
به گزارش روزپلاس، در سالهای اخیر، بوکس حرفهای دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. امروزه تصور برگزاری هیچ رویداد بزرگ بوکس بدون دخالت شیوخ سعودی عملاً غیرممکن است. در دو سال اخیر، ترکی آل الشیخ موفق شده است دو بار اولکساندر اوسیک و تایسون فیوری را گردهم آورد و نخستین مبارزه بلامنازع عنوان قهرمانی جهان را در بخش «سلطنتی» در دوران چهار کمربند ترتیب دهد. شیوخ سعودی میزبان دو مبارزه بین دیمیتری بیول و آرتور بتربیف بودهاند که سالها زمینه مشترکی پیدا نکرده بودند. همچنین مبارزه تاریخی سائول آلوارز در مقابل ترنس کرافورد که تا چند سال پیش غیرقابل تصور بود، اخیراً برگزار شده است. ترکی آل الشیخ به چهرهای کلیدی در بوکس حرفهای تبدیل شده و امروزه شرایط و روندهای این ورزش را او تعیین میکند.
در نگاه اول، همه چیز بیش از حد شگفتانگیز به نظر میرسد. هواداران مدتهاست بوکس را به دلیل کمبود مبارزات واقعاً بزرگ و به این دلیل که قهرمانان در سازمانهای مختلف در دنیای خود زندگی میکنند و از یکدیگر دوری میکنند، مورد انتقاد قرار میدهند. ترکی از همان اولین حضورش در صحنه جهانی قصد خود را برای اصلاح این وضعیت اعلام کرد و همانطور که میبینیم، به قول خود عمل کرده است.

بوکسورها نیز باید خوشحال باشند. بله، قهرمانان بزرگ دیگر مجبور نیستند «صاف بنشینند». به عنوان مثال، کانلو در دومین مبارزه خود تحت قراردادش با شیوخ عربستانی با کرافورد روبرو شد و کمربندهایی را که سالها در اختیار داشت و به طور مستقل رقبای خود را انتخاب میکرد، از دست داد اما هر چیزی بهای خود را دارد؛ مبارزات بزرگ با کیف پولهای بزرگ همراه است. ستارگان بوکس جهان اکنون مبالغ هنگفتی به دست میآورند که هرگز خواب آن را نمیدیدند. کانلو با وجود شکست در برابر کرافورد همچنان 150 میلیون دلار درآمد داشته است. این وضعیت برای دیگران نیز مشابه است؛ ترکی از افراد مورد علاقهاش یا کسانی که طبق قوانین او بازی میکنند، کوتاه نمیآید.
مبارزههای بزرگ، قهرمانانی که با قهرمانان مبارزه میکنند، بوکس بار دیگر توجه زیادی را به خود جلب کرده و ورزشکاران در حال کسب درآمدهای قابل توجه هستند. عالی به نظر میرسد، موافق نیستید؟ اما هر چیزی روی دیگر سکه هم دارد. انحصار شیوخ سعودی و تسلط تدریجی آنها بر بوکس حرفهای منجر به تقسیم بوکسورها به دو دسته «مورد علاقه» و «نامناسب» توسط برگزارکنندگان شده است. تقریباً بلافاصله، ترکی با انتقاد بوکسورهایی روبرو شد که با او ارتباط برقرار نمیکردند.
یکی از این بوکسورها تیم تسزیو بود. تیم او نتوانست با پیشگامان جدید در بوکس زمینه مشترکی پیدا کند. تیم شروع به اظهار نظرهای ناخوشایند درباره ترکی کرد و در عوض «تمجید» دریافت کرد که در نهایت سوءتفاهم کامل میان دو طرف شد. تسزیو درباره ترکی گفته است: «من فقط به ترکی خندیدم. او شبیه بچه کوچکی بود که آبنبات چوبی به او ندادهاند. با خودم فکر کردم و فقط او را نادیده گرفتم. من تیم خوبی دارم و از همه چیز راضی هستم. لازم نیست به کسی وابسته یا به ناجی بوکس امیدوار باشم که از راه برسد و همه چیز را درست کند، میدانی؟ لازم نیست روحت را، همانطور که میگویند، به پول بفروشی. من دوست دارم در عربستان مبارزه کنم. فکر میکنم در درجه اول یک کشور در حال توسعه است اما برای من، به عنوان یک جوان و یک طرفدار بوکس، آمریکا جایی است که باید باشد.

ما میدانیم که همه اینها چه نتیجهای داشت: تیم هرگز عضوی از تیم ترکی الشیخ نشد، در چهار مبارزه آخر خود سه شکست متحمل شد و در بحران عمیقی به سر میبرد.
بوکسور دیگری که نتوانست با ترکی به تفاهم برسد، تئوفیمو لوپز، قهرمان سابق سبک وزن جهان بود که واسیلی لوماچنکو و قهرمان فعلی جهان در دسته جوانان میان وزن را شکست داده بود. به نظر میرسید لوپز با شیوخ سعودی به تفاهم رسیده و اعلام کرده بود که به زودی با جارون انیس مبارزه خواهد کرد اما این اتفاق هرگز نیفتاد. تئوفیمو، ترکی آل الشیخ را دیکتاتور خواند و پس از آن اعلام کرد که از کار برکنار شده است.
نمونههای زیادی از این دست وجود دارد. به عنوان مثال، کانلو مدت زیادی در برابر نفوذ اعراب مقاومت کرد و نمیخواست با ترکی قرارداد امضا کند اما در نهایت تسلیم شد. انحصار شیوخ سعودی به نفع همه بوکسورهای برتر نیست؛ کسانی که به دلایل مختلف از جمله دلایل شخصی از نظر ترکی مورد بیمهری قرار گرفتهاند، با وجود جایگاهشان از مسابقات و رقابتهای سطح بالا کنار گذاشته میشوند. به علاوه، البته قدرت مالی نیز در میان است: برخی معتقدند که ترکی از طریق قراردادهای بزرگ ستارههای بوکس جهان را در تنگنا قرار میدهد و آنها نیز به نوبه خود مجبورند با هر پیشنهادی موافقت کنند. ترکی آل الشیخ همچنین به این دلیل مورد انتقاد قرار گرفته است که دنبال کردن مبارزات بزرگ تعداد مسابقات کوچکتر را که جوانان آیندهدار و کسانی که تازه به اوج میرسند میتوانند در آن بدرخشند، کاهش داده است. در واقع، ورود به عرصه بوکس عربستان فوقالعاده دشوار است: تعداد بسیار کمی جایگاه وجود دارد و بوکسورهای امیدوارکننده در هر وزنی فراوان هستند. در خارج از عربستان نیز ترکی واقعاً بوکس را توسعه نداده است؛ بله، در ایالات متحده و بریتانیا نیز رویدادهایی وجود دارد اما تعداد آنها بسیار کم است. آنتونی کرولا، قهرمان سابق سبک وزن جهان گفته است: در نمایشگاه عربستان شما پنج مبارزه عالی میبینید اما در واقع آن پنج مبارزه هر کدام میتوانستند رویداد اصلی یک شب جداگانه باشند. اکنون میبینیم که مبارزانی که با برگزارکنندگان به اصطلاح «چهار بزرگ» کار میکنند، قرارهای کمتری میگیرند و نوبت آنها در رینگ نمیشود.
او ادامه میدهد: به همین دلیل است که اکنون شاهد رقابت افراد آیندهدار در عرصههای کوچکتر هستید. این برای آنها خوب است، چون باید فعال باشند اما این قبلاً اتفاق نمیافتاد، چون همه تاریخهای مبارزه خود را رزرو کرده بودند.
با وجود تمام مزایایی که ترکی برای بوکس حرفهای به ارمغان آورده است، مطمئناً معایبی نیز وجود دارد. شیوخ سعودی موفق شدند علاقه به این ورزش را که در بحبوحه ظهور هنرهای رزمی ترکیبی از دست رفته بود، احیا کنند اما مدل انحصارطلبانه ترکی آل الشیخ نیز دارای معایب آشکاری است که برگزارکنندگان را به ورطه درگیریها و بحرانهایی با عواقب جدی برای این ورزش در آینده قابل پیشبینی میکشاند.