
به گزارش روزپلاس، شعیب بهمن کارشناس روابط بینالملل و پژوهشگر حوزه اوراسیا در نشست «ما و غرب، سایه استعمار انگلیس بر خاورمیانه و ایران» که در موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، درخصوص نقش انگلستان در محاصره ژئوپلیتیکی ایران در 200 سال اخیر گفت: بحث مداخله انگلیس در محیط جغرافیایی پیرامونی ایران درواقع از سده 17 با تاسیس کمپانی هند شرقی آغاز میشود و از اینجا به بعد انگلیسیها چه در شبه قاره، چه خلیج فارس، چه منطقه غرب آسیا و چه در آسیای مرکزی و قفقاز به یک بازیگریِ فعال و کنشمندانه روی میآورند و قاعدتا ایران و محیط جغرافیایی اطراف ایران هم از آن زمان بسیار حائز اهمیت میشود.
بهمن با بیان اینکه از آن زمان به بعد تا به امروز، سه مولفه بزرگ را میتوانیم در حوزه تغییرات ژئوپلیتیکی شناسایی کنیم، افزود: وهله اول مداخلات مستقیمی است که انگلیسیها در داخل ایران انجام میدهند. مرتبه بعد تلاشی است که برای بازطراحی نقشههای محیط یا مناطق پیرامونی ایران اتفاق میافتد و گام سوم در واقع رویکردی است که در فارسیزدایی و ایرانزدایی از مناطق مجاور ایران رخ میدهد که برای همه اینها شواهد تاریخی بسیار جدی وجود دارد.
مداخلات مستقیم؛ اولین مرحله از مداخلات انگلیسی در ایران
پژوهشگر حوزه اوراسیا درخصوص وهله اول مداخلات انگلیس در ایران یعنی مداخلات مستقیم در ایران گفت: یک حوزه از این بخش به تجزیه سرزمینی ایران ارتباط پیدا میکند و بسیار هم معروف است. مثل قراردادهای مختلف از جمله معاهده پاریس، خط گلداسمیت یا حتی موضوع جدایی بحرین از ایران که در همین حال هرات، سیستان، بلوچستان و بخشهای مهمی از ایران به واسطه نقش فعالانه و مستقیمی که انگلیسیها ایفا میکنند، تجزیه و جدا میشوند. یا حتی نقش غیرمستقیم انگلیس در تجزیه سرزمینی ایران که این رد پا دستکم در دو قرارداد گلستان و ترکمانچای کاملا مشهود است.
وی ادامه داد: به طور مثال درخصوص قرارداد گلستان به این شیوه بود که آن حمایتهای نظامی که طبق قرارداد 1809 قرار بود از ایران داشته باشند را انجام ندادند و عملا باعث شکست قوای ایران شدند.
بهمن خاطرنشان کرد: در ترکمانچای نیز هم با تحریک به جنگ مجدد و هم میانجیگری که برای روسها کردند و متن قرارداد را به نفع روسها نوشتند، دخالت کردند. همه اینها در تجزیه سرزمین ایران موثر بوده و در نوع خودش از حیث ژئوپلیتیکی تاثیرات قابل توجهی را بر محیط داخلی ایران گذاشته و فشارهای ژئوپولیتیکی آنها را تا امروز و در حوزههای جغرافیایی، امنیتی و سیاسی و حتی خاطره ذهنیِ ملیمان تجربه میکنیم که همچنان نیز ادامه دارد.
وی تصریح کرد: در حوزه های دیگر مثل قراردادهای تحمیلی به ایران همچون قرارداد 1809 که عملا ایران را ناگزیر به اتحاد علیه فرانسه و روسیه کردند، بدون آنکه خودشان حمایت قابل توجهی از ایران داشته باشند، یا قرارداد 1919 که بحث تقسیم ایران و تجزیه سرزمینی ایران را در درازمدت دنبال میکردند، همه اینها نیز درواقع فشارهای ژئوپلیتیکی قابل توجهی به ایران وارد کرد. در عین حال در مداخلات سیاسی و بهویژه در دو کودتایی که در ایران رخ داد هم نقش بسیار موثر و مستقیم انگلیس را نمیشود کتمان کرد؛ چه در کودتای 1299 که باعث روی کار آمدن رضاخان شد و همچنین کودتای 28 مرداد 1332 که باعث تضعیف استقلال سیاسی و ملی در ایران شد و این هم خودش آثار ژئوپلیتیکی و جغرافیایی قابل ملاحظهای را در بر داشت.
بهمن افزود:در عین حال در حوزه کنترل منابع طبیعی ایران هم رفتار انگلیسیها به نحوی بوده که باز هم در حوزههای ژئوپلیتیکی و جغرافیایی برای ایران آسیبها و چالشهای قابل توجهی را به بار آورده است. چه آن قرارداد دارسی که امتیاز اکتشاف و استخراج نفت را واگذار میکند و چه بحث کنترل درآمدهای نفتی ایران تا زمان ملی شدن صنعت نفت، اینها همه در حوزههای اقتصادی تاثیرات جغرافیایی و ژئوپلیتیکی قابل توجهی روی سیاستهای ایران داشته و ایران را با چالشهای جدی مواجه کرده است. پس یک حوزه تاثیرگذاری انگلیسیها اساسا محیط داخلی ایران بوده که از طریق تجزیه سرزمینی، قراردادهای تحمیلی، کودتاها و مداخلات سیاسی و کنترل منابع طبیعی سعی کردند آن سیاستهای ژئوپلیتیکی خودشان را به پیش ببرند.
دخالت در مناطق پیرامونی ایران؛ دومین مرحله از مداخلات مخرب انگلیسی
بهمن درخصوص حوزه دوم مداخلات انگلستان در ایران گفت: این حوزه مربوط به مناطق مجاور و پیرامونی ایران است که در اینجا نیز ردپای انگلیسیها و نقش انگلیسیها در طراحیهای منطقهای چه از حیث تاریخی، چه در زمان حاضر کاملا عیان و آشکار است.
وی اظهار داشت: به هر حال بحث کنترل شبه قاره و جدایی بلوچستان و هرات از ایران موضوع مهمی بوده که تاثیرات بسیار زیادی را تا به امروز روی محیط مجاور ایران در مرزهای شرقی کشورمان گذاشته است. یا در مرزهای غربی نقش انگلیسیها در توافق سایکسپیکو که تا به امروز هم مشکلات و چالشهای قابل توجهی را برای منطقه غرب آسیا پدید آورده، غیرقابل انکار است. به ویژه با تحتالحمایه قرار دادن عراق و اردن و فلسطین که بعدها به ایجاد رژیم صهیونیستی منتهی میشود و نقش مستقیمی که انگلیسیها در این زمینه داشتند و آثار و تبعاتش را امروز هم در محیط پیرامونی و جغرافیایی ایران میتوانیم مشاهده کنیم.
بهمن اضافه کرد: در جنوب ایران نیز انگلیسیها تلاشهایی درخصوص ایجاد و تاسیس شیخنشینهای خلیج فارس و به وجود آمدن امارات و قطر و بحرین انجام دادند که این هم خودش یکی از آن مباحث مهمی است که تا به امروز تاثیرات ژئوپلیتیکی روی فضای جغرافیایی ایران وجود دارد. در کنار اینها موضوعاتی مثل تاسیس پایگاههای نظامی در منطقه نیز همیشه جزو مباحث مهم بوده، یا حمایتی که انگلیسیها از تشکیل شورای همکاری خلیج فارس کردند و نقشی که در این زمینه داشتند. همه اینها تا به امروز به نوعی روی محیط ژئوپلیتیکی ایران تاثیرگذار بوده است. بنابراین دومین مولفهای که میشود در اینجا به آن اشاره کرد، طراحی نقشه محیطهای مجاور و پیرامونی ایران است که تقریبا در شرق، غرب، جنوب و شمال و حوزه قفقاز نقش انگلیسیها را میبینیم.
فارسیزدایی و ایرانزدایی در منطقه؛ سومین گام از مداخلات انگلیسی
کارشناس مسائل اوراسیا با اشاره به سومین حوزه مداخلات انگلیس در ایران یعنی بحث فارسیزدایی و ایرانزدایی نیز که انگلیسیها آن را در منطقه آغاز کردند، گفت: انگلیسیها در حوزه ترویج هویت عربی و برای اولینبار آنها خلیج فارس را خلیج عربی نامیدند و بعد این به عنوان یک مفهومِ جغرافیایی مورد استقبال قرار گرفت و امروز میبینیم که مورد استفاده برخی از کشورها قرار میگیرد، این یک طرح انگلیسی برای فارسیزدایی و ایرانزدایی در منطقه بوده است. همچنین تلاشهایی برای تضعیف پیوندهای فرهنگی ایران با محیط مجاور؛ با کشورهای عربی، افغانستان، پاکستان، هندوستان و ... شده و ترویج فرهنگ ضد ایرانی در کشورها و مناطقی که مورد حمایت خودشان قرار داشت. و البته برای همه آنها نشانهها و اسناد تاریخی جدی وجود دارد.
انگلیسیها از جان ایران چه میخواهند؟
بهمن یادآور شد: انگلیسیها با این سه رویکردی که در طول تاریخ نسبت به ایران داشتند، در برهههایی به دنبال حفظ منافع استعماریشان در هند بودند، در برهههای دنبال کنترل منابع و مسیرهای تجاری بودند، در دورههایی دنبال مهار رقبای منطقهای و بینالمللی خود مثل روسیه - در آن عصر بازی بزرگ یا رقابت بزرگ - بودند و در دوران معاصرتر بهویژه پس از انقلاب اسلامی به دنبال جلوگیری از شکلگیری قدرت منطقهای ایران هستند، و از آنجا که این قدرت منطقهای را بر ضد منافع بینالمللی خودشان تلقی میکنند، به انحای مختلف و با روشهای مختلف سعی دارند که از این قدرت منطقهای یا تبدیل شدن ایران به قدرت منطقهای جلوگیری کنند.
وی افزود: به همین دلیل در حال حاضر جدای از همه آن طرحهایی که در حوزه تجزیهطلبی وجود دارد، یا در حوزه تحریک اقوام در داخل ایران دارند و نقشههایی که ایران را به 7 یا 8 قسمت تقسیم میکند. علاوه بر همه اینها، کلانپروژهای را نیز در حوزه مناطق پیرامونی دنبال میکنند که نامش را میتوان همان خفگی ژئوپلیتیکی ایران گذاشت. چرا؟ چون رد پای انگلیسیها را باز در تمام این پروژههای مهم پیرامون ایران مشاهده میکنیم.
خفه کردن ژئوپلیتیکی ایران با احداث کریدورهایی در شمال، جنوب، غرب و شرق
کارشناس روابط بینالملل با تاکید دوباره بر وجود کلانپروژه جدید انگلیسیها در حوزه مناطق مجاور ایران، گفت: امروز تقریبا 5 کلانپروژه کریدوری در محیط پیرامونی ایران در حال شکلگیری است که اگر همه اینها را روی یک نقشه واحد مشاهده کنیم، متوجه میشویم که همه این طرحها دارند ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران را تخلیه میکنند.
بهمن افزود: در شرق ایران، کریدوری طراحی شده به نام کریدور لاجورد که قرار است افغانستان و پاکستان را از طریق دریای کاسپین و باکو به ترکمنستان برساند و به سمت ترکیه بیاورد، در حالی که وقتی روی نقشه نگاه میکنیم، میبینیم که نزدیکترین مسیر ارتباط افغانستان و پاکستان با ترکیه ایران است، نه اینکه مسیری را از بالا دور بزنند؛ یک مسیر حمل و نقل و ترکیبی ریلی و جادهای و دریایی را پشت سر بگذارند و یک مسیر طولانیتری را هم طی کنند و سپس به سمت ترکیه و از آنجا به اروپا برسند.
وی به ایجاد کریدور دیگری در جنوب ایران اشاره کرد و افزود: کریدور آیمک در جنوب ایران قرار است هند را از طریق کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به اراضی اشغالی فلسطین و از آنجا به دریای مدیترانه و اروپا متصل کند. این کریدوری است که عملا ظرفیتهای استراتژیک ایران در منطقه خلیج فارس را تخلیه میکند.
این استاد و پژوهشگر یادآور شد: در غرب ایران نیز کریدور راه توسعه است که قرار است بندر فاو عراق را به ترکیه و سپس به اروپا متصل کند. این مسیر، کریدور شمالـ جنوبِ ایران را عملا بیخاصیت میکند.
به گفته بهمن، در شمال ایران نیز بحثهای مرتبط با کریدور جعلی زنگهزور یا اصطلاح درستترِ آن همان دالان تورانی ناتو است که آن هم مسیرهای شمالی ایران، بهویژه مسیرهای شرقی غربی ایران را عملا بیحاصل و از دور رقابتهای ژئوپلیتیک خارج میکند.
وی یادآور شد: در کنار این چهار کریدوری که در حوزههای پیرامونی و جغرافیایی ایران طراحی شده و نقش انگلیسیها در تمام آنها آشکار و اعیان است، یک کریدوری هم اسرائیلیها مطرح کردند که در ماههای اخیر بسیار پر سروصدا شده، به اسم کریدور داوود، که این کریدور نیز قرار است از جنوب سوریه ـ و همین تحولاتی که در استان سویدای سوریه و بحث دوروزیها شاهدش هستیم -، کشیده بشود به شرق فرات، مناطق کردی سوریه و سپس به اقلیم کردستانِ عراق، ترکیه و بعد هم به همین کریدور زنگهزور و جادهتوسعه متصل بشود. این هم عملا قلب محور مقاومت و کشورهای عضو مقاومت را نشانه گرفته و دنبال تجزیه و چندپاره کردن این پیوستگی جغرافیایی مقاومت است.
وقتی همه اینها را در کنار یکدیگر میگذاریم، یک تصویر کلان برایمان شکل میگیرد که در کنار تمام آن طرحهای تجزیه سرزمینی و بحثهای مداخلات قومی و ... در عمل و به شکل عامدانه دارند ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران را تخلیه و کشورمان را دچار یک خفگی ژئوپلیتیکی میکنند که در تمام اینها رد پای انگلیسیها کاملا عیان و آشکار است.
اشغال جزایر سهگانی ایرانی؛ پروژه بعدی انگلیسیها
این پژوهشگر گفت: نکته مهمی که به نظر میرسد پروژه بعدی انگلیسیها پس از زنگهزور و واکنش ضعیف ما به این رویداد مهم، و در راستای همین بحث خفگی ژئوپلیتیکی و تغییرات ژئوپلیتیکی است که امروز در بسیاری از رسانهها و اندیشکدههای غربی در مورد آن صحبت میشود و بیانیه اخیر و متفاوت شورای همکاری خلیج فارس نیز روی آن صحه گذاشت، بحث اشغال جزایر سهگانه ایرانی است. یعنی همان روند فارسیزدایی و ایرانیزدایی که از خلیج فارس از دهههای پیش آغاز شده، به احتمال بسیار زیاد در آینده با برجسته شدن مسئله اشغال جزایر سهگانه پیگیری میشود و احتمال اینکه حتی بخواهند این جزایر را در گام اول و در مرحله اولِ حمله مجدد به ایران از اختیار ایران خارج بکنند، بسیار جدی است و ما رد پای آن را در اندیشکدههای مهم آمریکایی که تاثیر بسیار زیادی روی ترامپ دارند، اکنون ملاحظه میکنیم. کما اینکه همین اندیشکدهها قبلا به طور مثال بحث حمله به زندان اوین را نیز مطرح کرده بودند و دقیقا در این جنگ 12 روزه تمام توصیههایی که کرده بودند به مرحله اجرا درآمد.
وی اضافه کرد: الان هم در حال مطرح کردن بحث اشغال جزایر سهگانه به شکل جدی هستند که به هر حال باید نسبت به آن هشیاری وجود داشته باشد. درمجموع شاید بشود گفت که انگلیسیها بیشتر از هر کشور دیگری در طول تاریخ به ایران ضربه ژئوپلیتیکی زدند و برای ایران محدودیتهای ژئوپلیتیکی به وجود آوردهاند.
نفوذ شدید و رد پای فرهنگی انگلیسیها در محتوای کتب درسی و تولیدات سینمایی
بهمن در پایان با اظهار تاسف از اینکه هنوز در تاریخنگاری رسمی کشورمان یک نگاه انگلیسی حاکم است و ما هنوز نتوانستیم جریان تاریخنگاری رسمی ایران را تغییر بدهیم، گفت: البته من اطلاعی از محتوای کتابهای درسی در سه چهار سال اخیر ندارم، ولی در سالهای قبلتر وقتی در کتابهای درسی از یک مقام انگلیسی صحبتی به میان میآمد، هنوز آن پیشوند سِر اول نامِ آن مقام بود. مثلا میگفت سِر رابرت فلان. خب این چه لزومی دارد که آقای سِر رابرتِ فلان که آمده در اینجا قرارداد استعماری امضا و منابع ما را غارت کرده است، ما هنوز به او بگوییم: سِر (عالیجناب) آمده اینجا و این کار را کرده است؟!
وی ادامه داد: این نشان میدهد که اصلا ما توجهی به این حوزهها نداریم و در تاریخنگاری رسمیمان خیلی عقب هستیم و حتما باید به اینها توجه کنیم. در حوزههای فرهنگی هم این عقبماندگی وجود دارد. مثلا در طول حتی سالهای پس از انقلاب ( تحقیقی عرض میکنم) فقط یک سریال ساخته شده که به نقش انگلیس پرداخته و آن هم کیف انگلیسی است. بقیه تولیداتی که صدا و سیما و سینمای ما داشته، همهشان ضد روسی بودند و این خیلی عجیب و غریب است.
بهمن تصریح کرد: من روی این موضوع به جد تحقیق کردم؛ روی موضوع محتواهای تاریخی در سینما و سریالهایی که پس از انقلاب در ایران ساخته شده و این خیلی عجیب است که نفوذ به حدی زیاد است که در تاریخنگاری رسمی ما هنوز نفوذ دارند و اجازه نمیدهند این عناوین تغییر کند. یا در حوزههای فرهنگی و سینمایی، ما هنوز جرات نمیکنیم درباره اقداماتی که انگلیس کرده، بهویژه در حوزه ژئوپلیتیکی - و بیش از هر کشور نیز دیگری بوده - دو اثر بسازیم! ما هنوز به سراغ اینها که درواقع نقاط ضعف ما هستند، نمیرویم و امیدواریم که در آینده دست کم با برگزاری این قبیل همایشها، این موارد نیز حل و فصل بشود و سمت و سوی جدیدی پیدا بکنیم.