۱۲:۱۳ |  ۱۴۰۱/۰۵/۱۹

حسرت شعر ناتمام هوشنگ ابتهاج/ شعری برای امام حسین(ع)

ابتهاج در بخشی از کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و طی آن خاطرات زندگی اش را بیان کرد، روایت جالبی را از روز هشتم محرم بیان می کند که در آن شعری با عنوان «اربعین» برای سیدالشهداء(ع) سروده است.
کد خبر: ۲۶۱۸۱۲
ماجرای شعر زنده یاد هوشنگ ابتهاج به نام اربعین و برای امام حسین(ع)



به گزارش روزپلاس، هوشنگ ابتهاج در بخشی از کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و طی آن خاطرات زندگی اش را بیان کرد، روایت جالبی را از روز هشتم محرم بیان می کند که در آن شعری با عنوان «اربعین» برای سیدالشهداء(ع) سروده است.

در این کتاب آمده است: «امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده.
«بازم شیطونی کردین؟» 

سایه خندید.

«اتفاقی افتاده؟»

- نه! شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با اینها گریه می‌کنم. (لبخند می‌زند.)

پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید:

«سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.»

با تعجب اصرار می‌‌شود شعر را بخواند و می‌خواند:

«یا حسین بن علی

خون گرم تو هنوز

از زمین می‌جوشد

هرکجا باغ گل سرخی هست

آب از این چشمه خون می‌نوشد.

کربلایی است دلم»
گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست