به گزارش صفحهی روانشناسی «مثبت زندگی» پایگاه خبری روزپلاس، کتب بسیاری راجع به قانون جذب تا به الان در جهان منتشر شده است همچون کتاب "راز" و یا کتاب "مبانی تعالیم ابراهیم، استر و جری هیکس".
با توجه به این قانون که تا حدود زیادی از سوی روانشناسان و متفکران عصر جدید تایید شده است، هر آنچه حجم بسیاری از فضای ذهنی ما را فراگیرد، در دنیای حقیقی، بصری و شنیداری ما بیشتر توجهمان را به خود جلب میکند.
به عبارت دیگر، هر موضوعی که در طول روز بیشتر به آن فکر میکنیم، در نتیجه بیشتر در تصاویر، کلیپ ها و هر رسانه دیگری مشاهده میکنیم. وقتی آن موضوع مدام در ذهن ما رفت و برگشت داشته باشد، در نتیجه بیشتر از موضوعات دیگر در خیابان و در فضای حقیقی، آن را مشاهده و احساس میکنیم.
اگر به مساله ای همچون افسردگی بیش از اندازه فکر کنیم و این موضوع دغدغه ذهنی مان شده باشد، وقتی در خیابان قدم میزنیم به راحتی از روی ظاهر افراد خسته یا ناراحت، آنها را افرادی
افسرده قلمداد میکنیم.
به همین ترتیب وقتی اخبار بد، ناراحت کننده و استرسزا را مدام پیگیری کنیم، این مساله ،گحجم بسیاری از فضای روحی و ذهنی مارا اِشغال میکند و همین امر موجب میشود فضای حقیقی جامعه را نیز ناراحت کننده و استرس زا احساس و برداشت کنیم و دیگر مسائل را هم به صورت جامع و دقیق نبینیم، هم هر رویدادی را با توجه به آنچه در ذهنمان است برداشت و تحیلی کنیم؛ به عبارتی اخبار و وقایع را به صورت گزینشی دنبال کنیم.
این فرایند تقریبا فرایندی ناخوداگاه است چرا که ذهن به مرور وقایع و رویدادهای منفی عادت کرده است.
طبیعتا نتیجه چنین روندی، این است که حقایقی را که در ذهن ما جریان ندارند را نادیده بگیریم و نبینیم و صرفا آن چیز هایی را حقیقی بپنداریم که مدام در ذهنمان مرور میکنیم. چنانکه آنقدر اخبار بد و استرس زا را با خود مرور کنیم ، که خبرهای مثبت و اتفاقات امیدبخش را اصلا نبینیم و این موارد مثبت به محدوده ی توجه ما ورود پیدا نکنند. در نهایت با محدود کردن توجهمان بر یک سری مسائل، و تمرکز بیش از حد بر آنها، واقع بینی مان کم میشود ؛ چرا که دنیا را با فیلتر ذهنی مان مشاهده میکنیم ، فیلتری از جنس هر آنچه مدام در ذهنمان رژه میرود و بسیاری از حقایق از دیدگان ما حذف میشوند.