ملیحه اسناوندی دبیرسیاسی پایگاه خبری روزپلاس - مهمان می شوم، به دیدار ،به شنیدن کلامی نافذ از مقتدای مان تا دلمان گرمتر شود، قرار است روایت گری کنم از امروزی که شوق دیدار باعث شد تا تمام روزمرگیهایم را پشت درب حسینیه امام خمینی بگذارم و راهی دیدار شوم.
جای سپاس دارد که امروز وقتی از منظر آمار می نگریم عدّه و عدد دختران در دانشگاه ها شانه به شانه آمار پسران می زند و از دیدگاه مسئولیّت پذیری در مشاغل و حرفه های گوناگون نیز که نیک بنگریم هم تشویق و تحسین دوچندان را نه در دل که بر زبان جاری می سازد و البته که این رخداد میمون به حق مرهون توصیه ها و تشویقهای رهبرمان است که در طی این سالها به جد مشوق مان بوده اند و زین پس نیز خواهند بود، انشاالله...
شش سال گذشت
از آخرین دیدار شش سالی می گذرد، آن سال مردم آذربایجان مهمان حضرت آقا بودند. به یکی از دوستان رو انداختم و خودم را میان مردم آذری زبان جا کردم. این بار اما به عنوان راوی، سعادت نصیبم شد تا در حسینیه کنار فعالان فرهنگی و نخبگان و برگزیدگان جا خوش کنم. حسینیه اما همان سبکوسیاق سابق را داشت، از زیلوی آبی گرفته تا پذیرایی ساده و معمولی با همان نظم و روال همیشگی البته این بار در فضایی صمیمانهتر با پدری مهربان که زنان را مهمان موعظه هایش کرد.
اینجا فرقی نمیکند معاون باشی یا نخبه و فعال و خبرنگار! همه مهمان ویژه خوانده میشدند. همه با احترام بازرسی می شدند و از یک مسیر ورودی داخل میرفتند . زنان برای رسیدن اما کم طاقت بودند مخصوصا کسانی که چهره بودند خیلی انتظار صف و بازرسی نداشتند. ایستاده بودم به انتظار که در کنار خودم خانم مجری تلویزیون را دیدم. فکر کنم برای سریع طی شدن روال مرسوم خودش را معرفی کرد، هرچند نیازی نبود و چهره اش میان زنان آنجا آشنا می آمد اما با این حال فارغ از اسم و رسم اش بدون تبعیض در کنار سایرین وارد حسینیه شد.
من هم وارد حسینیه شدم . صندلی های جلو پر شده بود، به خودم خرده گرفتم که ای کاش از کیک ساده می گذشتم تا صندلی های نزدیک تر به سکو نصیبم می شد. کمی دور تر نشستم و خودم را مشغول شنیدن صحبت های زنان کردم. میان جمعی بودم که یکدیگر را دکتر خطاب می کردند. اکثرا یکدیگر را بخاطر مسئولیتی که داشتند ،می شناختند. خانمی از همسر نخبهاش می گفت که ۱۲سال پیش قصد مهاجرت داشت، در همان زمان به عنوان نخبه به دیدار حضرت آقا دعوت شد و بعد آن دیدار و صحبت های حکیمانه رهبری، فکر مهاجرت از سرش افتاد . حالا این بار نوبت همسر رسیده بود تا به رهبر و حمایت کشورش دلگرم شود.
مراسم شروع شد. حضرت اقا آمدند گروه هم سرایی از کودکان سبزپوش سرودی خواندند که مورد تمجید حضرت آقا قرار گرفت. شعری با مسما و در مقام تکریم زن که جلال و شکوه زن را به رخ می کشید. درست همانند حدیث نصب شده در بالای حسینیه که نوشته بود: بیشتر خوبی ها در زنان است. توجه به جزئیات برای خانمها جالب است، حتی رنگ صورتی حدیث نصب شده دلخوشمان کرد، که صاحبخانه تا این حد به فکر خلقیات دخترانش است.
در حین شعرخوانی کودکان، خودم را به ردیف جلو رساندم ، روی زمین نشستم کنار نمایندگان ، معاونین و مدیران .نگاهم نمی کنند. محافظین هم خرده نمیگیرند. من هم کاری به بانوان مسئول نداشتم فقط حال و هوای صف اول را خواستم بچشم.
در این جلسه به لطف حضور مادران ، شیطنت کودکان هم دیده می شد ، از صدای آقا آقا گفتن شان تا دست تکان دادن شان برای آقا.
اما اینجا ،حسینه امام خمینی همه بی تاب شروع فرمایشات رهبرند. آنقدر که از سخنرانان مراسم میخواهند صحبت هایشان را کوتاه کنند تا بیشتر شنونده باشند. با این حال چند تن از بانوان که هر کدام در حوزه ای فعال بودند با بیان راهکار و مطالباتشان بخشی از جلسه را به خود اختصاص دادند.
بعد از آن نوبت به رهبرانقلاب رسید تا مدعوین را مهمان کلامش کند. ایشان در شروع سخنرانی از عمل به وعده پیشین سخن گفتند. از پاسخ به گلایهای که بانوان از حضرت آقا داشتند که چرا سالروز ولادت حضرت زهرا(س) به دیدار با مداحان اختصاص داده شده بود؟اما حالا الوعده وفا. حضرت آقا ملاقاتی هم برای دیدار خانمها فراهم کرده اند.
رهبری در سخنانشان از وظایف اجتماعی و تکالیف یکسان زن و مردم سخن گفتند، از اینکه برای هر دو جنس جهاد واجب است و تفاوت آن صرفا در نوع جهاد می باشد. ایشان به جنگ ۸ساله اشاره ای داشتند. به اینکه اگر زنان بهتر از مردان عمل نکرده باشند کمتر از مردان هم نبوده اند. همه محو سخنان آقا شدهاند.
ایشان نگاهی که آزادی ارتباط زن و مرد در غرب را موجب سیر شدن چشم و دل مردان می داند، مردود خواندند و براین مهم تاکید کردند که همین ارتباطات آزاد، باعث صد برابر شدن حرص و هوس مردان غربی شده است بهگونهای که خودشان هم می گویند تعرض به زنان و دختران فارغ از خیابان ها، به تشکیلات منظم و آهنین ارتش هم کشیده شده است.
رهبرانقلاب زنان کم حجاب را عامل جمع شدنفتنه اخیر خواندند که با درایت در زمین دشمن بازی نکردند
چه خوش گفتند حضرت آقا و چقدر حمایتشان از این زنان دلگرم کننده بود. خانم کم حجابی که در راهپیمایی ها شرکت میکند ، با رأی خود در انتخابات علاقهاش را به کشور نشان میدهد، یا با در دست عکس حاج قاسم ارادتش را به مدافعان امنیت بروز میدهد، شاید در عرف عموم حجاب کاملی نداشته باشد اما دل در گرو آرمان های انقلاب داده است. خیلی از دختران کم حجاب در کنار محجبه ها در مقابل دشمن خارج از مرزها ایستادند و از نظام حمایت کردند. چه بسا افرادی بودند که در اوج اغتشاشات به وضع مدیریتی کشور اعتراض داشتند اما هیچ گاه حجاب را ترک نکردند و تلاش غربگرایان را برای تحمیل بی حجابی به جامعه بی جواب گذاشتند. چه قدر این صحبتهای رهبرانقلاب برایم ملموس است، به ویژه برای من که به واسطهی شغل و حرفه ام بارها سنگ صبور دخترانی شدهام که شاید حجاب کاملی ندارند، اما رهبرو کشور و نظام خود را دوست دارند. بارها گلایه کردند از نگاهی که ممکن است برخی افراد به آنها داشته باشند و آنها را ضدانقلاب و بیدین بدانند، صحبتهای امروز حضرت آقا چه قدر برای آنها دلگرم کننده خواهد بود و چه قدر به خود میبالند که رهبری آنها را دختران خود خطاب کردهاند.
حضرت آقا پیش از این هم در خصوص قضایای اخیر، تاکید داشتند که خیلی از زنان کم حجاب جزو هواداران جدی جمهوری اسلامی هستند و حتی آنها را فرزند ملت خطاب کردند.
رهبر انقلاب در جلسه امروز با بانوان فرهیخته کشور، نگاه دلسوزانه ای به مسألهی زنان داشتند و به حل مشکلات زنان بهخصوص در خانواده تأکید ورزیدند و برنامهریزی بلند مدت جهت رشد و هرچه بالندهتر شدن زنان را امری لازم برشمردند.
مراسم با دعای حضرت آقا تمام شد. جمعیت به سمت جایگاه حرکت کرد ، اشک از چشمان زنان سرازیر میشد، برخی به نگاهی به چهرهی نورانی رهبر معظم انقلاب راضی بودند و برخی طلب انگشتر یا چفیه داشتند و برخی هم عریضه ای نوشته بودند. آقا هم با روی خندان چفیه را از گردن درآوردند و به جمعیت سپردند. نامهها نیز جمعآوی شد.
زنان هم در پایان دیدار کنار هم خوش و بش میکردند و از حظ وافرشان از لحظه ناب دیدار آقا برای هم سخن می گفتند. داستان دلدادگی به دیدار و شنیدن کلام دلنشین حضرت آقا هیچ وقت تمامی ندارد اگر حلاوت و شیرینی دیدار را چشیده باشی ...
این را از ذوق مدعوین بعد از مراسم می توان فهمید. همین که ابتدای جمله شان ای کاش می آورند و از انتظارشان برای دیدار بعدی سخن می گویند تا شاید دوباره از نزدیک آهنگ کلام دلنشین حضرت آقا را گوش فرا دهند.
با حالی خوش هوای روح بخش و طرب انگیز حسینه را ترک می کنیم به امید دیداری دوباره.