به گزارش روزپلاس، اواخر دهه بیست میلادی در آمریکا بزرگترین رکود اقتصادی آغاز و بیش از 10 سال در این کشور ادامه یافت.
اگر این بحران یک دههای با حمله پرلهاربر مواجه نمیشد، امکان داشت امروز کشوری به نام ایالات متحده آمریکا روی وجود خارجی نداشته باشد.
بر اساس مستندات ارائه شده در مجموعه مستند تاریخ رنگی آمریکا کارزار رکود به جایی رسید که بازار کفش در آمریکا محدود و اغلب شهروندان آمریکایی دمپایی چوبی میپوشیدند.
ایالات متحده در این مقطع زمانی علی الخصوص در سال 1933 با نرخ بیکاری 25 درصد و اعتصابات مکرر سندیکاهای کارگری مواجه بود، چگونه توانست وضعیت روانی جامعه را تعدیل کند؟
در مقطع آغاز رکود، سینمای صامت آن دوران از نعمت صدا برخودار شد و صنعت فیلمسازی علی الخصوص در دهه سی جان تازهای گرفت.
بیتردید بخش عمدهای از التهابات اجتماعی به واسطه صنعت سینما و گسترش فضای سرگرمی تعدیل شد.
با مثال دیگری اهمیت صنعت نمایشی را در دوره بحرانهای اقتصادی میتوان ارزیابی کرد. دقیقا مصادف با بحران اقتصادی مهمی در دوران اوباما در نیمه دوم دهه اول هزاره سوم میلادی، مشابه این اتفاق تکرار شد و همزمان در صنعت تولید آثار نمایشی، مدیوم سریالسازی با رشد چشمگیری مواجه شد.
صنعت سریالسازی دهه بحرانی اقتصاد در دوران باراک اوباما دامنه سرگرمی را در آمریکا افزایش داد و بدون تردید این بال فرهنگی زمینه تعدیل فضای روانی بحران اقتصادی مذکور را فراهم ساخت.
شرایط کنونی کشور، با بحرانهای مثال زده شده با شرایطی شبیه دوران رکود اول و بحران اقتصادی دوران اوباما در ایالات متحده روبرو قابل مقایسه نیست. اجرای پروژه اصلاح یارانهها مدتهای مدیدی به تعویق افتاد و اجرای آن بسیار ضرورت داشت.
جراحی اقتصادی فعلی دولت به هرس علفهای هرز اقتصادی و مافیا منجر خواهد شد، اما در پیامد تمام این اتفاقات، فضایی روانی در کشور شکل گرفته است.
این فضای روانی نشات گرفته از این است که فضای سرگرمی و سرگرمیسازی در کشور حاکم نیست. دور شدن تلویزیون از ماموریت اصلی خود یعنی سرگرمیسازی و شبکههای بیشمار سیاسی در تشدید این فضای روانی ملتهب بسیار موثرند.
آیا ضروری نیست که در واکنشی مشابه برای تعدیل التهابات اجتماعی فضای سرگرمی در کشور گسترش یابد؟
نباید فراموش کرد که در آغاز اوجگیری پاندمی کرونا تولید سریالهای سرگرمی ساز در تعدیل این فضای روانی در کشورمان بسیار موثر بود و همین شرایط موجب اقبال گسترده مردم به پلتفرمهای تولید کننده شد.
اما در سالهای 1398 –تا نیمه نخست سال گذشته امر نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی به دلیل حسادت طیفی سینماگران و ناتوانی وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در دولت قبل به سازمان سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی موسوم به ساترا سپرده شد.
دوران ابتدایی فعالیت ساترا موجب خرسندی تولید کنندگان، پخشکنندگان و کاربران پلتفرمها شد و به واسطه دوران مدیریت قابل اعتنای ساترا نشاط در فضای تولید جاری شد اما این روند متاسفانه در 11 ماه اخیر کاملا تغییر کرد و در سازو کار عرفی و رسمی عملا این سازمان فرایند نظارت و اجازه توزیع بسیار تشدید شده و به مرحله قفل رسیده است.
این اتفاق در حالی میافتد که در ۱۱ ماه گذشته اعتراضها به عملکرد ساترا و سامانههای دیگری که در ذیل این نهاد برای تصویب و نظارت تولیدات شبکه نمایش خانگی فعالیت میکنند، بشدت افزایش یافته است و تولیدات شبکه نمایش خانگی، این کارزار لبریز از سرگرمی، در آستانه محدود شدن رسمی است.
در چنین شرایطی بخشی از از جریان تولید کارزاری جمعآوری امضاء به راه انداخته اند و در درخواستی منطقی و عمومی از رییس جمهور محترم درخواست کردهاند حوزه نظارتی بر سامانههای تولید و توزیع شبکه نمایش خانگی دوباره به وزارت ارشاد منتقل شود.
با توجه به مثالهای آورده شده درباره بحرانها اقتصادی در آمریکا در حالی که برخی رسانههای داخلی و خارجی در تشدید فشار روانی در پیامد جراحی اقتصادی دولت نقش اساسی ایفا میکنند، نباید روند فعالیت پلتفرمها متوقف شود.
چون آثار سرگرمیساز پلتفرمها در شرایط کنونی بسیار موثر عمل کرده و میتوانند در تعدیل این فضای روانی نقشی اساسی ایفا کنند.
تسهیل روند نظام تولید و توزیع در شبکه نمایش خانگی در شرایطی که طبق آمار پرببیندهترین آثار نمایشی و سرگرمی ساز سیما کمتر (بر اساس مستندات ارائه شده توسط همین سازمان) به کمتر از 30 درصد نزدیک رسیده، بسیار ضروری است.
از طرفی چالشهای ساترا با پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی به بالاترین سطح خود رسیده و بحران فعلی گردانندگان این پلتفرمها را به تصمیم قطعی برای تعطیلی تا پایان سال رسانده است.
در این شرایط هر تحلیلگری با آگاهی از این شرایط تنها به یک نتیجه خواهد رسید که ساترا با سختگیرهای غیرضروری در تشدید بحران روانی کنونی فعلی نقش موثری ایفا میکند و قائل به ایجاد شرایط تعدیل روانی در بازار عرضه و تقاضای شبکه نمایش خانگی نیست.
آیا بهتر نیست مدیران ساترا یک بازنگری اساسی در روند فعالیتهایشان یک بازنگری جدی داشته باشند. در شرایط ولنگارانه حوزه نظارت در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی دولت قبل ، این وظیفه به ساترا سپرده شد که ضمن نظارت نه چندان سختگیرانه روند فعالیت بخش خصوصی را تسهیل کند، در حالی که عملکرد 11 ماهه گذشته ساترا چنین نشان نمیدهد.