
به گزارش روزپلاس، «الهه طهماسبی» در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که عملکرد چندماهه ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش در ارتباط با نوع تعامل با کشورهای آمریکای لاتین را چه طور ارزیابی میکند؟ اظهار کرد: دولت فعلی آمریکا در محکوم کردن هر چیزی غیر از ترامپ بسیار تهاجمی عمل کرده و از همه کشورهای منطقه خواسته چین را ترک کنند؛ قرار است به پاناما حمله کند، ونزوئلا را نیز به تهاجم نظامی تهدید کرده؛ به حاکمیت قانون بیاحترامی میکند و بدون طی مراحل قانونی، مهاجران آمریکای لاتینی از جمله کلمبیاییها را اخراج میکند؛ تعرفهگذاریها علیه مکزیک و برزیل و همه کشورهای منطقه و ... بنابراین با ترامپ شاهد یک آمریکاییگرایی قرن نوزدهمی هستیم که تحمل آن برای آمریکای لاتینی که سابقه سیاه آمریکا را در ذهن دارد تقریبا غیرممکن است.
وی افزود: رویکرد تهاجمی ترامپ در برابر آمریکای لاتین در ماههای گذشته به بهانههایی همچون مبارزه با مواد مخدر و مهاجران غیرقانونی نشان میدهد که او حاکمیت کشورهای منطقه را هدف قرار داده است. حمله ترامپ به حاکمیت آمریکای لاتین با هدف تابع ساختن منطقه به منافع آمریکا انجام میشود و این اقدام برای احیای مجدد هژمونی در حال افول آمریکا از طریق زور در این منطقه است. به عنوان نمونه، ترامپ در حالی سنگینترین تعرفهها را علیه برزیل به بهانه واهی تراز تجاری نامطلوب اعمال کرده که به وضوح آشکار شده است، جنگ تجاری این کشور علیه دولت «لولا داسیلوا» پوششی برای فشار سیاسی است.
طهماسبی ادامه داد: در مورد ونزوئلا نیز ترامپ ابتدا مذاکرات «معامله گرایانه» را در پیش گرفت، اما با افزایش نفوذ «مارکو روبیو» (قطعه کلیدی در فهم رویکرد آمریکا در برابر ونزوئلا) در تیم ترامپ، نوعی منطق تقابلی با پیامهای تهاجمیتر حاکم شد. رویکردی تقابلی که با استقرار نیروهای نظامی آمریکا در جنوب کارائیب به اوج خود رسیده است.
این روزنامه نگار با بیان این که چگونگی رویکرد آمریکای لاتین در این دوره در برابر آمریکای ترامپ تا حد زیادی به فضای سیاسی منطقه و موفقیت دستور کار ترامپ و متحدانش به میزان اتحاد منطقه بستگی دارد، خاطرنشان کرد: آمریکای لاتین تنها با اندکی وحدت گزینشی و استراتژیک میتواند انعطافپذیری خاصی را نشان دهد. با تفرقه و تسلیم شدن در برابر دوگانگی نامتقارن پیشنهادی ایالات متحده، این منطقه، همانطور که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ اتفاق افتاد، طعمه کودتا، دخالت، بیثباتی و حتی جنگ خواهد شد.در این چارچوب، اقدامی همچون استقرار نظامیان آمریکایی برای اقدام علیه دولت ونزوئلا نباید به مثابه تنشی در روابط دوجانبه کاراکاس- واشنگتن در نظر گرفته شود؛ این تهدیدی جدی علیه کل کشورهای منطقه است.

این کارشناس آمریکای لاتین در پاسخ به این سوال که این عملکرد و سیاستگذاری چه تفاوتی با دور اول ریاست جمهوری وی دارد؟ گفت: ترامپ در دولت اول ریاست جمهوری خود، سیاست ایالات متحده در قبال آمریکای لاتین را تابع منافع سیاسی داخلی و حتی فراملی قرار داده بود، اما در دور دوم او، شاهد بازگشتی آشکار به مداخلهگرایی کلاسیک ایالات متحده در «حیاط خلوت» این کشور هستیم. آمریکا به صورت تاریخی تحت دکترین مونرو به مخالفت با حضور استعماری اروپا و هرگونه دولت خارجی در این قاره پرداخت و ترامپ اکنون این دکترین را برای محدود کردن حضور چین در این قاره احیا کرده است.
طهماسبی با تاکید بر این که «ترامپ با تجربه ناموفق از دور اول ریاست جمهوری خود، مهاجرت، قاچاق مواد مخدر، تجارت و از همه مهمتر، رد حضور رو به رشد چین در منطقه را در دستورکار خود قرار داده و در تلاش است تا در فرصت دور دوم ریاست جمهوری ناکامیهای گذشته را جبران کند»، خاطرنشان کرد : به عنوان نمونه، ترامپ از زمان ریاست جمهوری قبلی خود، مهاجران غیرقانونی را به عنوان بزرگترین تهدید برای امنیت ملی معرفی کرد و وعده داد دیوار مکزیک در امتداد سه هزار کیلومتری با این همسایه جنوبی را بسازد؛ او در دستیابی به این هدف هم شکست خورد و در طول مبارزههای انتخاباتی وعده بزرگترین اخراج در تاریخ را داد که اکنون در تلاش برای اجرای آن است.
طهماسبی اظهار کرد: ترامپ خوششانس بود که در سال ۲۰۱۷ به قدرت رسید، زمانی که موج دولتهای مترقی آمریکای لاتین، مشتاق دفاع از حاکمیت خود و طرفدار تنوعبخشی به روابط خارجیشان، بسیار تضعیف شده بود و محافظهکارانی که در آمریکای لاتین به قدرت بازگشتند، مشتاق بودند تا یکی از مزایای رقابتی خود را نسبت به چپها به حداکثر برسانند: روابط خوبشان با ایالات متحده.
وی ادامه داد: البته در نهایت، ترامپ نتوانست چین را از نیمکره غربی حذف کند و حتی بولسونارو در برزیل با وجود لفاظیهای انتخاباتی آتشین ضد چینیاش، از وعده خود برای قطع رابطه با پکن عدول کرد.
این روزنامه نگار در پاسخ به این سوال که نوع نگاه سران و مردم کشورهای آمریکای لاتین به سیاستهای ترامپ به خصوص در بحث مهاجرت و مسائل مرتبط با تعرفهها چگونه است؟ تاکید کرد: سیاستهای ترامپ در موضوعاتی همچون تعرفهها، حتی در کشوری در شرایط دوقطبی شدید ، همچون برزیل باعث شده تا میزان حمایت از دولت و رئیسجمهوری مستقر افزایش یابد. گفتمان دولتها بر صیانت از «حاکمیت» ملی متمرکز شده و این سبب شده تا طیفهای مختلف مردم در برابر آمریکا موضعگیری کنند.
سیاستهای تحریکآمیز ترامپ به نفع دولتهای چپگرای منطقه تمام شده است
طهماسبی با اعتقاد براین که «تاکنون سیاستهای تحریکآمیز ترامپ به ویژه به نفع دولتهای چپگرای منطقه تمام شده است که آن را ایجاد یک جبهه مشترک علیه آنچه امپریالیسم مینامند و گواه این ادعا افکارسنجیها و نظرسنجیها از مردم و اظهارنظرهای رسمی مقامهای دولتهاست»، ادامه داد: در مکزیک نیز ترامپ تلاش میکند تا دولت «شینباوم» را در طیف وسیعی از مسائل از مهاجران گرفته تا جنگ با مواد مخدر و فشار برای تعرفههای صادراتی تحت فشار قرار دهد، اما رویه دولت مکزیکی میتواند الگویی برای سایر کشورهای منطقه باشد؛ شینباوم از فشار اقتصادی آمریکا برای تشویق مکزیکیها به اقدامات بیشتر استفاده کرده و موفقیت بزرگی نیز به دست آورده است. وی همچنین از فشار ایالات متحده به عنوان ابزاری برای توجیه تغییر بسیار ضروری در سیاست امنیتی مکزیک استفاده کرده است؛ چیزی که سایر کشورهای منطقه میتوانند از آن درس بگیرند.
مهمترین شریک ترامپ در آمریکای لاتین «خاویر میلی» است
این کارشناس مسائل آمریکای لاتین در پاسخ به این که در حال حاضر به نظر میرسد مهمترین شریک ترامپ در آمریکای لاتین «خاویر میلی» رییسجمهور آرژانتین است. تعامل این دو را چگونه ارزیابی میکنید؟ افزود: در شرایطی که در نتیجه سیاستهای تهاجمی ترامپ، مناسبات استراتژیک و سرمایهگذاریهای ایجاد شده در طول سالهای متمادی در مسیر تضعیف هر چه بیشتر قرار داشته و این پیشرفتها به دلیل از دست دادن اعتماد در حال کمرنگ شدن هستند، ایالات متحده متحدان قوی نیز در منطقه ندارد، میتوان تنها به «خاویر میلی» و «نایب بوکله» روسای جمهوری آرژانتین و السالوادور اشاره کرد. در این راستا، روشن شدن پرونده خاویر میلی و رابطه فعلی آرژانتین با ایالات متحده حائز اهمیت است.
وی با بیان که «خاویر میلی به محض پیروزی در انتخابات، حمایت بی قید و شرط و اتحاد نامحدود خود با ایالات متحده را اعلام کرد و گفت بهترین راه برای دفاع از حاکمیت ما، تقویت اتحاد استراتژیک ما با ایالات متحده است»، ادامه داد: این تسلیم کامل بوئنوس آیرس در برابر واشنگتن، تا حدی به لطف محدود کردن قدرت عمل وزارت امور خارجه امکانپذیر شد که نشان دهنده تلاشی برای ایدئولوژیک کردن بیش از حد مدیریت دیپلماتیک این کشور است و بی تردید پیامدهای جدی برای آرژانتین خواهد داشت.
طهماسبی خاطرنشان کرد: در کنار تلاش و جاهطلبی دولت میلی برای ترویج و پذیرش پایبندی بیقید و شرط به آمریکا، در عین حال، برای دولت ترامپ نیز آرژانتین فعلی فرصتی نادر است؛ چرا که آرژانتین خاویر میلی به منزله شریکی است که به راحتی به ترجیحات و اولویتهای آمریکا تن میدهد و حتی در اظهارات، اقدامات و آرای خود مطابق با کاخ سفید پا را از گلیم خود درازتر میکند. از طرفی، دولت میلی بر تمایل خود برای محدود کردن دامنه روابط با چین و در نهایت تغییر آنها تاکید میکند که این یک اولویت بسیار حائز اهمیت برای ایالات متحده است.
این روزنامهنگار با بیان این که «همزمان با تمایل دولت میلی برای حمایت از هر کاری که واشنگتن در سطح بینالمللی و در مسائل جهانی انجام داده است، در مسائل منطقهای نیز رویه دولت آرژانتین همسو با نگاه واشنگتن است»، تصریح کرد: تلاش برای توافق تجاری با ایالات متحده خارج از مرکوسور، انصراف از عضویت در بریکس، درخواست دریافت وضعیت شریک جهانی ناتو، همکاری بسیار نزدیک اطلاعاتی با آمریکا و حمایت از آمریکا و اسرائیل در جنگ علیه ایران، بخشی از سیاستهایی است که دولت خایر میلی به دلیل قرابت ایدئولوژیکی با ترامپ حفظ کرده و با تمجید مداوم از ترامپ به دنبال بهرهبرداری از این روابط است.