۲۱:۰۲ |  ۱۴۰۴/۰۵/۱۴

اهداف پاریس و ریاض از برگزاری نشست نیویورک؛ مهار طرح «اسرائیل بزرگ» نتانیاهو

ایده سازش میان اسرائیل و فلسطین دیگر بار در نشست نیویورک با حضور کشورهای اروپایی و عربی، مطرح شد در حالیکه این ایده در شرایط کنونی سرابی بیش نیست.
کد خبر: ۳۳۶۹۹۱

اهداف پاریس و ریاض از برگزاری نشست نیویورک؛ مهار طرح «اسرائیل بزرگ» نتانیاهو

به گزارش روزپلاس، نشست نیویورک که در تاریخ 30 ژوئیه 2025 برگزار شد، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین تلاش‌های دیپلماتیک اخیر برای حل منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستی شناخته می‌شود. این نشست با حضور وزرای خارجه کشورهایی چون عربستان سعودی، فرانسه و بریتانیا تشکیل شد و هدف اصلی آن پیشبرد ایده سازش براساس راه‌حل دو کشوری، پایان دادن به درگیری‌های جاری در نوار غزه، و ایجاد سازوکارهایی برای انتقال قدرت و اداره این منطقه بود.

پیش از این رئیس‌جمهور فرانسه، امانوئل مکرون، اعلام کرده بود که فرانسه در سپتامبر 2025، همزمان با مجمع عمومی سازمان ملل، کشور فلسطین را به‌طور رسمی به‌رسمیت خواهد شناخت و از سایر کشورها نیز دعوت کرد تا به این کمپین بپیوندند. در همین راستا، حزب حاکم کارگر بریتانیا با فشار 220 نماینده پارلمان، خواستار اقدام مشابه از سوی لندن شد، هرچند نخست‌وزیر کی‌یر استارمر شروطی مانند پایان جنگ در غزه و اراده عملی برای اجرای قطعنامه‌های دو کشوری را مطرح کرده است.

علاوه بر این کشورهایی مانند استرالیا و کانادا نیز نشانه‌هایی از تمایل برای پیوستن به این کمپین نشان داده‌اند.  این گزارش تحلیلی با اتکا به مبانی نظری روابط بین‌الملل، به بررسی اهداف، مصوبات، واکنش‌ها، پیامدهای احتمالی و چالش‌های اجرایی این نشست می‌پردازد و در نهایت پیشنهاداتی راهبردی برای پیشبرد اهداف آن ارائه می‌دهد.

پیش‌زمینه و اهداف نشست نیویورک

نشست نیویورک در ادامه یک کمپین سیاسی یک و نیم ساله برگزار شد که توسط ائتلافی از کشورهای محافظه‌کار سنی به رهبری عربستان سعودی و کشورهای اروپایی به رهبری فرانسه و بریتانیا هدایت می‌شد. این کمپین بر ایده سازشکارانه «دو دولتی» در چارچوب قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل برای پایان دادن به منازعه میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی متمرکز بود.

اهداف این طرح عبارت‌اند از: تقویت راه‌حل دو کشوری، بر اساس مرزهای پیش از جنگ شش روزه 1967 و قطعنامه‌های مرتبط سازمان ملل، به‌ویژه قطعنامه 242 و 338 که بر خروج اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی تأکید دارند و دوم ایجاد آتش‌بس پایدار در نوار غزه، تلاش برای توقف درگیری‌های نظامی، تبادل اسرا و تأمین امنیت غیرنظامیان در نوار غزه پس از جنگ اخیر.

سومین هدف ایجاد سازوکار انتقال قدرت در غزه بوده است. در این راستا پیشنهاد تشکیل کمیته‌ای بین‌المللی برای نظارت بر انتقال قدرت از جنبش مقاومت اسلامی حماس به تشکیلات خودگردان فلسطین و ایجاد ساختارهای امنیتی و بوروکراتیک برای اداره این منطقه ارائه شد. این اهداف در چارچوب  طرح موسوم به «نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین» و رویکرد چندجانبه‌گرایی تعریف شده‌اند که بر اعتبار قطعنامه‌های بین‌المللی، احترام به مرزهای شناخته‌شده و همکاری میان دولت‌ها برای حل منازعات تأکید دارد.

روند سازش , فلسطین , نوار غزه ,

مصوبات کلیدی نشست نیویورک

در جریان این نشست، تصمیمات مهمی اتخاذ شد که می‌تواند مسیر منازعه میان فلسطینیان و رژیم اشغالگر قدس را تحت تأثیر قرار دهد. این مصوبات عبارتند از: تشکیل کمیته انتقال قدرت، در این راستا وزرای خارجه عربستان سعودی و فرانسه بر ضرورت فوری تشکیل کمیته‌ای بین‌المللی برای مدیریت انتقال قدرت در غزه تأکید کردند. این کمیته قرار است با همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین، ساختارهای اداری و امنیتی لازم را در غزه ایجاد کند.

همچنین پیشنهاد شده که حماس پس از آزادسازی اسیران اسرائیلی، از قدرت کناره‌گیری کرده و مسئولیت اداره امنیتی و بوروکراتیک نوار غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین سپرده شود. این پیشنهاد با هدف کاهش نفوذ نظامی گروه‌های مقاومت و ایجاد یک ساختار حکومتی متمرکز در سرزمین‌های فلسطینی مطرح شده است. جدول زمانی 15 ماهه برای از سرگیری مذاکرات مبتنی بر ایده سازش «دو دولتی» دیگر موضوع مطرح شده در این نشست بود.

در این مورد تأکید شده که  اسرائیل باید به یک جدول زمانی 15 ماهه برای ورود جدی به مذاکرات برای اجرای ایده دو کشوری بر اساس مرزهای 1967 متعهد شود. این جدول زمانی به‌عنوان یک چارچوب زمانی مشخص برای دستیابی به توافقات نهایی طراحی شده است.

نتانیاهو در سودای «اسرائیل بزرگ»

رژیم صهیونیستی با تکیه بر برتری نظامی و حمایت‌های بی‌قیدوشرط ایالات متحده، از پذیرش فشارهای دیپلماتیک خودداری می‌کند. مقامات اسرائیلی، از جمله یسرائل کاتس، یسرائل کاتس،‌ وزیر جنگ و سفیر اسرائیل در آمریکا، مصوبات نشست را یک «سیرک سیاسی» خوانده و آن را رد کردند.

 این رویکرد نشان‌دهنده تلاش اسرائیل برای استفاده از فرصت‌های سیاسی موجود (مانند حمایت دولت فعلی آمریکا) برای پیشبرد سیاست‌های تهاجمی و الحاقی، از جمله طرح‌های الحاق کرانه باختری و بخش‌هایی از نوار غزه است. از این رو بسیار بعید است که نشست نیویورک بتواند اسرائیل را به تغییر رفتار سوق دهد.

در سوی مقابل کشورهای اروپایی و عربی با تشکیل جبهه‌ای دیپلماتیک، تلاش دارند تا توازن قوا را در برابر اسرائیل ایجاد کنند. با این حال از منظر رئالیستی، فقدان ابزارهای بازدارنده قوی مانند تحریم‌های اقتصادی یا نظامی، اثربخشی این تلاش‌ها را محدود می‌سازد.

قدرت سخت همچنان در دست اسرائیل و حامیانش باقی مانده و ابتکارات دیپلماتیک بدون پشتوانه عملی، تأثیر چندانی بر تغییر رفتار اسرائیل ندارند. این نشست در چارچوب چندجانبه‌گرایی، بر اهمیت قطعنامه‌های شورای امنیت و مرزهای بین‌المللی تأکید دارد.

به‌رسمیت‌شناختن کشور فلسطین توسط فرانسه و احتمالاً دیگر کشورها، گامی نمادین در جهت تقویت مشروعیت بین‌المللی فلسطین و ایجاد فشار دیپلماتیک بر اسرائیل محسوب می‌شود.

موفقیت چندجانبه‌گرایی نیازمند اجماع گسترده‌تر بین‌المللی و استفاده از ابزارهای عملی برای فشار بر اسرائیل است. در حال حاضر، این رویکرد بیشتر به بیانیه‌های نمادین و اقدامات دیپلماتیک محدود شده و فاقد مکانیزم‌های اجرایی قوی برای تغییر وضعیت میدانی است. در حقیقت بدون حمایت جدی و عملیاتی ایالات متحده آمریکا، راهبرد اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی از سوی دولت‌های غربی و اروپایی نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت.

مذاکرات غیر مستقیم میان رژیم اسرائیل و حماس به دلیل شروط سخت‌گیرانه اسرائیل، از جمله خلع سلاح کامل مناطق جنوبی سوریه، تبعید فرماندهان ارشد و کوچ اجباری نیروهای این کشور، با بن‌بست مواجه شده است. فشارهای بین‌المللی برای آزادسازی اسیران اسرائیلی و واگذاری قدرت به تشکیلات خودگردان، موقعیت حماس را بیش از پیش پیچیده کرده است، لکن جنبش مقاومت اسلامی فلسطین همچنان بر حفظ مقاومت در برابر اشغالگری تأکید دارد و شروط اسرائیل را غیرواقع‌بینانه می‌داند.

در عین حال تشکیلات خودگردان از مصوبات نشست نیویورک استقبال کرده و آمادگی خود را برای پذیرش مسئولیت اداره غزه اعلام کرده است. ضعف داخلی این تشکیلات و فقدان مشروعیت گسترده در میان فلسطینی‌ها، توانایی آن را برای ایفای نقش مؤثر در غزه محدود کرده است.

جامعه بین‌المللی باید به‌طور جدی از تحریم‌های اقتصادی، محاصره تسلیحاتی و انزوای دیپلماتیک علیه اسرائیل استفاده کند تا این رژیم مجبور به رعایت قطعنامه‌های سازمان ملل شود. این ابزارها می‌توانند شامل قطع کمک‌های نظامی آمریکا به اسرائیل و تحریم شرکت‌های فعال در شهرک‌سازی‌های غیرقانونی باشند.

ایجاد یک جبهه متحد شامل کشورهای اسلامی و سایر دولت‌های آزادی‌خواه برای حمایت از قوانین بین‌المللی و محکومیت اقدامات اسرائیل ضروری است. این ائتلاف می‌تواند با هماهنگی سازمان ملل و اتحادیه اروپا، فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را بر تل‌آویو افزایش دهد.

استفاده از تحریم‌های فرهنگی و ورزشی، مانند بایکوت رویدادهای بین‌المللی که اسرائیل در آن‌ها مشارکت دارد، می‌تواند فشار داخلی بر دولت اسرائیل را افزایش دهد و افکار عمومی این کشور را نسبت به هزینه‌های سیاست‌های تهاجمی آگاه کند. نقش‌آفرینی مؤثرتر میانجی‌گرانی مانند قطر و مصر برای دستیابی به توافق آتش‌بس و اجرای راه‌حل دو کشوری ضروری است. این میانجی‌گران باید با ارائه پیشنهادات متوازن، از زیاده‌خواهی‌های اسرائیل جلوگیری کنند.

نشست نیویورک در راستای احیای راه‌حل دو کشوری و پایان دادن به بحران انسانی در غزه برگزار شد اما در عمل می‌تواند حتی نتایج عکس به همراه داشته باشد. تحریم سران تشکیلات خودگردان از سوی آمریکا به دلیل «بین‌المللی کردن مناقشه» و در عین حال تهدید مقامات اسرائیلی به اقدام تلافی‌جویانه و الحاق کامل سرزمین‌های فلسطینی نشان‌دهنده توطئه‌ای خطرناک برای از بین بردن حق فلسطینی‌ها با استفاده از ابزار «زور» است.

نشست مزبور با تأکید بر قطعنامه‌های شورای امنیت و تقویت مشروعیت بین‌المللی فلسطین، تلاش کرد تا فشار دیپلماتیک بر اسرائیل را افزایش دهد. با این حال، موفقیت این ابتکار در گروی اقدام عملی جامعه بین‌المللی برای اعمال ابزارهای بازدارنده قوی علیه سیاست‌های تهاجمی اسرائیل است.

در صورت عدم اتخاذ تدابیر قاطع، خطر الحاق بیشتر سرزمین‌های فلسطینی و از بین رفتن چشم‌انداز تشکیل کشور مستقل فلسطینی افزایش خواهد یافت. ضرورت تشکیل ائتلاف‌های مؤثر، استفاده از ابزارهای فشاری عملی و میانجی‌گری بی‌طرفانه، کلید موفقیت در این مرحله حساس از منازعه فلسطین-اسرائیل است.

 

گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست