او طبق نقشه، برای فرار با دوستانش روی دیوار بتونی زندان حفرهای با شعاع
تخمینی طول شانههایش ایجاد کرده بود. همین اشتباه سبب شد روز فرار، رافائل
در بین راه گرفتار شود. این زندانی که بشدت خونریزی داخلی کرده بود آنقدر
درد داشت که فرار را به طور کامل فراموش کرد و بدون توجه به عواقب کارش
فریاد کشید. نگهبانان نیز با شنیدن صدا، بسرعت به طرف دیوار بتونی رفتند.
آنها به محض مشاهده وضعیت اسفبار رافائل، آتشنشانی را خبر کردند. این
زندانی پس از رهایی به بیمارستان منتقل شد. در این نقشه دسته جمعی تنها یکی
از زندانیان موفق به فرار شده بود که تحت تعقیب قرار گرفت.