
به گزارش روزپلاس، «کامچیبک تاشیاف»، رئیس کمیته دولتی امنیت ملی قرقیزستان، اخیراً اظهار داشت که مرزبانان در مرزهای ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان به زودی غیرضروری خواهند شد.
وی خطاب به نمایندگان سرویسهای مرزی ازبکستان و تاجیکستان تأکید کرد: «رؤسای جمهور ما چنان شرایطی را برای ما ایجاد کردهاند که باید فقط در دوستی زندگی کنیم. ما راه دیگری نداریم.» این گفتگوی کوتاه در حاشیه شورای فرماندهان نیروهای مرزی کشورهای مشترکالمنافع (CIS) در ماناس صورت گرفت.
خداحافظی با تنش مرزی در آسیای مرکزی با توافق خجند
منظور دقیق رئیس امنیت ملی قرقیزستان از این اظهارات چه بود؟ آیا کشورهای آسیای مرکزی امکان لغو مرزها و ایجاد نوعی کنفدراسیون از کشورهای همجوار را به طور جدی بررسی میکنند؟ کارشناسان و تحلیلگران سیاسی از قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان به این پرسشها پاسخ دادهاند.
از خطوط جدایی تا فضای توسعه متقابل؛ تحقق ایدههای تُرکی
«مارس ساریاف»، تحلیلگر سیاسی قرقیز و کارشناس امنیت منطقهای، معتقد است که اظهارات رئیس امنیت ملی قرقیزستان اهمیت نمادین و استراتژیک دارد و منعکسکننده تغییر رویکرد به مسائل امنیتی و تعامل در آسیای مرکزی است.
این تحلیلگر سیاسی خاطرنشان کرد: «صحبت فقط در مورد علامتگذاری مرزها یا حلوفصل خطوط مرزی نیست، بلکه در مورد گذار به یک فرمت جدید از همکاری منطقهای است که در آن خود مرزها نه به عنوان خطوط جدایی، بلکه به فضایی برای توسعه متقابل تبدیل میشوند.»
وی افزود: «میتوان گفت که ایدههای سازمان کشورهای تُرک (OTS) در حال تحقق عملی هستند. بله، تاجیکستان عضو این سازمان نیست، اما ما میبینیم که چگونه جمهوریهای همسایه شروع به ایجاد روابط بر اساس اصل اعتماد، منافع مشترک و باز بودن کردهاند؛ مشابه روندی که زمانی در همگرایی اروپایی آغاز شد.»
به گفته وی، ظهور یک منطقه ویژه اقتصادی یا اداری بین سه کشور، یک تحول کاملاً محتمل است.
ساریاف معتقد است: «وقتی گفته میشود "ممکن است مرزها مورد نیاز نباشند"، این به معنای نفی حاکمیت نیست؛ بلکه صحبت از ایجاد یک منطقه تعامل آزاد اقتصادی با کنترل سادهتر مرزی و گمرکی است. این میتواند به نقطه جذبی برای تجارت، لجستیک و گردشگری تبدیل شود. شرایط برای پروژههای زیربنایی مشترک، تبادل نیروی کار و سرمایهگذاری فراهم خواهد شد. درواقع، این اولین گام به سوی فضای حرکت آزاد آسیای مرکزی است که اقتصاد منطقهای و روابط متقابل بین کشورها را تقویت خواهد کرد.»
اجماع سیاسی برای پایان دادن به تنشهای مرزی
به گفته این کارشناس، زمانی که از توافقات رؤسای جمهور در این مورد صحبت میشود، منظور اجماع سیاسی بین سه رهبر - قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان - برای حلوفصل تقاطع مرزها است. این مسئله دهها سال منبع تنش بود، اما اکنون به نظر میرسد طرفین بر اساس درک متقابل به مصالحهای دست یافتهاند.
ساریاف افزود: «این فقط یک توافق فنی نیست، بلکه یک سابقه اعتماد است. این امر راه را برای حفاظت مشترک از مرزها، هماهنگی برنامههای زیربنایی و بشردوستانه و تقویت توان دفاعی جمعی منطقه باز میکند.»
وی در پایان تأکید کرد: «آسیای مرکزی در حال تبدیل شدن به هسته وحدت تُرک است، نه در سطح شعار، بلکه از طریق گامهای واقعی برای رفع موانع. این یک الگو را شکل میدهد که در آن کشورهای منطقه از رقابت به همافزایی و از انزوا به آیندهای مشترک حرکت میکنند. اگر این فرآیند به طور مداوم توسعه یابد، تا چند سال دیگر آسیای مرکزی میتواند به یک فضای واحد همکاری تبدیل شود که بر منافع مشترک اقتصادی، فرهنگی و دفاعی تکیه خواهد کرد.»
کریدور میانی و جهان چندقطبی؛ انگیزههای همگرایی
در همین حال، «تیمور بهادروف»، تحلیلگر سیاسی ازبک و دکترای علوم اقتصادی، معتقد است که آخرین مرحله گفتگو بین سه کشور بسیار خوشبینانه است.
وی گفت: «بخشی قابلتوجه از جامعه سیاسی کشورهای ما درک میکنند که رویکردها در ایجاد روابط ژئوپلیتیکی باید بهروزرسانی شوند و محتوا و معنای جدیدی به خود بگیرند. جهان در حال تغییر است: از یک سو، چندقطبی میشود و از سوی دیگر، همگرایی بین کشورهای منطقهای که نقاط مشترک دارند، در حال تقویت است. در مورد قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان، اشتراکات زیادی وجود دارد؛ وظایف، اهداف و چالشهای مشترک. وظایف استراتژیک برای توسعه شریان حملونقل مشترک – کریدور میانی – نیز قطعاً ما را زیر یک سقف متحد میکند.»
پایان مناقشات تاریخی بر سر «مناطق محصور»
«ایرج علیاف»، تحلیلگر سیاسی تاجیک، نیز خاطرنشان کرد که مشکل مرزها برای قرنها یک مشکل تاریخی برای آسیای مرکزی بوده است. ملتها گاهی بسیار به هم نزدیک و درهمتنیده هستند و مشکلات متقابل زیادی وجود دارد که دقیقاً به دلیل مرزها و ممنوعیتهای رسمی قابلحل نبودهاند.
وی توضیح داد: «درگیریها بین قرقیزستان و تاجیکستان اغلب به دلیل منابع، به ویژه آب، رخ میداد. منطقه محصور تاجیکنشین "وُروخ" که کاملاً توسط خاک قرقیزستان احاطه شده است، برای سالها یکی از کانونهای اصلی تنش و درگیری در مرز بود؛ منطقه محصور قرقیزنشین "باراک" در خاک ازبکستان، و مناطق محصور ازبکنشین "سُخ" و "شاه مردان" در خاک قرقیزستان، و همچنین سایر مناطق محصور و برونبومها به منابع اختلافات ژئوپلیتیکی بین کشورها تبدیل شده بودند.»
علیاف در پایان نتیجهگیری کرد: «اکنون که فرآیند علامتگذاری مرزها نهتنها از بنبست خارج شده، بلکه الگوریتم پایداری پیدا کرده است، امکان حل سریع تعدادی از مسائل مورد مناقشه در جنبههای مختلف اقتصادی و اجتماعی فراهم شده است و این تنها آغاز چنین فرآیندهایی است؛ بدیهی است که اخبار مثبت در مورد تعیین موضع مشترک بیشتر و بیشتر خواهد شد و به همین دلیل است که اظهارات بیان شده در نشست ماناس بسیار خوشبینانه بود.»