به گزارش صفحهی روانشناسی «مثبت زندگی» پایگاه خبری روزپلاس، گاهی در روابط مان با اطرافیان یا اشخاص مهم زندگی مان ، حتی با ساعت ها صحبت کردن نیز ، نمیدانیم چه انتظاراتی داریم ، یا اینکه نمیدانیم چه احساسی را تجربه میکنیم.
آنقدر روی ایده آل ها تمرکز کرده ایم که از آنچه در حال رخ دادن است بی اطلاعیم، لحظه ای بودنِ فرد را میخواهیم و لحظه ای دیگر نبودنش را ، لحظه ای تنهایی را برمیگزینیم و در عین تنهایی انتخابی مان ، از عدم حضور اطرافیانمان غمگین هستیم. حال آنکه این ما بودیم که این وضعیت را انتخاب کردیم. گاهی از شریک زندگی مان ، حمایت میخواهیم و در موقعیتی دیگر ، حمایتِ او را ، کنترل تلقی میکنیم.
احساسات نشان دهندهی اتفاقاتی است که درون شما رخ میدهند. شناخت احساسات اولین گام برای زندگی عاطفی سالم است، در واقع آگاهی از احساسات اولین گام تغییر است. رویکرد هیجان مدار (EFT) ، در مشاوره و روان درمانی ، بر این مساله تمرکز دارد که فرد ، هیجانات و احساسات اکنون خود را بشناسد و در موقعیت های مختلف ، تشخیص دهد دقیقا چه احساس و هیجانی بر او حاکم است. همچنین تاکید بر این است که هیجانات به عنوان فعل و انفعالاتی در نظر گرفته میشوند که در مغز رخ میدهند و با افکار و شناختهای ما متفاوت هستند و پایهی عصبی و فیزیولوژیکی خاص خود را دارند. طرحوارههای هیجانی که از مفاهیم مهم در این رویکرد هستند مشخص میکنند که مدل افراد در مفهومسازی و قضاوت هیجانات چیست و چه راهبردهای رفتاری را در پاسخ به هیجانات به کار میگیرند. همچنین این طرحوارهها میتوانند روی افکار ما تاثیر بگذارند و رفتارهای بعدی ما را پیشبینی کنند. رویکرد هیجان مدار به مراجعان کمک میکند تا این طرحوارهها را بشناسند، بپذیرند و تغییر دهند. طبق این رویکرد، هیجانات اصولا سازگار هستند اما برخی عوامل مانع از بروز هیجانات اصیل شده و سبب تحریف آنها میشوند و عدم توانایی فرد در تنظیم هیجانات به عنوان عاملی برای بدکارکردی در نظر گرفته میشود.
بسیاری از اختلالات همچون افسردگی، اضطراب و بیاشتهایی عصبی نتیجهی تلاشهای ناموفق مراجعان برای خودتنظیمی هیجانی است. درنتیجه هیجانات ناکارآمد باید شناسایی و اصلاح شوند و به سمتی هدایت شوند که یک زندگی سالم و بامعنا ایجاد کنند.