
به گزارش صفحه «هنر روز» روزپلاس، امیرحسین قیاسی نخستینبار با حضور در مسابقه استعدادیابی «خندانندهشو» دیده شد. هرچند در آن دوره به چهرهای محبوب و ماندگار تبدیل نشد، اما حضورش نشان داد نگاه متفاوتی به طنز دارد؛ نگاهی مبتنی بر ریتم گفتار روزمره، طعنههای اجتماعی و شوخطبعی بیپرده.
قیاسی پس از آن مسیرش را از تلویزیون جدا کرد و سراغ تجربههای شخصیتر رفت. برنامه «نیمهشب» در پلتفرم نمایش خانگی نخستین تلاش موفق او برای ساخت یک قالب مستقل در فضای مجازی بود؛ برنامهای مونولوگمحور که در آن سعی میکرد از زبان طنز، نگاهی منتقدانه به زندگی و جامعه امروز داشته باشد.
اما نقطه اوج او، بیتردید «پامپ» بود؛ گفتوگویی آزاد در یوتیوب که با حذف تمام مرزهای رسمی تلویزیون، توانست مخاطبان زیادی را جذب کند. قیاسی در «پامپ» خودش بود: رک، شوخ، بیپرده و گاهی بیرحم در شوخی. حضور چهرههای شناختهشده، گفتوگوهای خارج از چارچوب و شوخیهای نسل Z ای باعث شد برنامه بهسرعت وایرال شود. بخشهای کوتاه و هوشمندانه تدوینشده از مصاحبهها هم در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد و نام قیاسی را سر زبانها انداخت.
اما درست در زمانی که «پامپ» میتوانست به سکوی تثبیت قیاسی تبدیل شود، نشانههای فرسودگی نمایان شد. تکرار فرم، سوالات مشابه، رفتارهای پیشبینیپذیر و واکنش محافظهکارانه مهمانان، از جذابیت اولیه کاست. شروع برنامهای دیگر با دکوری تکراری و ضعیف با همان لحن و همان ساختار در پلتفرمی دیگر نیز اشتباهی استراتژیک بود؛ حرکتی که بیشتر از خلاقیت، بوی تکرار میدهد یا تن دادن به فرمولی تکراری برای درآمد بیشتر.
قیاسی استعداد دارد، اما اگر نخواهد مسیرش را بازتعریف کند، خطر فرورفتن در چرخهی دیدهشدنهای موقت جدی است.
حتی رضا عطاران هم در اوج کارش گاه از تکرار آسیب دیده؛ چه رسد به کمدینی جوان که تازه در حال ساختن امضای شخصی خود است.
برای قیاسی، زمان آن رسیده که چند قدم به عقب برگردد؛ فکر کند، بازسازی کند و بازگردد. نه با همان شوخیها و فرمولهای امتحانپسداده، بلکه با نگاهی تازه و بلوغی که تماشاگر امروز تشنهاش است.