
به گزارش روزپلاس، علیرضا فروردینی دانشآموخته علوم ارتباطات و فعال رسانهای در یادداشت خود آورده است:
در روزهای اخیر انتشار یک پست در شبکه اجتماعی توییتر از سوی یکی از کارمندان کتابفروشی در باغ کتاب که در آن بهصورت مستقیم از تصمیم خود برای پایان دادن به زندگیاش گفته بود، واکنشهای گستردهای را در فضای مجازی و میان افکار عمومی در پی داشت. ساعاتی پس از انتشار این پیام خبر درگذشت این فرد تأیید شد و در پی آن حجم بالایی از اظهار نظرها بازنشرها و تحلیلهای عاطفی بهویژه در شبکههای اجتماعی به راه افتاد.
اما در کنار این واکنشها موضوع مهمتری وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفت و آن مسئولیت رسانهای و اجتماعی در مواجهه با چنین محتوایی بود. آنچه در علوم ارتباطات با عنوان سرایت خودکشی Suicide Contagion شناخته میشود ناظر به همین وضعیت هست؛ زمانی که روایت یک خودکشی بهویژه در رسانهها و شبکههای اجتماعی به شکل گسترده، احساسی و بدون چارچوب منتشر شود و احتمال بروز رفتارهای تقلیدی در میان افراد آسیبپذیر را افزایش دهد.
در این مورد خاص، پست منتشرشده دارای مؤلفههایی بود که از آن یک پیام اثرگذار میساخت: لحنی رسمی و آگاهانه، تأکید بر تصمیم قطعی و در نهایت مرگی که این روایت را متاسفانه تکمیل کرد. ترکیب این عناصر در فضایی مثل شبکههای اجتماعی که بدون فیلتر و در لحظه بازنشر میشوند نوعی روایت تراژیک اما قابلدرک برای مخاطب عام میسازد؛ روایتی که متأسفانه میتواند برای برخی از افراد در بحران تبدیل به الگو شود.
در چنین شرایطی کاربران فضای مجازی حتی اگر با نیت همدردی و دلسوزی وارد عمل شوند باید نسبت به تبعات رفتاری و روانی بازنشر چنین محتوایی آگاه باشن. تأکید بر احساسات و تحسین تصمیم فرد یا انتشار مجدد بیانیهها نه تنها کمکی به حل مسئله نمیکند بلکه به تقویت این الگو در سطح جامعه میانجامد.
بر اساس دستورالعملهای بینالمللی در حوزه پوشش رسانهای خودکشی توصیه شده است که رسانهها و کاربران از انتشار جزئیات و تحلیلهای احساسی یا قهرمانسازی از کنش خودکشی پرهیز کنند و در عوض بر ارائه راهکارهای پیشگیرانه با معرفی مراکز مشاوره و تقویت دیدگاه درمانمحور نسبت به سلامت روان تمرکز داشته باشند.
امروزه هر کاربر شبکه اجتماعی بهنوعی یک رسانه مستقل محسوب میشود. بنابراین مسئولیتپذیری در مواجهه با محتوای آسیبزا نهتنها وظیفه رسانههای حرفهای بلکه تکلیفی برای هر فرد فعال در فضای مجازی است.
در نهایت باید گفت خودکشی نه تصمیمی ناگهانی بلکه مسئلهای پیچیده چندلایه و نیازمند تحلیلهای دقیق و مداخلات تخصصی است. سادهسازی این موضوع یا برخورد احساسی با آن حتی از سر دلسوزی میتواند زمینهساز تکرار تراژدیهایی مشابه در آینده شود.
واکنش مسئولانه و سکوت آگاهانه و هدایت به منابع حرفهای و پرهیز از بازنشر بیهدف گامهایی است که میتواند ما را از تکرار چنین فجایعی دور نگاه دارد.