خلاصه داستان: ماجرای مفقود شدن دو شمش طلا در یک خانوادۀ بزرگ. درست هنگامی که فرزندان و نوهها، برای جشن 75 سالگی مادر بزرگ (مریم سعادت) جمع شدهاند.
معرفی کارگردان
شب طلایی، نخستین ساختۀ یوسف حاتمیکیا در مقام نویسندگی و کارگردانی است. او متولد 1370 در تهران است. سینما را با تحصیل در دانشگاه هنر و رشتۀ تدوین آموخت و آن را با تمرین عکاسی، مستندسازی و ساخت فیلمهای کوتاه، تجربه کرد. مهمترین آثار او در این خصوص، مستند چشم جنگ (1394) دربارۀ سعید صادقی عکاس جنگ، و فیلم کوتاه بازگشت (1394) هستند. فیلم اخیر، به جشنواره معتبر فیلم کوتاه گرنویل در فرانسه هم راه یافت.
فیلم شب طلایی نشان داد که یوسف حاتمیکیا از زیر سایۀ پدر بیرون آمده است. به شرحی که خواهیم گفت.
فیلمسازان برای نخستین ساختۀ خود، حساسیت فوق العاده قائلند. شب طلایی، چهارمین فیلمنامه پیاپی است که یوسف نوشته و این نوبت، خوشبختانه شرایط ساخت آن فراهم شده است. سه فیلمنامه قبلی به مرحلۀ تولید نرسیدند و بایگانی شدند. اما مشقهای خوبی گشتند برای نگارش فیلمنامه شب طلایی.
تهیه کنندگی فیلم، به طور صوری به ابراهیم حاتمیکیا واگذار شده، اما سرمایه از بخش خصوصی تأمین شده است. آنطور که یوسف در کنفرانس خبری و در برنامۀ هفت اعلام کرد، پدرش به او کاملاً اعتماد داشته و فقط دو نوبت به طور کوتاه از پشت صحنه فیلم، دیدن کرده است.
با چه فیلمی روبهرو هستیم؟
شب طلایی را میتوان یک تئاتر نامید که از عصر تا شب، در یک خانه بزرگ و قدیمی میگذرد. دوربین فقط برای چند ثانیه، در انتهای فیلم به بیرون از خانه میرود، که آن هم قابل حذف است. به این لحاظ، فیلم میتوانست به اجرای تئاتری برسد. اما آنطور که یوسف حاتمیکیا در جشنواره فجر مطرح کرد او قصد داشته که اگر این متن نیز مانند سه فیلمنامه قبلی که نوشته بود، به مرحلۀ ساخت نرسید آن را در قالب داستان در کتابی بنویسد و منتشر کند.
فیلم شب طلایی، ماجرای گم شدن دو شمش طلا است که حامد (حسن معجونی) داماد خانواده، نزد مادر بزرگ (مریم سعادت) به امانت سپرده بود. وقتی آنها در جشن تولد 75 سالگی او گرد هم میآیند، سراغ از این دو شمش گرفته و معلوم میشود که سرقت شدهاند. فیلم، در زمانۀ اکنون با مشکلات اقتصادی و در دوران کرونا میگذرد. فیلم با نام «شمش طلا» مجوز ساخت گرفت و اخبارش در زمان فیلمبرداری (زمستان 1399)، نیز با همین نام منتشر میشد.
21 بازیگر در فیلم بازی کردهاند، که همه خوب و بعضیها درخشان هستند، مانند حسن معجونی، بهناز جعفری و همچنین مریم سعادت که چهرۀ دیگری از خود را تحت مدیریت یوسف حاتمیکیا به نمایش گذاشت.
بهادر مالکی (صداپیشۀ نقش فامیل دور) تنها بازیگر ضعیف در فیلم است که برای لحظات کوتاهی در اواخر فیلم وارد میشود. اغلب بازیگران فیلم، از میان باسابقهها و حرفهایها هستند. شخصیتپردازی و معرفی این همه نقش، کار دشواری است. اما مخاطب کمکم آنها را میشناسد و اشتباه نمیگیرد.
واقعاً باید اعتماد به نفس یک کارگردان در نخستین ساختهاش برای به کارگیری این همه بازیگر، خیلی بالا باشد که خودش را نبازد و بتواند فیلم را به درستی مدیریت کند. و خوشبختانه یوسف حاتمیکیا در فیلم شب طلایی به خوبی از عهده برآمده است.
ریتم فیلم، کاهش نمییابد و مخاطب را خسته نمیکند. مخصوصاً که تمام فیلم در لوکیشن محدود خانه، حیاط، زیرزمین و پشت بام آن میگذرد.
این روزگار، عصر آخر الزمان و دوران غلبۀ فمینیسم است. و عجیب نیست که تنها ایراد مهم شب طلایی، به همین مسئله برمیگردد. هرچند که دوز فمینیسم در فیلم، چندان بالا نیست اما ارادۀ معطوف به نسوان در هستۀ مرکزی فیلم و در گرهگشایی آن وجود دارد.
البته احترامی که ابراهیم حاتمیکیا تاکنون در فیلمهایش برای زنان قائل بوده، از نوع فمینیسم نیست بلکه ناشی از احترام به مقام انسانیت است؛ آنچنانکه در فیلمهایی مانند آژانس شیشهای (1376) دیده میشود.
یوسف حاتمیکیا نخستین قدم در فیلمسازی بلند را با قوت برداشته است. او نشان داد که از طریق رانت، بالا نیامده و از اعتبار پدرش سوء استفاده نمیکند. چنانکه خود ابراهیم حاتمیکیا نیز با رانت و سوء استفاده از انقلاب، مدارج ترقی را طی نکرده بود.
باید به پدر و پسر حاتمیکیا تبریک گفت.
امیر اهوارکی