به گزارش روزپلاس، حجتالاسلام والمسلمین پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در جمعی دانشجویی و رسانهای به تبیین فتنهی اخیر و ابعاد آن پرداخت.
در ادامه خلاصه بخشهایی این سخنرانی را میخوانیم:
دربارۀ حوادث اخیر میتوانیم از عبارت «فتنۀ فرهنگی» استفاده کنیم؛ به این معنا که حجاب را به عنوان یک موضوع فرهنگی، عامل فتنه و غبارآلود کردن فضا قرار دادند که محل امتحان و رسوایی خیلیها و محل بحرانهای اجتماعی قرار گرفت. البته حجاب موضوعی صرفاً فرهنگی نیست و ابعاد دیگری هم دارد، ولی در جامعه این تلقی وجود دارد که حجاب یک امر صرفاً ارزشی و طبیعتاً فرهنگی است.
بخشی از دوستان داخلی شروع کردند به شماتت و تخطئۀ خود. هم برخی از دوستان، هم دشمنان داخلی و هم جبهۀ مخالفان پیشرفت ایران، بارِ «انتقاد از خود» را اضافه کردند. حتی برخی از طلبههایی که در فضای انقلابی تنفس کردهاند، تعابیر تندی مثل غلط کردن را مطرح کردند، که موجب داغ کردن فضا به نفع دشمنان شد.
در دوران دفاع مقدس هم جوانان ما به جبهه میرفتند و شماتت میشدند! یکی از ارزشهای بالای رزمندگان دفاع مقدس این بود که تحت بمباران شماتت و سرزنش برخی جریانها، به جبهه میرفتند و جان میدادند. آثار این شماتتها در وصیتنامههای شهدا هم هست و شهدا در مقابل این شماتتها نکات ناب فراوانی مطرح کردند که حتما لازم است یک جمعآوری صورت بگیرد و به عنوان یک سند عالی انقلابی و درسآموز منتشر بشود. چرا در آن دوران، بعضاً تشییع جنازۀ شهدا حتی خلوت بود؟ بهخاطر همان شماتتها و کار رسانهای که امثال جریان نهضت آزادی علیه دفاع مقدس انجام میداد و مثلاً میگفتند: اینها تقصیر خودتان و ناشی از عملکرد غلط خودتان است، چرا جنگ را ادامه میدهید؟
شماتت درونی، عادت نفاق در صدر اسلام بود
این شماتت درونی، عادت نفاق در صدر اسلام بوده است. حتی بعد از شهادت امامحسین(ع) هم بخشی از گریهکنهای مدینه در اطراف حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) میگفتند که اینها تقصیر امام حسین(ع) است! کما اینکه در زمان خودمان هم آقای حجاریان نوشت ماجرای کربلا، عاقلانه نبود و امامان بعد از امامحسین(ع) عاقلانه رفتار کردند!
باید علاقه به حافظان امنیت ایران را در جامعه بالا ببریم
نکتۀ بعدی که رهبر انقلاب در آن بیانات فرمودند این بود: «دفاع مقدس، علاقۀ نسبت به نیروهای نظامی ایجاد کرد و این علاقه موجب ثبات و امنیت میشود.» معلوم میشود که ما باید علاقه به حافظان امنیت ایران را در جامعه بالا ببریم و قوانین ما هم در این زمینه اصلاح بشود.
ولی الان ما میبینیم هجوم برای تخریب نیروی انتظامی بالا گرفته و خیلیها سکوت کردهاند. حتی اگر اشتباهی هم صورت گرفته باشد و لازم باشد این قانون حجاب یا نحوۀ برخورد با بیحجابی تغییر کند یا کسی خطایی انجام داده باشد، باز هم نباید چنین هجمهای به حفظکنندگان امنیت و نظم جامعه وارد بشود! باید این مطلب با صدای بلند فریاد زده بشود!
متأسفانه ما یک مرکز تدبیر برای ادارۀ افکار عمومی و حفظ افکار عمومی از آسیبها در جامعۀ خودمان نداریم که به صورت مشترک و هوشمندانه و دقیق، عمل بکند و به دلیل نبود چنین تدبیری، بسیاری از اوقات، در تقابل با عرصۀ تبلیغات و عملیات روانی دشمن، عملکرد مدبرانه و صحیحی نداریم. که باید در این زمینه، کار شود.
در این فتنۀ فرهنگی از دشمن عقب ماندیم، چون روایت درست را خوب برجسته نکردیم
نکتۀ بعدی این بود که رهبر انقلاب با تعابیر مختلف فرمودند «ما در عملیاتی که دشمن دارد انجام میدهد، نباید از دشمن عقب بمانیم»، ولی ما در این فتنۀ فرهنگی اخیر، واقعاً از دشمن عقب ماندیم؛ برای اینکه روایت درستتر را خوب برجسته نکردیم و در روایت واقعیتها اول نبودیم.
هنوز هم مطلبی به این واضحی آنقدر مورد هجمه قرار میگیرد تا کسی جرأت نکند یک حرف سادۀ منطقی بزند. حالا چه میشود گفت؟ باید همین بزرگنمایی مورد هجمه قرار بگیرد. یعنی اگر نمیشود در برخی فضاها از اقتدار پلیس و از قانون حجاب و این قضایا دفاع کرد، لااقل باید این هجوم تبلیغاتی و عملیات روانی پرحجم دشمن مورد تمسخر و تحقیر و تبیین قرار بگیرد.
نباید برای دشمن، ابهت ایجاد بشود/ در ذهن اکثر نیروهای انقلابی، دشمن بیش از حد، ابهت دارد
نکتۀ بعدی اینکه فرمودند: «نباید ابهتی برای دشمن ایجاد بشود و الا در عرصۀ سیاسی، ترس نشان داده میشود و ناتوانی در مقابل دشمن پدید میآید.»
الان وقتی دقت میکنید میبینید حتی بسیاری از کسانی که در جبهۀ انقلاب هستند، برای دشمن، هیمنهای قائل هستند و برای جبهۀ خودمان ضعف قائل هستند. اعتقاد شخصی بنده این است که در ذهن اکثریت نیروهای انقلابی، دشمن بیش از حد ابهت دارد؛ در انواع مراتبش. یعنی ذهنیت نیروهای انقلابی، دربارۀ اینکه دشمن خیلی میتواند اثرگذاری داشته باشد، بسیار بالا است و دشمن را از هر حیث، قویتر میدانند. همین مرعوب بودن، موجب میشود احساس پیروزی و برتری در پیروزیها و موفقیتها در وجود ما جاری نشود. و در نتیجه اقدامات و تدابیر متناسب صادر نشود.
واقعاً در عین همۀ این شلوغکاریها، شما شدت ضعف دشمن را میتوانید همین الان ببینید. فکر میکردند که دیگر از فردای فتنه، همه وحشیانه به تمام نمادهای انقلاب حمله میکنند و حجاب مطلقاً از بین میرود و جمعیتهای زیادی پای کار آنها میآید و دیدید که اینطور نشد، حتی آنهایی که محجبه نیستند هم در این هجمهها با آنها همراهی نکردند.
دشمنان ما یکی از آخرین برگهای خود را در این فتنه رو کردند/ این حساسترین گسلی بود که میتوانستند آن را فعال کنند
اولین نکته این است که شاید بتوان گفت در این فتنه دشمنان ما یکی از آخرین برگهای خودشان را رو کردند؛ یعنی مسئلۀ جنسی، مسئلۀ زن و حجاب. اینها مسائل حساسی است که میتواند گسلهایی را تحریک کند که بیسابقه است؛ این موضوع حتی شدیدتر از فقر و مشکلات اقتصادی میتواند تأثیرگزار باشد.
اینها حتی امید داشتند که در دانشگاهها غوغا کنند، ولی آنطور که میخواستند نشد. آمار دانشگاهها را ببینید که چقدر اندک بود. این بهخاطر سطح بالای عقلانیت و بنیۀ حقطلبی در جامعۀ ماست. بنده تصور میکنم که دیگر نمیشود باطل را اجرا، مستقر یا برقرار کرد؛ در همۀ عرصهها اینطور است. اگر میشد که اسرائیل، خودش را حفظ میکرد! اما به هیچ روش و تکنولوژی و ثروتی نمیشود، چون باطل در ذات خودش متلاشی است.
این یکی از حساسترین گسلهایی بود که میتوانستند آن را فعال کنند، کما اینکه برخی میگفتند «کاوۀ آیندۀ ایران، یک زن خواهد بود!» دیگر از این سوژه بهتر برای آنها وجود نداشت؛ چون میتوانست چند گسل را باهم فعال کند. اما نتیجهاش برای آنها چه شد؟ در خود کردستان چهکار توانستند بکنند؟ از بالا به این مسئله نگاه کنید. مثلاً ببینید چقدر از مردم در بازار، مشغول فعالیتهای حتی غیرضروری خودشان هستند، آنهم از همان کسانی که انتظار داشتند به آنها بپیوندند. این اتفاق میزانِ عقلانیت و حقفهمی و حقطلبی در جامعه را نشان میدهد که حاصل تجارب انباشته شده از ابتدای انقلاب تاکنون و رهبری داهیانۀ امامین انقلاب است.
چرا مشکلاتی از این دست در جامعۀ ما اینقدر تنشزا میشود؟ بهدلیل پدیدۀ شوم دوقطبیسازی!
بخش بعدی عرایض بنده، به ریشههای این ماجرا برمیگردد. چرا اساساً مشکلاتی از این دست در جامعۀ ما اینقدر تنشزا میشود؟ بهدلیل پدیدۀ بسیار شوم دوقطبیسازی جامعه!
نفاق، چیزی است که نمیشود برچسب آن را به کسی زد و گفت که «او منافق است» چون منافق، در ظاهر مؤمن است و تو حق نداری به او بگویی منافق! لذا دربارۀ نفاق، باید بهصورت «کلی» صحبت کنیم، مثل امیرالمؤمنین(ع) که میفرمود: پای رکاب من، منافق هست، کمااینکه پای رکاب پیامبر(ص) هم منافق بود. یعنی خودتان بروید اینها را بشناسید.
اما یک نوع نفاق هست که باید معرفی بشود و با انگشت نشان داده بشود. کدام نفاق است که طبق قرآن کریم، اجازه داریم آن را معرفی کنیم؟ آن منافقی که جامعه را دوقطبی میکند. منافقی که صریحاً در قرآن معرفی شده، کسی است که در دوقطبی میدمد. عبدالله بن اُبَی که آیات سورۀ منافقین دربارۀ او بود، چون در دوقطبی مهاجر و انصار دمید و گفت: «لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الأعَزُّ مِنْهَا الأذَلَّ؛ اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون مىکنند!» (منافقون/8)
جریان دوقطبیساز، تمام مشکلات مملکت را تبدیل میکند به مشکلِ لاینحل!
دوقطبیسازی اقدامی است که مانع گفتگو، مانع تفکر، موجب ترس و واهمه و تحقیر بشود و به صورت اجتماعی باعث شود که مردم از برچسب خوردن بترسند و نوعی خفقان روانی شکل بگیرد. الان خیلی از نخبگان جامعه جرأت اظهار نظر ندارند، به دلیل ترس از برچسب خوردن.
از طرف دیگر، جریان دوقطبی - در این وضعی که ما داریم که یک قطب مدام نقش اپوزیسیون بازی میکند- تمام مشکلات مملکت را تبدیل میکند به بحران و یا مشکلِ لاینحل! این جریان نفاق، تمام مشکلات قابل اصلاح جامعه را تبدیل میکند به عوامل تضعیف نظام و قدرت کشور.
احساس قدرت، به دلیل داشتن اینهمه دشمن!
حالا سؤال این است که الان در این ماجرا چه مواجههای میتوانیم داشته باشیم؟ یکی از آنها، احساس قدرت و احساس پیروزی داشتن، بهدلیل تعداد زیاد دشمنان کشورمان است؛ یعنی ما تنها کشوری هستیم که اینقدر دشمن داریم و این نشانۀ قدرت ما است.
حالا این وسط باید از این اقتدار و اهمیت مدام حرف بزنیم. دشمن سعی دارد به ذهنها القا کند شما در بحرانزدهترین و عقبماندهترین کشور زندگی میکنید. ما باید این واقعیت را جا بیندازیم که بله مشکلاتی داریم، ولی این مشکلات برای یک کشور مقتدری که در حد ابرقدرتهای جهانی ظهور کرده و میخواهد یک تمدن نوین پیریزی کند و الان به سرعت در حال پیشرفت است، یک مشکلات طبیعی است. و آینده از آن ماست، زیرا ما به دلیل اینکه همیشه پیشرفتهای غیرقابل پیشبینی داشتهایم، در آینده هم فوق تصور پیشرفت خواهیم کرد.
در مقابل شعارهای آنها چه خطی را دنبال کنیم؟
یکی از مسائل مهم ما در نبرد رسانهای، درست کردن شعارهایی است که بسیار اهمیت دارند. هم ما خوب شعار درست نمیکنیم، هم آنها خیلی در درست کردن شعارهای دروغشان ماهر هستند. ما باید مفاهیم درست و مؤثر را از آنها بگیریم و بهترین شعارها را بسازیم و به آنها فرصت دروغگویی و عوامفریبی ندهیم.
اگر آنها شعار درست کردهاند «زن، زندگی، آزادی» شما بگویید «زن، آزادی، امنیت» یا مثلاً آنها گفتند: «مرد، میهن، آبادی» شما بگویید «مرد، آگاهی، غیرت»
یادمان باشد هر شعاری که میدهند ما میتوانیم از کلمات خوبش بهتر از آنها استفاده کنیم. واقعاً ما به دنبال آزادی زنان هستیم نه آنها، ما به دنبال زندگی آرام و آباد هستیم نه آنها.
و بعد باید برای رفتار تمدن غرب و پیروان غرب شعار بسازیم که آنها میخواهند زن مانند آنچه در غرب اتفاق افتاده است، تبدیل به کلای جنسی بشود و ما اجازه نمیدهیم زن در ایران ذلیل بشود. ما اصلاً شعارهای تهاجمی هم بلد نیستیم بسازیم.
شعار درست کنیم که دوران بی بندوباری گذشته است، آیندۀ جهان سرشار از نجابت و پاکی است. ما دیگر به گذشته برنمیگردیم، از آینده حرف بزنیم و از نابودی گذشته، و از اینکه این سبک زندگی غلط دورانش گذشته و ما کهنهپرستی نمیکنیم. ما آیندۀ جهان را تغییر خواهیم داد.
باید از استقلال شعار بدهیم؛ بگوییم که ما میخواهیم خودمان باشیم، نمیخواهیم کسی برای ما تعیین تکلیف بکند. یا اینکه بردههای جنسی کارتلها در خیابانهای شهر فعال شدهاند، ولی ما به بردگی کشیده نخواهیم شد. یا اینکه حالا حجاب برای ما مهم شد، وقتی میبینیم کومله که با موزاییک سر میبرَد، با آجر به خیابانهای شهر آمده و آدم میکشد تا ما را بیحجاب کند.