۱۶:۵۸ |  ۱۴۰۴/۰۵/۲۹

اشغال غزه یا خودویرانگری برای اسرائیل؛ طرحی که از پیش شکست خورده است

طرح نتانیاهو برای اشغال غزه که در راستای دست و پا ‍زدن‌های او برای جلوگیری از سقوط است، درواقع به معنای خودویرانگری برای اسرائیل بوده و صهیونیست‌ها فراموش کرده‌اند غزه یک جامعه مقاومتی است؛ نه شهری معمولی که با قدرت نظامی تسلیم شود.
کد خبر: ۳۳۸۳۳۱

اشغال غزه یا خودویرانگری برای اسرائیل؛ طرحی که از پیش شکست خورده است

به گزارش روزپلاس، طرحی که رژیم صهیونیستی شب گذشته برای اشغال شهر غزه در چهار مرحله نظامی تصویب کرد، صرفاً یک عملیات میدانی نیست؛ بلکه تلاشی تکراری برای از بین بردن دو عنصر اصلی و خطرناک برای اسرائیل است که نمی‌توان آنها را با بمباران محاصره نابود کرد: یعنی جامعه فلسطینی در غزه و مقاومت مسلحانه.

محاسبات غلط اشغالگران درباره غزه

به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها فراموش کرده‌اند، غزه شهری معمولی نیست که بتوان آن را توسط یک ارتش زرهی مورد حمله قرار داد و سپس دوباره آن را مهندسی کرد؛ همانند کاری که قدرت‌های استعماری جهان هنگام اشغال سرزمین‌های دیگر انجام می‌دادند. نوار غزه به طور کلی یک منطقه کوچک و محاصره شده با بیش از 2 میلیون نفر جمعیت بوده و یکی از بالاترین تراکم‌های جمعیتی در دنیا و درصد بسیار بالایی از جوانان زیر 30 سال را در خود جای داده است.

این ترکیب جمعیتی غزه موجب می‌شود جامعه آن دائماً از نظر سیاسی و نظامی در حال بازسازی باشد و حتی اگر مقاومت، هزاران نفر از مبارزان خود را از دست بدهد، ساختار جمعیتی غزه مبارزان جدیدی را به وجود می‌آورد.

در این میان، اشتباه راهبردی رژیم صهیونیستی این است که تصور می‌کند قتل عام ده‌ها هزار نفر یا آواره کردن صدها هزار نفر می‌تواند معادله جمعیتی غزه را تغییر دهد، اما جامعه‌شناسی سیاسی به ما می‌آموزد که آوارگی اجباری، هویت‌ها را از بین نمی‌برد بلکه آنها را عمیق‌تر می‌کند.

بنابراین هر بمباران یا آوارگی در غزه، نسلی جدید و سرشار از خاطره و انتقام ایجاد می‌کند. این موضوع زمانی برای اسرائیل خطرناک می‌شود که صهیونیست‌ها نقطه ضعف بزرگی در مسئله جمعیتی دارند؛ در حالی که غزه با وجود محاصره، یک مخزن جمعیتی باز و بزرگ است.

کسانی که تصور می‌کنند مقاومت فلسطین صرفاً یک شاخه نظامی است که می‌توان آن را با عملیات‌های ویژه از بین برد، سخت در اشتباهاند؛ زیرا مقاومت در فلسطین یک سیستم اجتماعی- فرهنگی به شمار می‌رود که عمیقاً در بافت غیرنظامی جامعه آن ریشه دوانده است.

به عبارت دیگر، هر مبارزی در غزه یک سرباز حرفه‌ای در پادگان نیست، بلکه فرزند یک محله، بازار یا مدرسه است. بنابراین تخریب چند ساختمان یا ترور چند فرمانده و رهبر، سیستم مقاومت غزه را از بین نمی‌برد و این سیستم خیلی سریع بازسازی می‌شود؛ طبق یک منطق شبکه غیرمتمرکز که شباهت زیادی به اشکال مقاومت در برابر قدرت‌های استعماری در الجزایر یا ویتنام دارد.

قمار استراتژیک نتانیاهو با نقشه اشغال غزه

در اینجا تفکر نظامی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر محدود به منطق ارتش‌های معمولی در دنیاست؛ در حالی که تاکتیک مقاومت فلسطین با توجه به شرایط ویژه آن با همه ارتش‌های دنیا فرق می‌کند و رزمندگان فلسطینی که شامل جوانان این سرزمین هستند، از کودکی مبارزه فردی را یاد می‌گیرند و به این ترتیب هر خیابان به یک تله، هر ساختمان به یک میدان تیر و هر تونل به یک خط تدارکاتی علیه اسرائیل تبدیل می‌شود.

این تاکتیک مقاومت فلسطین تحت تاثیر برتری نظامی و هوایی دشمن قرار نمی‌گیرد؛ بلکه آن را خسته و ناامید می‌کند تا خود دشمن دست از جنگ بردارد.

با این اوصاف، سوال مهمی که ایجاد می‌شود این است که چه چیزی نتانیاهو را به آغاز این ماجراجویی سوق می‌دهد؟ پاسخ در سیاست داخلی رژیم صهیونیستی نهفته است؛ جایی که ائتلاف راست افراطی و فاشیست نتانیاهو بعد از شکست در اهداف اعلام شده جنگ و در راس آنها نابودی مقاومت فلسطین و بازگرداندن اسرای صهیونیستی با زور نظامی، برای جلوگیری از سقوط نیاز به یک دستاورد دارد.

اما «عملیات قاطعی» که نتانیاهو و شرکایش از آن حرف می‌زنند صرفاً نقابی روی شکست‌های آنهاست؛ زیرا اسرائیل تعریف روشنی از پیروزی ندارد. حتی اگر تانک‌های ارتش صهیونیستی کنترل شهر غزه را به دست بگیرند آن وقت چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا نظامیان صهیونیست می‌خواهند سال‌ها و در حالی که دائماً در معرض تهدید تونل‌ها و کمین‌های مقاومت قرار دارند در غزه بمانند؟ یا اینکه می‌خواهند با زور بر بیش از 2 میلیون نفر حکومت کنند؟

جزئیات عملیات حساب‌شده مقاومت/ خطر اسارت از بیخ گوش نظامیان صهیونیست گذشت

در جامعه شناسی تاریخی، طرفی که درگیر اشغال طولانی مدت و مستقیم یک جامعه مقاوم می‌شود به تدریج توانایی کنترل خود را از دست می‌دهد و این همان اتفاقی است که برای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان و آمریکا در عراق افتاد و تاریخ ثابت کرده، اشغالگری همواره مترادف با سقوط بوده است.

رژیم جعلی صهیونیستی بر اساس ایده «بازدارندگی مطلق» بنا شده، به این صورت که بنیانگذاران آن تاکید داشتند اسرائیل باید به اندازه کافی قوی باشد تا دشمنانش مطمئن باشند که شکست ناپذیر است. اما جنگ کنونی غزه که بیش از 22 ماه طول کشیده، کاملا این تصویر را در هم شکسته و به همه دنیا ثابت شد اسرائیل که حمایت بزرگترین قدرت‌های جهانی را با خود دارد، در برابر جوانان فلسطینی که حتی بسیاری از آنها سلاح هم ندارند ناتوان مانده و تنها دستاورد آن، کشتار زنان و کودکان بی‌گناه است.

با هر نظامی صهیونیست که در کمین رزمندگان مقاومت می‌افتد یا هر تانکی که توسط موشک‌های ضد تانک مقاومت فلسطین منهدم می‌گردد، تصویر بازدارندگی که رژیم صهیونیستی بر اساس آن بنا شده، از بین می‌رود.

در سطح جمعیتی هم حتی اگر رژیم صهیونیستی موفق شود نیمی از جمعیت غزه را به سمت جنوب یا خارج از نوار غزه آواره کند، مشکل حل نخواهد شد؛ زیرا فلسطینی‌ها در داخل و خارج همچنان بیشتر می‌شوند و هویت سیاسی و خواسته‌های تاریخی خود را حمل می‌کنند. در همین حال جامعه صهیونیستی از پیری جمعیت و شکاف داخلی عمیق میان یهودیان شرقی و غربی رنج می‌برد.

بنابراین تلاش برای اشغال غزه، یک قمار موجودیتی برای اسرائیل است؛ زیرا رسیدن به پیروزی قاطع در شرایط جنگ نامتقارن غیرممکن است و موفقیت نسبی هم هیچ معنایی ندارد. آنگونه که خود صهیونیست‌ها اعتراف می‌کنند، طرح اشغال غزه تنها فرسایش پروژه صهیونیستی را تسریع می‌کند و یک طوفان جهانی علیه اسرائیل به پا خواهد شد.

طرحی برای خودویرانگری اسرائیل

همچنین مفهوم پیروزی برای فلسطینی‌ها بسیار متفاوت از صهیونیست‌هاست؛ زیرا فلسطینی‌ها در شرایط کنونی همین که بتوانند هزینه‌های جنگ را برای اسرائیل بیشتر و غیرقابل تحمل کنند در واقع به پیروزی رسیده‌اند و این همان کاری است که مبارزان مقاومت امروز در غزه انجام می‌دهند.

وقتی از منظر جامعه شناسی تاریخی به صحنه غزه نگاه کنیم، متوجه می‌شویم اتفاقی که در این باریکه می‌افتد تنها یک نبرد نظامی نیست؛ بلکه مبارزه میان یک پروژه استعماری با جمعیت محدود و یک جامعه محاصره شده اما با جمعیت جوان و مقاوم است.

بنابراین می‌توان گفت طرحی که نتانیاهو برای اشغال غزه در نظر گرفته، در واقع دستورالعملی برای خود ویرانگری است. رژیم صهیونیستی اگر بخواهد طرح اشغال غزه را اجرا کند، به عنوان یک طرف مهاجم وارد غزه می‌شود، اما اشغال این باریکه هر چقدر هم طول بکشد در نهایت اسرائیل توانایی خود را برای نشان دادن برتری استراتژیک از دست داده است.

 
گزارش خطا
ارسال نظر
نقد و سیاست