
به گزارش روزپلاس، این رسانه عبری زبان در شماره امروز چهارشنبه خود فاش کرد، اسرائیل بین 10 تا 15 پیمانکار ادوات مهندسی که اکثر آنها شهرک نشین هستند از حدود یک سال پیش در حال فعالیت در نقاط مختلف نوار غزه هستند که آخرین آن منطقه خانیونس است.
به نوشته این رسانه، گرچه گفته میشود این پیمانکاران برای تخریب تونل های موجود در نوار غزه فعالیت می کنند، ولی آنچه که انجام می دهند در یک جمله تخریب نوار غزه است که در میان این پیمانکاران نام بتسلئیل زینی برادر رئیس آینده شاباک به عنوان لیدر این پیمانکاران به چشم میخورد.
در این گزارش تحقیقی و میدانی مشخص شده است که ارتش رژیم صهیونیستی شفافیت خاصی در رابطه با نحوه عملکرد این افراد ندارد، این افراد که مهمترین آنها به نام نیروی اوریا معروف هستند از دستور العمل خاصی پیروی نمیکنند و حتی بارها نه تنها جان فلسطینیان غیر نظامی را به خطر انداخته بلکه با اقدامات خود حتی نظامیان اسرائیلی را هم با مرگ مواجه کردند.
یک فرمانده که اخیراً در غزه حضور داشته و اکنون در یکی از تیپهای ذخیره ارتش سمت محوری دارد، میگوید: «ممکن است نیروهای واحد اوریا در حال کشف تونلها باشند، اما آنها به خود اجازه میدهند دست به کارهایی بسیار دیگری هم بزنند» او اضافه میکند که این نیروها، نظامیان را وارد تونلها و تأسیساتی کردهاند که هنوز از سوی یگان مهندسی لشکر تأیید و پاکسازی نشده بود.
یکی از نظامیان که در ماههای اخیر در تأمین امنیت فعالیتهای این نیروها حضور داشت نیز میگوید: «در چندین مورد از نیروها خواسته شد وارد چاههای باز شوند یا در ساختمانهایی امنیت ایجاد کنند که هنوز مشخص نبود در آنها مواد منفجره یا افراد مسلح حضور دارند یا نه».
گاهی این خطر به فاجعه ختم میشد. یک افسر مهندسی در نوار غزه به روزنامه هآرتس گفت: «ابراهام آزولای، که با شلیک یک فرد مسلح کشته شد و گلوله به کابین بولدوزرش اصابت کرد، جزو همین نیروهای اوریا بود».
این اتفاق حدود دو ماه پیش در خان یونس رخ داد. آزولای 25 ساله، اهل شهرک صهیونیست نشین یتسهار، در جریان عملیات تخریب در یکی از مناطق خان یونس جان خود را از دست داد.
ارتش ادعا کرد که دو فرد بدون سلاح گرم توانستهاند به بولدوزر نزدیک شوند، آزولای را بیرون بکشند، اسلحهاش را بگیرند و او را با همان سلاح به قتل برسانند. اما به گفته یک فرمانده مطلع از جزئیات، این روایت کامل نیست: «ارتش اسرائیل حقیقت کامل آن حادثه را بیان نکرد. هیچکس نمیپرسد چطور ممکن است راننده بولدوزر در منطقهای فعالیت کند که هنوز از افراد مسلح پاکسازی نشده، و یک فرد بتواند بدون هیچ مانعی وارد کابین او شود. هیچکس به خانوادهاش نمیگوید این اشتباه تا چه حد خطرناک بوده است».
این مسئله برای فرماندهان و نیروهای حاضر در میدان تعجبآور نیست. آنها میدانند که این نیروها در مناطقی فعالیت میکنند که هنوز از حضور افراد مسلح خالی نشده است. یکی از فرماندهان توضیح میدهد:
«این نیروها گزارش دقیقی از مکان یا نوع مأموریت خود ارائه نمیدهند؛ نه به گردانها، نه به تیپ، و نه به لشکر پاسخگو نیستند. همه واحدها این را میدانند. مشخص نیست چه کسی از ورود این نیروها به منطقه جنگی آگاه است».
نیروی اوریا، مانند دیگر گروههای مستقل، یکشبه پدید نیامد. تقاضا برای آنها زیاد بود. یک منبع نظامی آشنا با یگانهای مهندسی در غزه میگوید:
«در ابتدای جنگ، هر تیپ حدود 20 بولدوزر زرهی آماده عملیات داشت. اما امروز حتی 10 بولدوزر هم نداریم و همیشه هم اپراتور حرفهای برای آنها وجود ندارد».
به همین دلیل، به گفته او، «هر فرمانده تیپ یا حتی گردان که بخواهد در نبرد پیشروی کند، این نیروها را به خدمت میگیرد و با آنها کار میکند، بدون اینکه تابع دستورات لشکر باشد یا منتظر رسیدن تجهیزات بماند».
این وضعیت نامشخص، فرصت بروز مشکلات است. همان منبع تأکید میکند:
«این نیروها از مکانی به مکان دیگر جابهجا میشوند بدون آنکه افسر مهندسی لشکر اطلاعی از این امر داشته باشد، همچنین الزام کاملی نسبت به فرماندهان مسئول در میدان ندارند».
ارتش اسرائیل در غزه برای کارهای مهندسی دو نوع نهاد غیرنظامی را به کار میگیرد:
1. گروه نخست شامل شرکتهای پیمانکاری عمرانی است که پروژههای بزرگ زیرساختی مانند آسفالت جادهها، تخریب ساختمانها و کشف تونلها را انجام میدهند. وزارت جنگ مسئولان این شرکتها را به عنوان پیمانکاران مجاز به رسمیت میشناسد، قراردادها بر اساس نیاز بسته میشود و فعالیت آنها تحت اطلاع فرمانده لشکر یا فرمانده میدانی و مطابق با طرح عملیاتی ارتش انجام میگیرد.
2. اما وضعیت نیروی اوریا و گروههای مستقل دیگر متفاوت است. به گفته همان منبع، اعضای این نیروها از طریق گروههای شبکههای اجتماعی جذب میشوند، بیشترشان از شهرک نشینیان هستند و برخی از آنها چهرههای شناخته شده جناح راست افراطی در سرزمینهای اشغالی محسوب میشوند.
یکی از نمونههای چنین گروهها، «تیپ فولاد» بود که روزنامه هاآرتص در دسامبر سال گذشته فعالیتش را افشا کرد. فرماندهی آن بر عهده سرهنگ ذخیره گولان فاخ، برادر فرمانده لشکر 252، یهودا فاخ، بود. یکی از افسران ارشد لشکر در آن زمان توضیح داد که تیم گولان «شامل سربازان و غیرنظامیانی بود که بیشتر به جوانان تپهنشین شباهت داشتند»، به گفته او، «هدف اصلی این نیرو تخریب غزه و با خاک یکسان کردن خط نبرد بود».
بر اساس شهادتهایی که روزنامه هاآرتص جمعآوری کرده، وضعیت چندان تغییر نکرده است. شاید دلیل آن صرفاً افزایش نیاز ارتش به چنین نیروهایی باشد. یک فرمانده باسابقه در یگان مهندسی غزه میگوید:
«ارتش اسرائیل نیرو و تجهیزات کافی برای اجرای مأموریتها ندارد. شرکتهای بزرگ پیمانکاری تجهیزات باکیفیت و کارشناسان متخصص در اختیار دارند».
او اضافه میکند: «مشکل نیروی اوریا این است که لزوماً افراد باتجربه در این کار نیستند. آنها در هیچ چارچوب رسمی قرار ندارند و اغلب مانند یک گردان در میدان عمل میکنند. ما این وضعیت را خوب میشناسیم و میدانیم که درست نیست، اما همه ترجیح میدهند آن را نادیده بگیرند».
دلیل کمبود نیروهای مهندسی در میدان، برای بسیاری محل بحث نیست. یکی از فرماندهان میگوید:
«اصطلاح “کمبود» برای توصیف این وضعیت خیلی ملایم است. یکی از بزرگترین نگرانیهای ما بازکردن مسیرها با بولدوزر برای عبور کامیونهاست. حتی پیدا کردن اپراتور برای این دستگاهها دشوار است، چه برسد به هماهنگی برای حضور به موقع، و بعد دوباره بحث و جدل وقتی که گردان دیگری هم به آنها نیاز دارد را هم باید به آن افزود».