به گزارش روزپلاس، در چند سال گذشته با عامتر شدن پدیده اینستاگرام، هنرمندان به واسطه این صفحات مجازی دنبال کنندگان فراوانی داشتهاند و یک رقابت نامحسوس در میان این افراد برای جذب فالوئر وجود دارد تا بواسطه این صفحات که کارکرد رسانهای دارند، دنبال کنندگان آنان افزایش پیدا کند. این رقابت به هنرمندان به معنای عام از بازیگر و کارگردان و خواننده محدود نمیشود و حتی در میان ورزشکاران نیز شایع است.
به واسطه این بازار رقابتی فالوئر، دامنه انتشار اظهار نظرهای متناقض درباره همه چیز افزایش یافته تا بازار هنرمندان سینما و ورزشکارانی که دوران درخشش و جلوهگریاشان را پشت سر گذاشتهاند داغ تر شود و مخاطبان به جای آنکه به رویکردهای تخصصی توجه کنند، اظهارات سلبریتیها در رابطه با همه چیز را دنبال میکنند. به عنوان مثال یکی از سوپر استارهای سینمای ایران 10میلیون فالوئر دارد اما از این 10 میلیون 500 هزار نفر هم آثار او را در سینما دنبال نمیکنند.
این روند از دو منظر بشدت آسیبزا است، از طرفی علاقهمندان سینما به جای آنکه این هنرمندان را دنبال کنند و آثار هنریاشان مورد توجه قرار دهند، اظهارات، واکنشها و موضوعگیری آنان را دنبال میکنند. این طیف مشخص سیاستزده در سالهای اخیر کنشها و واکنشهای فراوانی را در نسبت با موضوعات سیاسی منتشر کردهاند. در اصلِ این کنشگری در شبکههای اجتماعی چند تناقض وجود دارد.
این هنرمندان در فضای مجازی اظهارنظرهای سیاسی و آشکارترین و رادیکالترین موضعگیریها را منتشر میکنند اما همزمان با خاصترین نهادهای حاکمیتی در حوزه تولید آثار هنری همکاری دارند. این تناقض به تدریج در فضای مجازی در حال آشکار شدن است.
همین موضوع سببی برای دامنه اعتراضات گسترده به این طیف از هنرمندان میشود و به تدریج مخالفخوانی سیاسی توسط آنان تبدیل به یک مطالبه عمومی میشود. یعنی مخاطب فلان بازیگر مشهور از او ایفای نقش شاهکاری مطالبه نمیکند، از کارگردانی که افتخارات جهانی گستردهای دارد، فیلم خوب مطالبه نمیکند، بلکه این مخاطب عادت به اظهار نظر سیاسی کرده است.
رفته رفته صفحات مجازی هنرمندان و اهالی هنر آکنده از اظهارات نظرهای آلترناتیو و مخالف سیاسی میشود اما همین افراد در متن جریان اصلی فعالیتشان در دولتیترین و حکومتی سازو آثار هنری حضور دارند.
این سادهلوحی سیاسی نهادینه شده و برآمده از صفحات مجازی به رفتارهای متناقضی از سوی هنرمندان منجر میشود، زمانی که گریم عکسهای هنرپیشه یک فیلم خاص در فضای مجازی منتشر میشود و رسانهها از شباهت او با فلان شخصیت سیاسی مینویسند او در پستی اینستاگرامی از یک هنرپیشه یا کارگردان مخالف جمهوری اسلامی تمجید میکند و این دوگانگی زمینه دردسرهای بزرگتر را برای هنرمند و سردرگمی برای مخاطب فراهم میکند.
این رویه دوگانه به تدریج اعتماد مخاطبان فضای مجازی از این طیف خاص سلب خواهد کرد. اغلب مخاطبان فضای مجازی متوجه شدهاند که اظهارنظرهای سیاسی سلبریتیها با تناقض سادهلوحانه تنیده شده و ارنستچگوآراهای شبکههای اجتماعی در قضاوتهای و رویکردهای خود سادهلوحانه عمل میکنند.
با مثال دیگری میشود این موضوع را به صورت بنیادین توضیح بیشتری داد. هنرمندی که مدتهای طولانی درباره اعوجاجات و عدم کنترل فضای مجازی به دولتمردان انتقاد میکند اما ناگهان ویدئوی طولانی در انتقاد به طرح صیانت منتشر میکند و تا مدتهای در فضای مجازی بازنشر میشود بی آنکه اشراف کاملی بر هیچ کدام از ابعاد موضوع داشته باشد.
این عدم آگاهی توام با سادهلوحی دامنه تناقضات را در فضای مجازی گسترش میدهد، چون هنرمند آگاهی تخصصی از فضای تصمیمگیری سیاسی ندارد و برای خودش چالشهای ویژهای را میسازد و در بزنگاهی که او مایل به اظهار نظر سیاسی نیست و صرفا براب معرفی اثرش در جشنوارههای هنری جهانی حاضر شده با حملات و پرسشهای سیاسی مواجه میشود.
برای اصلاح این رویه میتوان به صفحات مجازی هنرمندان هالیوودی استناد کرد که تا جای ممکن از هر اظهار نظر سیاسی پرهیز میکنند و صفحات مجازی آنان فضایی برای ادامه هنرشان است. در نهایت نیز آنچه مهم است آگاهی مخاطب است و اینکه باید به هنرمند به دید هنرمند نگاه شود و نه سیاست مدار، و از او انتظار فیلم و اهنگ و تئاتر خوب داشت و نه اظهار نظر سیاسی.