۰۸:۳۰ |  ۱۴۰۴/۰۵/۱۶
بررسی/

لبنان در لبه تیغ/خلع سلاح مقاومت یا تسلیم در برابر تهاجم آینده؟

مهم‌ترین خطای تحلیل در پرونده لبنان، نادیده‌گرفتن نقش مقاومت به‌مثابه یک مؤلفه بازدارنده است. حزب‌الله تبدیل به ستون فقرات امنیت ملی لبنان شده است و حذف آن یعنی سقوط آزاد به سمت خلأ امنیتی.
کد خبر: ۳۳۷۰۹۵

لبنان در لبه تیغ/خلع سلاح مقاومت یا تسلیم در برابر تهاجم آینده؟

به گزارش روزپلاس، در شرایطی که تاریخ معاصر لبنان همواره صحنه‌ای برای تقابل اراده‌ها، ائتلاف‌های شکننده و جاه‌طلبی‌های خارجی بوده، موضوع خلع سلاح حزب‌الله بار دیگر در کانون توجه رسانه‌ها، دیپلماسی بین‌المللی و کشمکش‌های درونی قرار گرفته است. این‌بار اما، مسئله نه صرفاً در قالب یک تصمیم امنیتی یا سیاسی، بلکه به‌مثابه بازتعریف کامل ماهیت حاکمیت لبنان و چیدمان امنیت منطقه‌ای قابل‌تحلیل است. آیا اصرار بر خلع سلاح حزب‌الله، گامی به‌سوی تحکیم دولت است یا چراغ سبزی برای اشغال مجدد جنوب لبنان؟

بازخوانی تاریخی یک بازدارندگی مردمی

برای درک حساسیت این پرونده، باید به ژوئیه ۲۰۰۶ بازگشت؛ زمانی که حزب‌الله با رشادت نیروهای مردمی‌اش و با تکیه بر دانشی بومی در نبرد ۳۳ روزه، ارتش اسرائیل را متوقف و معادله امنیتی منطقه را دگرگون کرد. آن پیروزی صرفاً یک موفقیت نظامی نبود؛ بلکه مهر تأییدی بر این حقیقت بود که ساختار رسمی و دیپلماتیک لبنان در برابر تهدیدات خارجی به‌تنهایی کفایت نمی‌کند و یک نیروی مردمی-مقاومتی می‌تواند خلأهای ژئوپلیتیکی را پوشش دهد.

این نقش، پس از آن نیز در سوریه، عراق، و حتی مقابله با گروه‌های افراط‌گرا در داخل لبنان، بارها اثبات شده است. اما اکنون، در سال ۲۰۲۵، با فضایی شکننده در ساختار دولت، کاهش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، تزلزل اقتصادی و فشار فزاینده دیپلماتیک، یک‌بار دیگر پروژه خلع سلاح مقاومت بر سر زبان‌ها افتاده است؛ با همان بسته‌بندی قدیمی اما اهدافی نوین.

پشت پرده طرح خلع سلاح؛ دموکراسی یا وابستگی؟

رسانه‌های غربی، به‌ویژه در واشنگتن و پاریس، با پافشاری بر «ضرورت انحصار اسلحه در دست دولت» تلاش می‌کنند تصویری معقول و مردم‌پسند از این مطالبه ترسیم کنند. اما آیا این مطالبه، در شرایطی که ارتش لبنان نه از نظر لجستیکی و نه از نظر روانی جایگزینی برای حزب‌الله محسوب نمی‌شود، می‌تواند ثبات‌آفرین باشد؟

واقعیت این است که ارتش لبنان با بحران بودجه، شکاف‌های طایفه‌ای و وابستگی شدید به کمک‌های خارجی، فاقد اراده و امکان ایفای نقش بازدارندگی مستقل است. از سوی دیگر، بخشی از بدنه ارتش همسو با حزب‌الله بوده و خلع سلاح این گروه می‌تواند ارتش را نیز وارد بحران انسجام و مشروعیت کند.

اسرائیل، برنده بی‌مذاکره این سناریو

تحولات اخیر، از ترورهای هدفمند گرفته تا بمباران مناطق جنوب لبنان، نشان داده است که رژیم صهیونیستی برنامه‌ای روشن برای ازمیان‌برداشتن مقاومت در لبنان دارد. حذف فیزیکی رهبران ارشد حزب‌الله تنها بخشی از این سناریو است؛ بخشی که بدون مقاومت منسجم می‌تواند به اشغال مجدد مناطق کلیدی جنوب، بقاع، و حتی پایتخت منجر شود. در چنین شرایطی، خلع سلاح مقاومت نه یک تصمیم تاکتیکی، بلکه خودکشی سیاسی خواهد بود.

تجربه‌های تلخ منطقه‌ای؛ هشدارهای بی‌پاسخ

عراقِ پس از سقوط صدام، نمونه‌ای دردناک از پروژه خلع سلاح بدون آینده‌نگری است. انحلال ارتش و کنار گذاشتن حشد شعبی، بستری برای شکل‌گیری داعش و تجزیه عملی کشور فراهم آورد. در لیبی نیز، نابودی ساختارهای مقاومت پس از قذافی، کشور را به مجموعه‌ای از دولت‌های شبه‌نظامی بدل کرد. لبنان، با بافت پیچیده و شکننده اجتماعی‌اش، تاب تکرار چنین سناریوهایی را ندارد.

خلع سلاح؛ ابزار نفوذ یا راهکار اصلاح؟

مهم‌ترین خطای تحلیل در پرونده لبنان، نادیده‌گرفتن نقش مقاومت به‌مثابه یک مؤلفه بازدارنده است. حزب‌الله عملاً تبدیل به ستون فقرات امنیت ملی لبنان شده است. حذف این ستون، بدون تقویت واقعی نهادهای دولتی، یعنی سقوط آزاد به سمت خلأ امنیتی.

از این‌رو، پیشنهادات دیپلماتیک غرب مبنی بر توقف عملیات اسرائیل در ازای تحویل تسلیحات، عملاً شبیه وعده‌های پوچ در توافقات گذشته است. بدون ضمانت اجرایی، هیچ توافقی در شرایط فشار قابل دوام نیست.

راهکارهای جایگزین؛ از تقابل به هم‌افزایی

لبنان نیازمند راه‌حلی چندبُعدی است که در آن، نه حزب‌الله حذف شود، نه ارتش تضعیف گردد. مدل هم‌افزایی میان دولت و مقاومت، می‌تواند هم بازدارندگی را حفظ کند و هم مسیر اصلاحات ساختاری را هموار نماید.

پیشنهادهایی مانند جذب مقاومت در ساختار دفاعی رسمی، یا مشارکت آن در شورای عالی امنیت ملی، راهکارهایی است که می‌تواند زمینه گفتگو را فراهم کرده و از رادیکالیزه شدن فضای سیاسی جلوگیری کند.

استقلال اقتصادی؛ گمشده در بازی ژئوپلیتیک

وعده دسترسی به کمک‌های مالی بین‌المللی، در صورت خلع سلاح حزب‌الله، چیزی فراتر از یک سراب نیست. تجربه سال‌های گذشته نشان داده این کمک‌ها یا با شروط سنگین همراه بوده‌اند یا هرگز به مرحله اجرا نرسیده‌اند. وابستگی بیشتر به صندوق بین‌المللی پول و اتحادیه اروپا، یعنی افزایش مداخلات در سیاست داخلی و اقتصاد لبنان.

آنچه لبنان نیاز دارد، ساختار اقتصادی مبتنی بر شفافیت، گردش ملی سرمایه و قطع زنجیره‌های وابستگی به غرب است. در غیر این صورت، هر کمک مالی به طناب بسته‌ای بدل خواهد شد که سیاست لبنان را به گردن منافع خارجی می‌اندازد.

پایان یک بازی، یا آغاز فصلی نو؟

لبنان امروز در نقطه‌ای ایستاده که هر تصمیمی می‌تواند آینده‌ای متفاوت را رقم بزند. خلع سلاح حزب‌الله، در غیاب یک طرح جامع برای امنیت و اقتصاد، نه‌تنها به تقویت دولت منجر نخواهد شد، بلکه راه را برای سقوط بیشتر خواهد گشود. در مقابل، هم‌افزایی هوشمندانه میان مقاومت و دولت، با اصلاحات واقعی و توسعه پایدار، می‌تواند بار دیگر لبنان را به عنوان کشوری مستقل، مقاوم و امن معرفی کند.

در نهایت، سرنوشت لبنان نه در بیانیه‌های دیپلماتیک، بلکه در درک واقع‌بینانه از معادلات قدرت، نقش بازیگران مردمی، و تجربه‌های تلخ همسایگان رقم خواهد خورد. هر گامی که بدون توجه به این واقعیت‌ها برداشته شود، گامی است به‌سوی تکرار تاریخ، نه نوشتن آن.

فاطمه کاوند؛ تحلیلگر مسائل منطقه

گزارش خطا
برچسب ها: لبنان خلع سلاح
ارسال نظر
نقد و سیاست