
به گزارش صفحه «هنر روز» روزپلاس، سریال «تاسیان» را باید از دو منظر بررسی کرد: ساحت فرمی و روایی، و دوم، در لایههای محتوایی و تاریخی که بهطرز ناشیانهای دستخوش تحریف شدهاند. این تحریف نهتنها تصویری واژگونه از تاریخ پیش از انقلاب ارائه میدهد، بلکه بر شاکله کلی روایت نیز تأثیر منفی میگذارد.
نگاه بیرونی به پیکره کلی داستان نشان میدهد حتی روایت عاشقانهای که باید موتور محرک درام عاشقانه باشد، در کلیشهایترین و غیرجذابترین شکل ممکن رقم خورده است. عشقی که قرار بود مخاطب را درگیر کند، تنها در چند قسمت ابتدایی توانست خود را نگه دارد، اما در ادامه نهتنها از کشش افتاد، بلکه در برانگیختن حس انزجار نسبت به شخصیتها نیز موفق عمل کرد. پایانی که گویی قرار بود نمادین و اسطورهای باشد، به شکل کاریکاتوری و دور از منطق، تنها به سردرگمی بیشتر بیننده افزود.
در تمام طول روایت، تلاش شده فضای سانتیمانتال بر فضای عمومی اثر غلبه یابد؛ حتی در مواجهه با ساواک و نیروهایش. ساواکیهای «تاسیان» نهتنها ترسآور نیستند، بلکه گویی در میانه ملودرامی خانوادگی گم شدهاند. این تصویر کارتپستالی و اغراقشده از دستگاه مخوف امنیتی شاه، نهتنها فاقد واقعگرایی است، بلکه ناخودآگاه ذهن بیننده را به سمت نوعی تطهیر و سفیدشویی میبرد. در عوض، در نمایش مذهبیها، سریال به سیاهنمایی آشکار روی میآورد؛ جایی که خشونت اخلاقی، درگیریهای بیپایان خانوادگی و بینظمی رفتاری، خانوادهای غیرمنسجم، بد رفتاری با عنصر زن و … بهعنوان خصیصههای اصلی آنان نمایش داده میشود.
از منظر نگاه به گروههای ضد حکومت نیز، سریال به دو طیف عمده بسنده میکند: گروه تحصیلکرده و ساختارشکن چپ، و آنچه نیروهای اندک و پراکنده و منفعل مذهبی نمایش داده شده! گروه اول با لباسهای اتوکشیده و دیالوگهایی روشنفکرانه و گروه دوم در تاریکی، انفعال گم شدهاند. خانواده مذهبی که در قالب خانواده امیر و امید معرفی میشود، همواره در فضایی عبوس و ناراحت زیست میکنند. در مقابل، خانواده ساواکیها و سرمایهداران خوشحال و فرهیخته و با روابط گرم خانوادگی نمایش دادت میشوند. این تضاد نهتنها سادهسازی و قطبیسازی کودکانهای از فضای پیش از انقلاب است، بلکه گویی تلاشی آگاهانه برای تخلیه درونی نویسنده نسبت به نیروهای مذهبی است.
هرچند پاکروان پیشتر نیز کوشیده بود روایتی عاشقانه را در بستر تاریخ سیاسی ترسیم کند، اما در «تاسیان» نه عشق توانسته ابعاد دراماتیک لازم را پیدا کند و نه زمینه تاریخی از وفاداری به حقیقت بهرهمند شده است و حتی تبلیغات سنگین رسانهای، در نهایت نتوانست با مخاطب جدی ارتباط برقرار کند. محصولی پرزرقوبرق اما بیجان، که تنها ردپای آن در ذهن بیننده، حس اتلاف وقت و تحریف تاریخ است.