حرف های قاتل پشیمان، پیش از قصاص

«بارها فریاد زدم که کار من با قصد قبلی نبود. هرگز نمی‌خواستم از چاقو استفاده کنم. من نمی‌خواستم کسی را بکشم. یک اتفاق شوم، بدبختم کرد.»
کد خبر: ۲۷۵۰۳
تاریخ انتشار:۰۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۶ - 19 February 2017
به گزارش روزپلاس ، روزنامه جام‌جم نوشت: «برای گفت‌وگو با یاسر که تنها بر اثر اشتباهی ناخودآگاه در بستر غرور جوانی سرنوشتش دگرگون شد، راهی ندامتگاه شدم. گفت‌وگویی که در آن پسر جوان خیلی راحت حرف دلش را گفت؛ حرف‌هایی که سال‌ها بر دلش سنگینی می‌کرد. آن زمان هنوز امید به بخشش داشت اما حالا به جرم قتل قصاص شده و دیگر نیست. می‌گفت، همراه داشتن چاقو زندگی‌اش را به تباهی کشاند و اگر می‌توانست خشم خودش را کنترل کند، زندگی دو خانواده را سیاه نمی‌کرد.

چند سال است که در زندان هستی؟

شش سال و چند ماه.

به چه اتهامی؟

قتل.

درباره روز قتل بگو؟

حوالی غروب بود. من و پسرعمویم که آن موقع سرباز بود، به خانه خواهرش می‌رفتیم. در راه سوار یک پیکان شدیم و من و راننده، سر موضوع ساده‌ای با هم جر و بحث کردیم.

یک موضوع ساده چگونه تبدیل به دعوا شد؟

من و پسرعمویم با یکدیگر در حال صحبت کردن بودیم و به همین دلیل از راننده خواستیم، صدای ضبط خودرو را کم کند اما راننده هیچ توجهی نکرد و صدای ضبط را بیشتر هم کرد. من و پسرعمو شروع به جر و بحث با او کردیم. راننده ماشین را نگه داشت و هر سه از خودرو پیاده و باهم درگیر شدیم. من روی زمین افتادم و راننده کتکم زد و مجبور شدم با چاقو او را بزنم.

از صحنه قتل فرار کردی؟

خواستم فرار کنم ولی مردم از فرارم جلوگیری کردند و مرا تحویل پلیس دادند. قصدم کشتن او نبود ولی نمی‌دانم چه شد که از بخت بد من چاقو به پهلویش اصابت کرد و در دم جان باخت.

اگر با خودت چاقو نداشتی، شاید این اتفاق نمی‌افتاد. چرا چاقو حمل می‌کردی؟

چون محله ما ناامن بود. نمی‌شد چاقو نداشته باشی. سنم هم کم بود و مجبور بودم از خودم در برابر دیگران دفاع کنم. البته بسیار غرور داشتم و فکر می‌کردم به همراه داشتن چاقو، نشانه مرد شدن است. چاقو زندگی‌ام را نابود کرد.

قبل از این اتفاق باز هم دعوا کرده بودی؟

بله ولی نه با چاقو.

چاقو داشتی و استفاده نکردی؟

نه. آن وقت‌ها چاقو نداشتم.

آن زمان درس می‌خواندی؟

نه. مدرسه نمی‌رفتم. ۹ ساله که بودم، پدرم فوت کرد و به دلیل مشکلات گوناگون نتوانستم تا راهنمایی بیشتر درس بخوانم. یک سالی می‌شد که ترک تحصیل کرده و در تراشکاری مشغول کار بودم.

در زندان چه می‌کنی؟

کتاب‌های داستانی و قرآن می‌خوانم و گاهی با بقیه زندانی‌ها فوتبال بازی می‌کنیم.

به معجزه اعتقاد داری؟

بله، الان امیدم برای زندگی به یک معجزه است.

فرض کن معجزه‌ای اتفاق بیفتد و خانواده مقتول از قصاص بگذرند. چگونه بار دیگر زندگی را آغاز خواهی کرد؟

سعی می‌کنم درست زندگی کنم.

منظورت از درست چیست؟

برمی‌گردم سرکار تراشکاری و پی دعوا نمی‌رم.

فکر می‌کنی خانواده مقتول تو را می‌بخشند؟

(سکوتی طولانی) نمی‌دانم.

اگر تو جای خانواده مقتول بودی، از قاتل می‌گذشتی؟

نمی‌توانم خودم را جای آنها فرض کنم. خیلی سخت است!

اگر پسری داشتی که به همین ترتیب در درگیری به قتل می‌رسید، قاتل را می‌بخشیدی؟

بارها فریاد زدم که کار من با قصد قبلی نبود. هرگز نمی‌خواستم از چاقو استفاده کنم. من نمی‌خواستم کسی را بکشم. یک اتفاق شوم، بدبختم کرد.

اگر آزاد می‌شدی، اول کجا می‌رفتی؟

به مسجد محلمان می‌روم تا شاید توبه‌ام پذیرفته شود.

چند تا خواهر و برادر داری؟

من تک‌پسرم، با سه تا خواهر که دو تا از خواهرهایم از من کوچکترند. مادرم هم هر هفته به دیدنم می‌آید.

از دنیای بیرون از زندان از همه بیشتر دلت برای چه تنگ شده؟

دلم برای هیچ چیز تنگ نشده. فقط دلم برای مادرم می‌سوزد.

چرا؟

گریه می‌کند...

اگر بدانی تنها یک ساعت از عمرت باقی مانده است، چه کار می‌کنی؟

از همه حلالیت می‌طلبم و برای آخرین بار با مادرم درد دل می‌کنم.

آخرین باری که حسابی گریه کردی، کی بود؟

بار آخرکه رفتم دادگاه تجدیدنظر در محوطه بیرون دادگاه، مادرم را دیدم. بسیار گریه کرد. من هم گریه‌ام گرفت. همان دادگاهی بود که حکم قصاصم در آن تائید شد. بیچاره مادرم چقدر شکسته و پیر شده بود.

دوست داری بار دیگر به دنیا بیایی؟

نه. اگر بار دیگر زندگی به همین شکل کنونی بخواهد سرنوشت من را رقم بزند، هرگز آرزوی به دست آوردن فرصت دوباره را نمی‌کنم. دوست ندارم زندگی‌ام دوباره تکرار شود.

بدترین کابوست چیست؟

قصاص و پایان زندگی.

آرزویی کن.

شفای تمام مریض‌ها!

کلی گفتی. درباره خودت چه آرزویی داری؟

برای خودم آرزویی ندارم .

بخشیده شدنت، آرزویت نیست؟

این را خدا باید بخواهد.

تا حالا عاشق شدی؟

بله. او هم بدبخت تر از من بود.

کی؟

ولش کن! این حرف‌ها دردی از من دوا نمی‌کند.

ازدواج کرد؟

بله، دختر همسایه بود. از کودکی در یک محل باهم بزرگ شدیم و بسیار به یکدیگر علاقه‌مند بودیم اما چه سود که من تنها با یک اشتباه بچگانه، تمام آرزوهای شیرین خود و دیگران را به یک تلخی فراموش ناشدنی تبدیل کردم.

وکیلت در دادگاه گفت، تو پشیمانی و پسر خوبی هستی...

او خودش خوب است، همه را خوب می‌بیند.

خوبی از نظر تو یعنی چه؟

نمی‌دانم.

اگر قرار بود اتفاق بدی را تغییر دهی، کدام حادثه زندگی‌ات را انتخاب می‌کردی؟

کاری می‌کردم که پدرم فوت نکند. اگر او بود، مدرسه و درس خواندن را ترک نمی‌کردم و دعوا نمی‌کردم. هیچ گاه اسیر این حادثه ویرانگر نیز نمی‌شدم.

چند تا کلمه می‌گویم. تو احساست را درباره آنها بگو.

قصاص: کابوسی که هر شب تکرار می‌شود.

زندان: عبرت زندگی.

مقتول: بی‌گناه.

قتل: بزرگ‌ترین فاجعه زندگی‌ام.

چاقو: هیچ وقت حمل نکنید.

زندگی: برای من تلخ بود.

مدرسه: دلم برایش تنگ شده .

عاشقی: بنویس آه. فقط بنویس آه.

مادر: خوشبخت نیست.

پشیمانی: تمام نشدنی است.

قشنگ‌ترین شعری که در زندان خواندی، چیست؟

من آن خزان زده برگم /که باغبان طبیعت / برون فکنده ز گلشن / به جرم چهره زردم.

ایسنا/
سایر اخبار
برچسب ها: روزپلاس ، قاتل ، مقتول ، قصاص
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

مرگ سرباز فرانسوی در لبنان/ حمله مجدد به نیروهای یونیفل

کُمیت لنگ «بازار کتاب» دو سال پس از رونمایی

کمبود برق و گاز را صادقانه با مردم در میان بگذارید/ لزوم آغاز نهضت صرفه‌جویی در کشور

جریان سینمای زیرزمینی از ابتدا تاکنون/ چالش‌ها و راهکارها

کامران قاسمپور در فینال لیگ برتر کشتی

چرا قانون حجاب‌وعفاف ابلاغ نمی‌شود؟/ پاسخ سخنگوی هیئت رئیسه مجلس به یک خبرسازی

آمریکا باید منافع دفاعی روسیه را در نظر بگیرد/ کی‌یف بسته‌های جدید کمک نظامی از آلمان درخواست کرد

حملات توپخانه‌ای اسرائیل به شهر غزه/ 70درصد صهیونیست‌ها تبادل اسرا را در غزه مهمترین هدف می‌دانند

چگونگی رجیستر گوشی‌های آیفون‌ هنوز تعیین تکلیف نشده!/ آیفون کماکان قطعه!

تشکیل فدراسیون«بیلیاردی آسیا»افتخار بزرگی برای ایران است

همه باید در کشور برای خلق ثروت جدید تلاش کنیم/ این طور نیست که بگوییم سرمایه گذاری خارجی بیاید همه ما را نجات می دهد

تیم ملی فوتبال ایران برابر کره شمالی عملکرد ضعیفی داشت

اجرای موسیقی مکتب منتظمیه در چین و روسیه

هلاکت یکی از مزدوران «آنتوان لحد» در حمله موشکی حزب الله

صدای بلند پیشرفت در دالان‌های آوردگاه نانو/محصول جهانی می‌سازیم

سقوط آزاد بهای نفت/ طلا ارزان شد

شبکه «میر» روسیه به «شتاب» ایران وصل می‌شود/ کارت‌های ایرانی در خودپرداز‌های روسیه قابل استفاده خواهد شد

۱۰ کشور برتر در شاخص‌های فناوری و نوآوری معرفی شد/ رتبه ایران در میان کشورهای اسلامی

قیمت همستر ۴۰ برابر شد!

 هدف نهایی، توقف جنگ و خونریزی در فلسطین و لبنان است/ به دنبال آتش‌بس دائمی هستیم

نمایشگر ارتجاعی جدید تا ۵۰ درصد کشیده می‌شود

ترامپ فرمان‌های اجرایی بایدن را لغو می‌کند

رئیس شورای هماهنگی بانک‌ها:اجرایی‌شدن مصوبات بانکی سفر وزیر اقتصاد به استان سیستان و بلوچستان

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پناه حرم»/ جوان شر و شوری که از امام حسین(ع) خواست و در خان‌طومان عاقبت بخیر شد

جزئیات واردات آیفون‌های مسافری اعلام شد

کمال تبریزی «سه‌جلد» را آگاهی‌بخش می‌داند/ معضل بیزینس بی‌هنری در سینما

«آموزش مصور احکام» به چاپ بیست‌ودوم رسید

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

گوشت قرمز روی دست دامدار ماند/یارانه واردات باید به سمت تولید برود

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

هیچ محدودیت پروازی در کشور وجود ندارد/ به شایعات توجه نکنید

هلاکت یکی از مزدوران «آنتوان لحد» در حمله موشکی حزب الله

نقد و سیاست