از حاصلخیزترین کشورهای فرهنگی جهان هستیم، اما تعداد بازیگرانی که مطرح میشوند، محدود است.
شما میخواهید که من بر اساس تجربه خودم حرف بزنم؟
*دقیقا.
تا الان در گروههایی بودم که نسبت به من شناخت داشتند، یعنی آدمی بودم که در همه کارها شخصیت اصلی را بازی میکردم، اما وقتی وارد این گروه شدم کارگردان اصلا من را نمیشناخت اصلا هیچ شناختی نسبت به من نداشت و وارد حیطهای شدم که داریم بازیهای دستهجمعی را تجربه میکنم. بازیهایی که گروهی هستند و شاید چون شناختی نسبت به هم نداشتیم نمیتوانست میدان وسیعتری را در اختیار من قرار بدهد و من از این بابت ناراحت نیستم.
*چرا؟
چون با تمرین، توانایی و خلاقیت خودم را ثابت میکنم و آن کسی که باید ببیند حتما کار مرا میبیند. بازیگرهای زن در تئاتر با مقوله حجاب مواجه هستند، اما با این وجود من خیلی خوشحالم که ما میتوانیم با این چارچوب خودمان را در عرصه هنر خیلی موفق ببینیم و از این بابت خیلی من خوشحالم.
*تا قبل از کرونا صحنه تئاتر در تهران صحنه کاملاً انحصاری بود و عرصه بازیگری تئاتر انحصاریتر، تحول را بعد از کرونا خودتان چطوری ارزیابی میکنید؟
من احساس میکنم به خاطر این است که افراد اصلی تئاتر که در تهران فعالیت میکردند به خاطر مقوله کرونا خیلی عقب کشیدند، اما میبینم هنوز گروههای مرجع مدام میگویند کرونا هست بگذار ضریب شیوع کمتر شود و ما دوباره برویم و وارد سالن شویم. اما جسارت افرادی که حالا از طریق شهرستان وارد چرخه اجراهای پایتخت میشوند یا جوانهای تازه کار تئاترهای دانشجویی بیشتر دیده میشوند. ساختارهای تئاتر در حال تغییر است و دلیل آن خلاقیت نسل جوان است.
* نسل قبلی حاضر نیست کنار بکشد و جوانترها را در عرصه کار ببینند،این چالش هم وجود دارد.
قبول دارم اما ما همین الان در گروهمان نسلهای مختلفی را داریم، نسل دهه نودی هم داریم و از نظر من، با توانمندی و تکنیکهای خودشان دهه نودی صحنه تئاتر را زودتر خواهند گرفت. رقابت خیلی بیشتر شده، گروههای دانشجویی خیلی دارند زیاد میشوند چه در حوزه کارگردانی و تعلیم چه در حوزه بازیگری، این مسئله رقابت را خیلی سخت میکند.و این اتفاق بسیار خوبی که به ما خیلی کمک میکند این است که بیشتر کار کنیم ،بیشتر مطالعه کنیم بیشتر تمرین کنیم و بیشتر بازیگری خودمان را تقویت کنیم.
*آن چیزی که این روزها از استثمار بازیگرهای حرفهای زن در سینما گفته میشود در تئاتر هم میگویند وجود دارد با این مسئله برخوردی هم داشتید؟
بله. من این موضوع را و دیدم در تئاتر با این قضیه برخورد داشتم و بسیار ناراحت کننده است اما نمیجنگم، میبینم، میگذرم و سکوت میکنم و چیزی نمیگویم چون به نظر من حرکت کاملاً اشتباهی است، به نظر من این مسیری که میروند مسیر درستی نیست و به مرور زمان فید میشود.من فکر میکنم بازیگرهایی که فید میشوند، تن به این جریان میدهند.
اگر آن شخص معترض امروز توانایی داشت قطعا وارد این قالب نمیشد و از این راه به مسیرش نمیرسید.کسی چون توانایی دارد و سعی میکند از این مسیر به هدفش برسد این راه را نمیپذیرد و من میگویم افراد باید بر اساس تواناییاش وارد این حرفه شوند.
*الان نزدیک 20 سال است که یک جریانی بازیگری را در حوزه تصویر کنترل میکند که اغلب افراد و جریانات روی آن صحه گذاشتهاند. این افراد با روابط پیچیده واردحیطه بازیگری شدند. چطوری میشود که سینما بازیگر نخبه کمتری از تئاتر میگیرد و خیلیدربها در حال بسته شدن است. نسل جدید بیشتر مقاومت میکنند فقط تلاش و ممارست نمیتواند تا این دروازهها را پشت سر بگذارد.
ما راه سختی در پیش داریم و نظر شما را صد در صد قبول دارم. علتش این است که الان خیلی جاها که میخواهی بروی تست بدهی میگویند تئاتری هستی؟ تستهای مرسوم بازیگری الکی است ومیخواهند فراخوانهای خودشان را گسترده جلوه دهند. میدانم که در این نمایشهای انتخاب بازیگر موفق نخواهم بود لذا من خودم برای خودم کار میسازم، تئاتر روی صحنه میبرم، کارگردانی کنم و در مقام انتخاب کننده قرار میگیرم و به مرور زمان در فیلمهای خودم کار میکنم، این تصمیمی است که خود من با تیمی که دارم گرفتهایم و تصمیم داریم در سال جدید در این مسیر حرکت کنیم.
*آیا در مسیر بازیگران زن یکدیگر را در حوزه تئاتر حمایت میکنند؟
بچههای تئاتر قلب مهربانی دارند و این کار را میکنند اما بقیه دوستان این کار را نمیکنند چون احساس میکنند رقیب یکدیگر میشوند.
*در این نمایش خانه سیاه که یک پرفورمنس است و کمتر دیالوگ گفته میشود میدانید که کارگردانها یا کسانی که بازیگر انتخاب میکنند و در این نمایشها دارند دائما میچرخند دنبال بازیگری هستند که خوب بتواند دیالوگ بگوید. فکر نمیکنی این نمایش یک پس رفت در کارنامه خودت باشد که نتوانی دیده بشی. اگر یک نمایشی که دیالوگ داشت حتما باعث بیشتر دیده شدن شما میشد. چون توانایی بدنی، به نظر من یک موضوع عقبافتادهای از نظر جریان رسمی بازیگری است.
بگذار با این اظهار نظر شما مخالفت کنم، خیلیها نظر شما را داشتند. این اولین تجربه تئاتر فیزیکال من است. پرفورمنس را فقط برای محک زدن خودم انتخاب کردم، حتی به من میگفتند بیانت ضعیف میشود، چرا رفتی چرا این کار را کردی؟ این چیزی نیست که من به طور تخصصی بخواهم ادامه بدهیم، شاید هر چند سال یک بار بخواهم یک همچین کاری انجام بدهم، اما تخصصی دنبالش نمیکنم و در این مدتی که تقریبا نزدیک دو ماه این اجرا را دنبال میکنم، تلاش کردم و سعی میکنم تواناییهای بیانی خودم را تقویت کنم، اما روشی نیست که من به طور دائمی بخواهم ادامهاش بدهم.
*کمی درباره تجربههای تصویری خودتان صحبت کنیم.
تجربههای تصویری عمدتا در تلویزیون در مقام مجری بوده. سالها مجری شبکه امید بودم و در سریالها و تله فیلم مختلفی حضور داشتم. در این مجموعه کارها حتی نویسنده و دستیار کارگردان بودم. گروه خیلی خوبی بودند و تنها دلیلی که باعث شد پس از سالها همکاری از آنها فاصله بگیرم این بود که محتوای کارشان اغلب مذهبی بود.
*از کار مذهبی چرا فاصله گرفتید؟
کارهای مذهبی را دوست دارم اما دو سال به صورت مداوم در هرکاری شرکت میکردم، جز یکی دو مورد بقیه مذهبی بود و این موضوع من را اذیت میکرد. دوست نداشتم در ایران برای کار در یک گونه خاص شناخته شوم. دوست داشتم یک ذره آزادتر باشم و سبکهای مختلف را تجربه کنم. روابطم را با آنها دارم اما از گروهشان آمدم بیرون و دوست نداشتم مدام در سبک مذهبی کار کنم.
*پروژه سینمایی چطور؟
درهای سینما توسط همان کسانی که به آنها اشاره کردهاید بستهاست .اخیر از پروژهای دقیقه نود کنار گذاشته شدم.
*اسم پروژه را بگویید؟
بدون اسم بردن از پروژه باید اشاره کنم میان 500 نفر من انتخاب شدم و کارگردان بلند شد برای من دست زد و همه چیز اوکی شد. من پنجشنبه بودم رفتم تست دادم گفت یکشنبه با شما تماس میگیریم تشریف بیاورید قرارداد ببندید. الان مدتی طولانی از آن یکشنبه میگذرد و هیچ اتفاقی نیفتاده است. در اغلب پروژهها معمولا یک خانم دیگری را برای بازی نقشی که من برای آن انتخاب شدم میآورند. معمولا یکی از عوامل پروژه این کار را میکند و در لیست بازیگران جای میگیرد. من برای بازی در فیلمهای مختلفی تلاش کردم، بارها در تستهای مختلفی قبول شدم اما دقیقه نود یک شخصی آمد یک خانمی را آورد با وجود اینکه اصلا هیچ توانایی نداشت در پروژه پذیرفته شد.
*همیشه یکی یک خانمی را با خودش میآورد که جایگزین بازیگر میشود.
خیلی جالب بود در همین پروژه اخیر خانمی را آوردند که نتوانست اکت مناسب آن تست را انجام دهد و در آن بخش از تست گریه کند و برون ریزی عاطفی داشته باشد. اما به او گفتند، عیبی ندارد حتما تمرکز نداشتی برو بیرون یک ذره تمرکز کن بعد بیا. من ضربههای این شکلی فراوانی خوردم اما همیشه خودم به خودم آرامش میدهم، میگویم مهم نیست ... مهم نیست ... همه چیز درست خواهد شد. تا اینکه در سال جدید تصمیم گرفتم همراه با دوستانم، خودمان کار بسازیم. من خودم با گروهی که دارم تصمیم داریم از فیلمهای کوتاه شروع کنیم و به فیلمهای بلند سینمایی فکر کنیم. من چون دست به قلم شدنم بد نیست اما نویسندگی کار را دوستی
دیگری انجام میدهد که خیلی بهتر از من مینویسد و الان هم نوشته و دنبال اسپانسر هستیم.
*همه دنبال اسپانسر هستند.
با چند نفر صحبت کردم و همیشه خدا کمک میکند. با تهیه کنندهای صحبت کردم و اتفاقهای خوبی در راه است. در پایان از شما و روز پلاس بینهایت تشکر میکنم.