۱۴:۲۴ |  ۱۴۰۴/۰۴/۳۱

علل روانشناختی مجرد ماندن افراد از نگاه علم روانشناسی

در جامعه پسران و دختران مجردی را می بینم که با داشتن شرایط ازدواج از به عهده گرفتن مسئولیت زندگی واهمه داشته و تا کنون مجرد مانده اند. دلایل مجرد ماندن این گونه افراد چه می تواند باشد؟
کد خبر: ۳۳۵۵۴۲
علل روانشناختی مجرد ماندن افراد از نگاه علم روانشناسی
به گزارش روزپلاس، در دنیای پرشتاب امروز، تعداد افرادی که تصمیم می‌گیرند مجرد بمانند یا به دلایل مختلف از ازدواج فاصله می‌گیرند، در حال افزایش است. این پدیده تنها یک انتخاب اجتماعی یا اقتصادی نیست، بلکه ریشه‌های عمیقی در ساختار روانشناختی و شخصیت افراد دارد. بسیاری از کسانی که از تشکیل خانواده امتناع می‌ورزند، حتی ممکن است به صورت ناخودآگاه درگیر الگوهای ذهنی و عاطفی پیچیده‌ای باشند که مانع شکل‌گیری روابط عاطفی پایدار می‌شود.

در این مقاله قصد داریم به بررسی دلایل روانشناختی مجرد ماندن افراد بپردازیم؛ دلایلی که گاه ریشه در کودکی فرد داشته و گاه از اضطراب‌های بزرگسالی سرچشمه می‌گیرند.

با تحلیل دیدگاه‌های معتبر روانشناسان، به شما کمک خواهیم کرد تا این پدیده را بهتر درک کنید.
 
1. ترس از صمیمیت و نزدیکی عاطفی
یکی از مهم‌ترین دلایل روانشناختی مجرد ماندن، ترس از صمیمیت یا intimacy anxiety است. افرادی که در کودکی در محیط‌های سرد عاطفی یا همراه با طرد شدن رشد کرده‌اند، ممکن است در بزرگسالی دچار ترس از نزدیکی و وابستگی شوند. این افراد ناخودآگاه احساس می‌کنند اگر بیش از حد به کسی نزدیک شوند، ممکن است آسیب ببینند یا کنترل زندگی‌شان را از دست بدهند.
 
این ترس باعث می‌شود فرد در برابر ورود به رابطه مقاومت نشان دهد یا حتی اگر وارد رابطه‌ای شود، با کوچک‌ترین نشانه از صمیمیت دچار اضطراب شده و فاصله بگیرد. چنین افرادی اغلب به جای مقابله با احساسات‌شان، مسیر انزوا را انتخاب می‌کنند و مجرد ماندن را راهی برای حفظ امنیت روانی خود می‌دانند.
عوامل مؤثر در این ترس می‌تواند شامل تجربه‌های شکست عشقی، روابط ناپایدار والدین، یا حتی الگوهای فرهنگی سرکوب‌کننده باشد. درمان این الگو نیاز به روان‌درمانی، آگاهی هیجانی و بازسازی تدریجی اعتماد به روابط دارد.
 
2. کمال‌گرایی افراطی در انتخاب شریک زندگی
کمال‌گرایی یکی از ویژگی‌های شخصیتی است که در بسیاری از موارد به عنوان مانع در مسیر ازدواج شناخته می‌شود. افرادی که دارای شخصیت کمال‌گرا هستند، انتظار دارند شریک زندگی‌شان بدون نقص و مطابق یک تصویر ذهنی ایده‌آل باشد. این ذهنیت غیرواقع‌گرایانه، آن‌ها را از ورود به روابط واقعی بازمی‌دارد.

این افراد دائماً در حال مقایسه هستند؛ «آیا این فرد به اندازه کافی موفق است؟»، «آیا ظاهرش مطابق انتظار من است؟»، «آیا او در آینده بهتر خواهد شد؟» این پرسش‌ها هیچ‌گاه پاسخ قطعی ندارند و همین تردیدها باعث عقب‌نشینی می‌شود. در واقع، کمال‌گرایی نه تنها فرد را از ازدواج دور می‌کند، بلکه رضایت از زندگی مجردی را هم تحت تأثیر منفی قرار می‌دهد.

داشتن معیارها و ملاک‌های بلند پروازانه
این روزها دختر خانم‌های بالای 30 سال مدام به شوخی می‌گویند که «همسر مورد نظر او را بایستی برایش بسازند» این در حالی است که تمامی واقعیت‌ها در پس شوخی ها نهفته اند و از همین جمله می توان وسواس آنها را تخمین زد. این دست جوانان کم نیستند که در ملاک دهی ازدواج مته به خشخاش می گذارند و وانمود می کنند که همسری که مدنظر آنهاست وجود خارجی در جهان ندارد.

درمان کمال‌گرایی نیازمند تغییر باورها و پذیرش واقعیت‌های انسانی است. روانشناسان شناختی-رفتاری توصیه می‌کنند که افراد با تمرکز بر کفایت به جای کمال، و درک تفاوت میان واقعیت و خیال، بتوانند ارتباط‌های سالم‌تری را تجربه کنند.
 
3. عزت نفس پایین و باورهای منفی درباره خود
بسیاری از افراد مجرد در درون خود باور دارند که «من لایق عشق نیستم» یا «هیچ‌کس نمی‌تواند مرا دوست داشته باشد». این باورها ریشه در عزت نفس پایین دارند که ممکن است در اثر طرد شدن، شکست‌های قبلی یا تربیت‌های سخت‌گیرانه شکل گرفته باشند.

افرادی که عزت نفس پایین دارند، معمولاً از ترس طرد شدن وارد رابطه نمی‌شوند یا اگر وارد شوند، با کوچک‌ترین چالش، رابطه را ترک می‌کنند. این افراد مدام خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و از ترس قضاوت شدن، حتی سعی نمی‌کنند خود واقعی‌شان را به دیگران نشان دهند.

بهبود عزت نفس یک فرآیند طولانی‌مدت است و نیاز به بازسازی تصویر ذهنی از خود، کسب موفقیت‌های کوچک، و استفاده از تکنیک‌های درمان شناختی دارد. در کنار آن، حمایت اجتماعی و تأیید از سوی اطرافیان نیز نقش مهمی در تقویت اعتماد به نفس ایفا می‌کند.
 
4. تجربه‌های تلخ گذشته و ترس از تکرار
یکی دیگر از علل روانشناختی مجرد ماندن، تجربه‌ تلخ روابط گذشته است. افرادی که قبلاً درگیر روابط آسیب‌زا، خیانت، سوءاستفاده یا طرد شده‌اند، ممکن است در ناخودآگاه خود به این نتیجه رسیده باشند که «رابطه درد دارد» یا «عشق، امنیت را تهدید می‌کند».

این افراد اغلب از صمیمیت گریزانند و حتی اگر احساس علاقه کنند، به بهانه‌های مختلف از ورود به رابطه اجتناب می‌کنند. ترس از تکرار درد گذشته، قدرت تصمیم‌گیری سالم را از فرد می‌گیرد و به انزوا می‌انجامد.

درمان چنین الگوهایی نیازمند مواجهه کنترل‌شده با احساسات قدیمی، نوشتن خاطرات، گفت‌وگوی درمانی، و گاهی مواجهه واقعی با شریک سابق (در شرایط کنترل‌شده) است تا احساسات حل‌نشده پردازش شوند.

 
5. وابستگی به آزادی فردی و سبک زندگی مستقل
بعضی افراد مجرد نه از سر ترس، بلکه به خاطر علاقه شدید به استقلال و آزادی مجرد می‌مانند. این افراد معمولاً ترجیح می‌دهند زمان، پول و انرژی خود را صرف اهداف شخصی، سفر، کار و سرگرمی کنند و از مسئولیت‌های یک رابطه بلندمدت یا ازدواج دوری می‌کنند.

در حالی که استقلال امری مثبت است، اما اگر به شکل افراطی دنبال شود، می‌تواند به تنهایی بلندمدت و نارضایتی هیجانی منجر شود. مطالعات نشان داده‌اند که انسان‌ها برای سلامت روانی و جسمی خود به نوعی از پیوندهای عاطفی پایدار نیاز دارند.

برقراری تعادل میان استقلال و تعلق خاطر، راه‌حل پیشنهادی روانشناسان است. فرد می‌تواند روابطی سالم و بدون از دست دادن هویت شخصی داشته باشد، به شرطی که انتخاب‌ها بر اساس ارزش‌ها و نه ترس یا انکار باشد.

 
6- خطاهای فکری و شناختی
فکرهایی که شامل «همه یا هیچ» می شوند، به «حدس زدن افکار دیگران» می پردازند و «خیلی کلی یا خیلی جزئی به دیگران نگاه می کنند» از جمله خطاهای فکری هستند که احتمال مجرد ماندن را افزایش می دهند.
برای مثال جملات قالبی معروفی مانند «همه زن‌ها عین همند»، «مردها به چیزی جز خودشان فکر نمی‌کنند» و «زن و شوهرهای امروزی فقط دو روز اول عاشق هم هستند» مصادیق گفتاری این قبیل اشتباهات فکری هستند.
 
7- ترس از دست دادن منطقه امن
همه آدم‌ها برای خودشان منطقه امنی دارند چون همه به احساس کنترل بر زندگی نیاز دارند. وقتی در روابطمان تجربه تلخی پیدا می کنیم، مرزی روانی- عاطفی را برای این جنبه از روابطمان تعیین کرده و داخل آن بی اضطراب زندگی می‌کنیم. گاهی هم تحت عنوان عادت کردن به زندگی به یک رویه مشخص به این منطقه پناه می بریم. در این شرایط به سادگی راضی به از دست دادن امنیت ساختگی مان نمی شویم.
 
 
حالا که دلایل مجرد ماندن را گفتیم راه حل‌هایش را با هم مرور کنیم:

1- حواسمان به خودمان باشد
بالا و پایین های زندگی زخم هایی را بر روان همه ما می اندازد. بعضی زخم ها مثل یک خراش می مانند و با گذر زمان خود به خود خوب می شوند اما بعضی آن قدر عمیق اند که ممکن است عفونی شوند. راه پیشگیری از این وضعیت توجه کردن آگاهانه به «خود» است. یعنی فکر کردن به اتفاقات گذشته و تاثیرات آن ها بر خود و نترسیدن از مواجه شدن با ترس ها و گره های روانی.

2- صدای منتقد درون‌مان را به چالش بکشیم
این کار کمک می کند عزت نفس و اعتماد به نفسمان بهبود پیدا کنید. در نتیجه شبکه ارتباطاتمان هم گسترده تر می شود. البته اول باید ببینیم این صدا از کجا آمده است. خیلی وقت ها ریشه این صدا انتقادهای نا به جایی است که در کودکی از والدینمان شنیده ایم. یادمان باشد که ما بزرگسالیم. درست است که تحت تاثیر کودکی هستیم اما امکاناتی داریم که می توانیم این تاثیرها را کم کنیم. امکاناتی مثل گفت و گو کردن با خود، بررسی صدای منتقد درون و فیدبک گرفتن از دوستان صمیمی در مورد جذابیت خود.

3- فکرمان را به دام بیاندازیم
درباره خطاهای فکری مطالب زیادی نوشته شده است. سعی کنیم این خطاهای فکری را شناسایی کرده و آن ها را اصلاح کنیم. مثلا خطاهایی مثل همه و هیچ کردن را می توانیم با نسبی کردن اصلاح کنیم. جمله ای مثل «همه مردها مثل همند» می تواند به این جمله تبدیل شود:«ممکن است بعضی از مردها ویژگی منفی داشته باشند اما این به همه آن ها مربوط نیست».

4- با گذاشتن یک نقطه به خط بعدی برویم
اگر رنجش مهمی را تجربه کرده ایم از آن فاجعه نسازیم، سرکوبش هم نکنیم. محکوم بودن به تحمل مادام العمر جراحت ها را نیز به فراموشی بسپاریم. به جای این کارها با توجه آگاهانه به آن از بار عاطفی اش کاسته و برای بهبودی اقدام کنیم. 5- قانون شکنی کنیم قانون گذاشتن و منطقه امن ایجاد کردن تا جایی خوب است که فرصت های جدید را از ما نگیرد که اگر این طور بشود، باید آن ها را زیر پا گذاشت. به جای محدود کردن باید ذهن را برای آشنایی های جدید گشوده تر کنیم و بدون بررسی کافی، درباره دیگران نظر ندهیم.
 
 
جمع‌بندی
مجرد ماندن همیشه ناشی از یک انتخاب آگاهانه نیست؛ گاهی افراد در دام الگوهای روانی، باورهای محدودکننده و ترس‌های عمیق گرفتار می‌شوند. درک دلایل روانشناختی این وضعیت به افراد کمک می‌کند تا آگاهانه‌تر انتخاب کنند، چه در مسیر ازدواج و چه در ادامه زندگی مجردی.

اگر شما یا اطرافیان‌تان به‌دلیل موارد ذکر شده هنوز مجرد مانده‌اید، مهم است که خود را سرزنش نکنید، بلکه با کمک مشاوران و روان‌درمانگران به درک عمیق‌تری از روان خود برسید. تصمیم به ازدواج یا مجرد ماندن زمانی ارزشمند است که از آگاهی و سلامت روان نشأت بگیرد، نه از ترس یا اجبار.
گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست