۱۹:۱۱ |  ۱۳۹۵/۱۱/۲۲

آیا زمان وجود ندارد؟

دکتر باربور می‌گوید: «تنها مدرکی که از هفته گذشته در اختیار دارید، خاطره درون ذهن شماست. اما همان خاطرات نیز حاصل ساختارهای ثابت نورون‌های موجود در مغز شما در زمان "حال" است.»
کد خبر: ۲۶۲۵۸
گروهی از فیزیکدانان معتقدند که زمان واقعی نیست و همه چیز در یک آن رخ می‌دهد. آن‌ها می‌گویند برداشت کنونی ما از زمان، ساخته ذهن خودمان است تا بتوانیم بین حال حاضر و دریافتمان از گذشته تفاوت قائل شویم.

به گزارش روز پلاس به نقل از اکسپرس، "مفهوم زمان" توهمی ساخته‌ی خاطرات انسانی است. تمام آنچه از گذشته تاکنون رخ داده و یا در آینده رخ خواهد داد "همین حالا" در حال رخ دادن است.

این تئوریِ گروهی از فیزیکدانان است که در جهت حل یکی از بزرگترین معماهای کیهان تلاش می‌کنند. تقریبا اکثر مردم به مفهوم زمان توجهی نمی‌کنند، اما حقیقت این است که هیچ چیزی در قوانین فیزیک وجود ندارد که نشان دهد «زمان باید به سمت جلو در حرکت باشد.»

قوانین فیزیک "متقارن" هستند، بدان معنا که زمان همان طور که می‌تواند جلو برود، عقب نیز می‌تواند برود.

یکی از تئوری‌های مطرح شده در مورد نحوه پایان جهان، تئوری مِه‌رُمب (Big Crunch) است. در کیهان‌شناسی، مِه‌رُمب (Big Crunch) یک سناریوی ممکن برای سرنوشت فرجام جهان است که در آن گسترش فضا در نهایت معکوس شده و جهان بازمی‌رمبد (recollapse) و به یک تکینگی سیاهچاله می‌انجامد. واژهٔ رُمب بن مضارع فعل رمبیدن است که به معنی فروریختن و ویرانش است. مه رمب یعنی فروریختن و ویرانش فرجام گیتی.

در حقیقت، برخی از حامیان این تئوری معتقدند که زمانی که انبساط کیهانی متوقف و کیهان به سمت داخل منقبض می‌شود، زمان به سمت عقب حرکت خواهد کرد. این موضوع که چرا ما حرکت زمان را به سمت جلو می‌پنداریم، باعث شده تا برخی از دانشمندان آن را مورد پرسش قرار دهند. در پاسخ به این موضوع نیز برخی آن را صرفا یک برداشت انسانی تلقی کرده‌اند.

آن‌ها بر این باورند که یک "بلوک کیهانی" وجود دارد که در آن فضا و زمان با هم مرتبط بوده و آن را "فضا-زمان" می‌نامیم.

بر اساس این تئوری که از نظریه نسبیت انیشتین نیز حمایت می‌کند، فضا و زمان جزوی از ساختار چهار بعدی بوده که در آن تمام اتفاقات دارای مختصات خاص خود در فضا-زمان است.

این تئوری می‌گوید که تمام اتفاقات "واقعی" هستند، بدان معنا که زمان گذشته و حتی آینده در فضا-زمان همچنان زمان حال محسوب می‌شوند. بدین ترتیب، اهمیت همه چیز به اندازه زمان حال تعریف می‌شود.

ماکس تگمارک، فیزیکدان دانشگاه MIT در گفتگو با space.com گفت: «می‌توانیم واقعیت را به دو حالت نشان دهیم: اول به صورت جهانی سه بعدی که اتفاقات به مرور زمان رخ می‌دهند؛ دوم به صورت جهانی چهار بعدی که در آن هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد [بلوک کیهانی]. اگر تصویر دوم واقعیت داشته باشد، بنابراین تغییر یک توهم است زیرا هیچ چیزی برای تغییر وجود ندارد؛ همه چیز آنجاست: گذشته، حال، آینده.»

«ما این توهم را داریم که در هر نقطه‌ای از زمان گذشته قبلا اتفاق افتاده و آینده نیز هنوز رخ نداده است و اوضاع در حال تغییر است. اما تمام آنچه می‌دانم حالت مغزی من در زمان حاضر است.»

جولیان باربور، فیزیکدان بریتانیایی، که چندین کتاب را در مورد زمان تالیف کرده تمام اتفاقات را به عنوان زنجیره‌ای از "اکنون‌ها" توصیف می‌کند.


دکتر باربور در کتابش با عنوان «درباره زمان» خطاب ادم فرانک، مولف و فیزیکدان، می‌گوید: «در همین حال که زندگی می‌کنیم، به نظر می‌رسد که از زنجیره‌ای از اکنون‌ها عبور می‌کنم؛ اما سوال این است که آن‌ها چه هستند؟»

آقای باربور همچنین در ارتباط با تئوری فضا-زمان که بر اساس آن همه چیز مختصات خودش را دارد نیز می‌‎گوید: «می‌تواند به آن به عنوان یک چشم‌انداز یا یک کشور نگاه کنید. هر نقطه در این کشور در زمان حال قرار دارد و من نامش را پلاتونیا می‌گذارم، زیرا زمان در آن وجود ندارد و خودش نیز توسط قوانین دقیق ریاضی ساخته شده است.»

وی در نهایت اضافه کرد که آنچه به عنوان گذشته درک می‌کنیم، صرفا توهمی است که توسط مغزمان ساخته شده است. دکتر باربور می‌گوید: «تنها مدرکی که از هفته گذشته در اختیار دارید، خاطره درون ذهن شماست. اما همان خاطرات نیز حاصل ساختارهای ثابت نورون‌های موجود در مغز شما در زمان "حال" است.»

«تنها مدرکی که از گذشته سیاره زمین در دسترس داریم نیز صخره‌ها و فسیل‌ها هستند. اما همین‌ها هم ساختارهای ثابتی به شکل آرایش مواد معدنی هستند که در زمان حال آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم. خلاصه حرفم این است که ما فقط همین سوابق را اختیار داریم، که آن هم در حال "حاضر" موجود است.»


فرادید
گزارش خطا
ارسال نظر
نظرات شما
پونه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۹
خیلی در هم بر همه نمیشه با زبون ساده تر که قابل درک تر باشه بگین یا با مثال های قابل فهم تر من این طور مباحث رو خیلی دوست دارم ولی همه ی مقاله ها خیلی تخصوصین وقابل درک برای عموم نیستن
نقد و سیاست