به گزارش صفحهی روانشناسی «مثبت زندگی» پایگاه خبری روزپلاس، تحقیقات نشان میدهند که خشونت در رسانه ها بر نوجوانان تأثیر می گذارد و می تواند باعث شود آنها پرخاشگرانه رفتار کنند.
در بسیاری از فیلم ها و سریال ها که به صورت دقیق و جزئی رفتار های خشونت آمیز و عصبی را به نمایش میگذارند، میتوانیم نتایج این صحنه هارا در بینندگان آنها مشاهده کنیم.
اگر خوب بررسی کنید، افراد در مقابل دیدن این صحنه ها، چهره هایشان در هم می رود. این یعنی، در ظاهر ، بدن انسان دریافتی دارد. هر صحنه ای که مشاهده میکنیم خصوصا اگر جذاب و جدید باشد، به سطوح مختلفی از حافظه و شخصیت ما نفوذ پیدا میکند.
بعد از تماشای فیلم، وقتی خود را مشغول کار دیگری میکنیم ، صحنه های مشاهده شده در سطوح عمیق تر و غیرقابل دسترس تری میروند.
تا جایی که به سطوح ناخودآگاه شخصیت نفوذ میکنند و آنجا باقی می مانند. همانجا که وقتی از مساله ای عصبانی میشویم، کاری میکنیم که در آن فیلم ها مشاهده کرده بودیم و این بصورت خودآگاه و انتخابی نیست. بلکه بصورت ناخودآگاهانه عمل میشود.
تمامی صحنه های مشاهده شده، برداشت های بازیگران از مسائل و به نمایش گذاشتن آن برداشت ها در فیلم، به ناخودآگاه ما راه میابند.
اگر فیلمی، هیچ تاثیری بر روحیات افراد نگذارد، یعنی آن فیلم ضعیف است و نتوانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند.
در نتیجه انکار تاثیر فیلم ها بر روحیات و خلق و خوی افراد، در خوش بینانه ترین حالت یک ساده لوحی محض است.
حال اینکه چقدر ما بخاطر شرح واقعیت های جامعه، مانند خشونت های خانگی، خیابانی و.. ، روحیات را تخریب و خشن میکنیم جای بررسی دارد که گاها تصور میشود، نویسندگان وفیلم سازان نیز، دلسوز روان مردم نیستند و روحیه و روان مخاطب را فدای مساله ی کودکانه ای همچون شرح واقعیت میکنند.
رسالت یک فیلم ساز و نویسنده؛ تخریب روحیه مخاطب است یا نشان دادن راهی برای ایجاد آرامش و امید؟