۱۶:۲۲ |  ۱۴۰۳/۱۱/۱۶
هنر روز/

مروری بر فیلم رها/ سینما هنوز هم جادو می‌کند

فیلم «رها» در روز سوم جشنواره، در سالن جشنواره (برج میلاد) به نمایش درآمد؛ یک تراژدی که بسیاری را متأثر کرد و بازی شهاب حسینی نقش تعیین کننده در باورپذیری آن داشت.
کد خبر: ۳۲۱۹۶۹

سینما هنوز هم جادو می‌کند

امیر اهوارکی در صفحه «هنر روز» روزپلاس نوشت:
فیلم «رها» در روز سوم جشنواره، در سالن جشنواره (برج میلاد) به نمایش درآمد؛ یک تراژدی که بسیاری را متأثر کرد و بازی شهاب حسینی نقش تعیین کننده در باورپذیری آن داشت.

خلاصه داستان رسمی فیلم:
توحید ۵۵ ساله به همراه همسر و فرزندانش، زندگی متوسطی دارند. تا اینکه یک اتفاق خیلی ساده، داستان زندگی آنها را به هم می‌ریزد.

 خلاصه داستان: 
بعد از سرقت لپ‌تاپ دختری به نام رها (ضحی اسماعیلی‌فر)، پدرش توحید (شهاب حسینی) یک لپ‌تاپ دست دوم برایش می‌خرد اما متأسفانه، سرقتی از کار درمی‌آید...

امتیاز: ** (متوسط)

 
فیلم رها، نخستین فیلم سینمایی حسام فرهمند است. فیلمنامه را محمدعلی حسینی نوشته است که او نیز نخستین فیلمنامه‌اش در سینما است. فیلم، یک تراژدی خانوادگی است که در ژانر جنایی ـ معمایی ساخته شده. فیلم رها، در کاخ جشنواره استقبال شد و نظر منتقدان و اصحاب رسانه را جلب کرد.

 داستان فیلم، به دزد دوچرخه (دسیکا، 1948) شباهت دارد. بعد از سرقت لپ‌تاپ رها (ضحی اسماعیلی‌فر)، پدرش توحید (شهاب حسینی) یک لپ‌تاپ دست دوم برایش می‌خرد ولی به زودی توسط پلیس به اتهام زورگیری و سرقت آن، دستگیر می‌شود. او به سختی، بی‌گناهی خود را اثبات می‌کند. بقیه فیلم، کشف این ماجرا است که این لپ‌تاپ سرقتی، چطور به دست توحید افتاده است. مخصوصاً که طبق تصاویر دوربین‌ها، تاریخ خرید لپ‌تاپ، یک روز قبل از سرقت آن بوده است!
 
نویسنده موفق شده است که یک موقعیت فراواقعی خلق کند؛ چیزی شبیه به جادو یا شکست زمان. او برای خلق این موقعیت عجیب، دو سکانس از قصه را حذف کرده و مخاطب به ناچار فریب می‌خورد. در پایان فیلم، آن دو سکانس علن می‌شوند و مخاطب به فریب خوردنش پی می‌برد. اما نکته در این است که اغلب مخاطبان این مسئله را طبیعی می‌دانند و اعتراض نمی‌کنند و فریب دادن را حق فیلمسازان قلمداد می‌کنند. اما به نظر راقم، فریب خوردن از فیلمساز، نشانه‌ای از دروغگو بودن او است. چنین فیلمی را نمی‌توان باور کرد. زیرا از واقعیت فاصله گرفته در نتیجه، اثرات آن بر ذهن و روح مخاطب، کاهش خواهد یافت.

 دو سکانس حذف شده از فیلم، خرید لپ‌تاپ از دستفروش و همچنین سکانس تحویل گرفتن لپ‌تاپ از تعمیرکار بوده است. اگر اینها در زمان وقوع در فیلم می‌آمدند، مخاطب فریب نمی‌خورد. اهمیت قصه در این است که این لپ‌تاپ متعلق به غزاله است و سرقت آن، باعث مجروح شدن و به اغماء رفتن او شده است. 
در برخی از فیلم‌ها، پرده‌برداری آرام فیلمساز از وقایع، به دلیل معلوم نبودن ماجراها در هنگام روایت قصه است. مانند پرونده‌های جنایی از قبیل قتل یا سرقت در حالیکه مخاطب، از مجرم بی‌خبر باشد و او را نشناسد. حتی اگر فیلم یا داستان، شبیه به کتاب‌های عمدتاً ضعیف آگاتا کریستی باشد که قاتل یک فرد معمولی است که در قصه حضور دارد ولی مخاطب، ظن قتل به او نمی‌برد باز هم فریب مخاطب، تا حدی قابل توجیه است. زیرا که قاتل در پایان معلوم شده است.
 
اما آنچه در فیلم رها می‌بینیم، چیز دیگری است. پدری که سرقت لپ‌تاپ ازسوی خودش را شدیداً نفی می‌کند و حتی از خانوادۀ غزاله شکایت دارد که او را بی‌آبرو کرده‌اند، چطور سرش را در برف کرده و خانوادۀ خود را وارسی نمی‌کند؟! همۀ اینها به دلیل فریبی است که در فیلمنامه رخ داده و مخاطب نه‌تنها به آن اعتراض نمی‌کند بلکه خودش را به آن می‌سپارد. اما مخاطبی که برای خود ارزش قائل است، باید از فیلم فاصله بگیرد و مسحور آن نشود. متأسفانه بنده در سالن برج میلاد، مردانی جادوشده را دیدم که برای تراژدی رخ داده در فیلم، گریه می‌کردند. لوئیس بونوئل بیش از پنجاه سال قبل گفت که چشم سفید سینما، اکنون کور شده است و از جادوی آن کم شده اما ظاهراً هنوز هم کسانی هستند که مسحور سینما می‌شوند.

گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست