شیطانی ترین مرد متجاوزدر تمام تاریخ +تصاویر

پدرو لوپز شیطانی ترین تجاوزکار تمام تاریخ لقب گرفته است. او را بعد از ۲۰ سال زندان آزاد کردند.
کد خبر: ۳۶۹۲۴
تاریخ انتشار:۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۰ - 18 May 2017
به گزارش روزپلاس ، «پدرو لوپز» از خونخوارترین و وحشی ترین قاتلان سریالی تاریخ به حساب می آید، او به اتهام شکنجه و قتل ۳۵۰ کودک، به حبس ابد محکوم شده بود اما چند سال بعد از آخرین جلسه محاکمه اش، آزاد شد تا دوباره دست به جنایت بزند و آدم های بیشتری را به کام مرگ بفرستد.
 
هیولای کوهستان آند به سرنوشت نامعلومی دچار شده اما داستان زندگی اش هنوز هم لرزه بر اندام انسان می اندازد. جنایتکار مخوف اهل کلمبیا بود، کشوری که در دهه ۵۰ میلادی آبستن حوادث عجیب و مرگباری بود. خانواده بسیار پرجمعیتی داشت. او فرزند هفتم خانواده بود اما هیچ کس برایش اهمیت قائل نبود، از همان کودکی دچار مشکلات زیادی شد که تا بزرگسالی هم رهایش نکرد. سرنوشت پدرو از همان هشت سالگی با تجاوز و جنایت گره خورده بود و در نهایت، سرنوشت او و حدود ۳۰۰ نفر از دختران و کودکان بی گناه را تغییر داد.

شیطانی ترین مرد متجاوزدر تمام تاریخ +تصاویر

اولین تجاوز در کودکی

هیولای تجاوزکار از همان دوران کودکی با انحرافات اخلاقی رو به رو بود، زمانی که فقط هشت سال داشت، برخورد نامناسبی با یکی از خواهرانش داشت که باعث شد مادرش او را برای همیشه از خانه بیرون کند. پسر از آن شب به بعد ناچار شد زندگی در شب های تاریک شهرهای مختلف کلمبیا را یاد بگیرد و به آن خو کند.

بعد از سپری شدن چند شب تلخ و وحشتناک، مردی او را در کنار خیابان پیدا کرد. به او پیشنهاد داد تا شب را در خانه اش بگذراند و یک دل سیر غذا بخورد. لوپز که از گرسنگی تاب و توانی برایش نمانده بود، پیشنهاد مرد را قبول کرد و همراه او به جایی که فکر می کرد ممکن است خانه اش باشد، رفت. اما حسابی غافلگیر شد.

مرد دیوسیرت پسرک را به خانه ای مخروبه و متروکه در حاشیه شهر برد او را آزار و اذیت کرده و بعد در خیابان رهایش کرد. او بعدها وقتی که دستگیر شد گفت که در آن شب با خودش گفته است که تا وقتی زنده ام انتقامم را از تمام بچه های کوچک این شهر می گیرم. تمام دختربچه های کلمبیا را از بین می برم تا بفهمید با چه کسی طرف هستید.»

اولین نقشه های شوم شکل می گیرند

بعد از این تجربه تلخ، رفتار لوپز حسابی تغییر کرد. او به یک پسر گوشه گیر و تلخ مزاج تبدیل شده بود، از غریبه ها دوری می کرد و در تمام روز از نگاه دیگران پنهان بود. شب ها دنبال خوراکی می گشت و هیچ وقت به حرف کسانی که برایش غذای گرم آماده کرده بودند، گوش نکرد.

شیطانی ترین مرد متجاوزدر تمام تاریخ +تصاویر

یک سال به همین منوال سپری شد. پسرک شب زنده دار که جایی برای خوابیدن و زندگی نداشت، آرام آرام راهش را به سمت جاده های خارج شهر کج کرد. در طول یک سال، آرام آرام خودش را به شهر دیگری در همان نزدیکی کشاند. او یک سال بعد از این که روزگارش را خارج از خانه سپری کرد، از شهر پدری اش یعنی «تولیما» به «بوگوتا» رفت. در طول آن یک سال از دیگران دوری کرده بود و آسیبی هم متوجهش نشد، وقتی به بوگوتا رسید، با انبوهی از جمعیت مواجه شد که با چهره هایی اخمو و عصبی نگاهش می کردند. بین تمام آن افراد، یک زوج آمریکایی که به تازگی راهی کلمبیا شده بودند، توجه او را به خودشان جلب کردند.

زوج جوان که وضع نامناسب پسرک را دیده بودند، قبول کردند او را به فرزندی پذیرفته و از وی نگهداری کنند. همه چیز تا چند سال خیلی خوب پیش می رفت اما زمانی که پدرو ۱۲ سالش بود، همه چیز دوباره به حالت قبل برگشت. پدرو که چند سالی بود به تشویق خانواده جدیدش به مدرسه می رفت، این بار در کلاس و به طور مخفیانه توسط مردی که در پوشش معلم در مدرسه شان کار می کرد، مورد تجاوز قرار گرفت. مدتی بعد از این اتفاق او از خانه فرار کرد.

دزد باسواد خودروهای شهر

پسرک که سواد اندکی داشت و زندگی نیمه اشرافی را دیده بود، حالا با زخم تازه اش خطرناک تر هم شده بود. یکی از پرسودترین دزدی هایی که بعد از مدتی حسابی او را به خودش معتاد کرده بود، دزدی خودروها بود. پدرو استعداد عجیبی در دزدی داشت. می توانست در کمترین زمان، خودروها را بدزدد، آن ها را اوراق کرده و با فروش قطعات شان، زندگی بگذارند. همین کارهای عجیب از او یک مکانیک خبره و مهندس توانمند ساخته بود اما نوجوان زخمی به فکر ادامه تحصیل یا شکوفا کردن استعدادش نبود. او به جای این حرف های ترجیح می داد، به هدفی که در هشت سالگی تعیین کرده بود برسد؛ می خواست روزی برسد که بتواند تمام دختران شهر را آزار داده و خسته در خیابان رها کند.

تجاوز در زندان

ادامه دزدی های پیاپی سرانجام باعث شد تا در هجده سالگی پایش به زندان باز شود. در همین دوران بود که برای سومین بار مورد تجاوز قرار گرفت. این بار چهار نفر از زندانیان او را آزار دادند. اما به خودش قول داد انتقام تمام سال های تلخش را از مردم شهر بگیرد.

اولین قربانیان او، همان چهار نفری بودند که در آخرین ملاقات در سلول، زخمش را تازه کرده بودند. او سه نفر از آن چهار متجاوز را پیدا کرد و انتقامش را گرفت. بعد هم به زندان افتاد و به اتهام قتل کسانی که قبلا او را آزار داده بودند، دو سال را در زندان گذراند. او توانسته بود قاضی را قانع کند که قتل را در دفاع از خودش انجام داده و چون قبلا آن افراد سابقه شرارت داشتند پسرک مدت بسیار کوتاهی را در زندان سپری کرد.

سفری به قصد تجاوز

او مدتی بعد یعنی در سال ۱۹۷۸ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی) از زندان آزاد و به پرو رفت کشور همسایه مقصد گردشگری «پدرو» نبود او خیال نداشت زندگی جدید و خوبی را آغاز کند. هدف بچگانه قدیمی هنوز رهایش نکرده بود. او به جان بچه های کشور همسایه افتاد. کودکان همسایه را می دزدید و دختران جوان را به قتل می رساند. اما باز هم دست پلیس به او نرسید. سرنوشت شوم هنوز هم رهایش نکرده بود. گروهی از مردم بومی و قبیله ای ساکن «پرو» که احتمالا خوی شیطانی را در وجود پسرک جوان تشخیص داده بودند، او را تا گردن در زمین دفن کرده و شکنجه اش دادند، او را به کشور اکوادور فرستادند.
 
«پدرو» وضع و حال مناسبی نداشت. جانش به لب رسیده بود اما هدف بچگانه رهایش نمی کرد. حتی در آن حال زار هم ترجیح می داد زنده بماند و دختران بیشتری را آزار بدهد. بواش یواش گزارش دختران گم شده ای که به دست پلیس می رسید بسیار زیاد شده بود. اما هیچ کس فکرش را هم نمی کرد. همه این تجاوزها و آدم کشی ها کار یک نفر باشد.

کارشناسان پلیس به اشتباه فکر می کردند دخترکان گمشده را مافیای آمریکای جنوبی دزدیده تا از آن ها به عنوان برده های جنسی استفاده کند. پدرو هم وضع جسمی چندان مناسبی نداشت به همین دلیل، کسی فکر نمی کرد بتواند آن تعداد از دزدی و تجاوز را به تنهایی ساماندهی کند. در نتیجه، مرد دیوسیرت تا مدت ها آزادانه به اعمال شیطانی اش ادامه داد.


سیلی که راز جنایت را برملا کرد

حدود دو سال بعد از تمام این فجایع، آرام آرام دستی که پشت پرده تمام این تجاوزها و جنایت ها قرار داشت، رو شد. در مال آوریل ۱۹۸۰ میلادی (اواخر فروردین ۱۳۵۹ خورشیدی) سیل بزرگی در پرو رخ داد که باعث شد جنازه تعداد زیادی کودک از زیر خاک در منطقه ای از شهر بیرون بیاید. پیدا شدن این تعداد جنازه، آن هم در جایی دور از قبرستان شهر، اتفاق عجیبی بود. پلیس بلافاصله وارد عمل شده و پزشکی قانونی مدتی بعد اعلام کرد که یک قاتل سریالی باعث شده تا تمام این کودکان از زندگی محروم شوند. مدت کوتاهی بعد از این کشف پلیس، تمام کسانی که سابقه جنایت در کشور داشتند مورد بررسی قرار گرفتند و دست آخر، پدرو لوپز دستگیر شد.

با آن که شواهد به آن اندازه ای نبود که او را بتوانند به زندانی بلندمدت محکم کنند، اما پلیس مطمئن بود که تمام این جنایت ها کار اوست و بنابراین تنها باید راهی پیدا می کردند تا زبان مرد دیو سیرت را باز کنند. پلیس تصمیم گرفت برای جلب اعتماد «لوپز» و بازکردن زبانش، یکی از نیروها را به عنوان زندانی به سلول او بفرستند. این نیروی پلیس وظیفه جلب اعتماد مرد را برعهده داشت.

نیرنگ پلیس نتیجه داد. لوپز همه جنایت هایش را برای مرد هم سلولی اش تعریف کرد. پلیس توانسته بود گارد مرد حقه باز را باز کند، حالا نوبت او بود که لب به سخن گشوده و ماجرای تمام جنایت هایش را با جزییات و کاملا دقیق به یاد داشت. حالا که آب از سرش گذاشته بود، تمام آن ها را مو به مو روایت کرد. او گفت که دست کم ۱۰۰ بچه را در اکوادور کشته و حدود همین تعداد را در کلمبیا بی حال و بی جان رها کرده است.

قربانیان بعدی او از بچه های پرو بودند که تعداد آن ها نیز حدود ۱۰۰ نفر بود. او روش عجیب و غریبی برای پیدا کردن قربانی هایش نداشت. در برگه های بازجویی او که بعدها توسط پلیس منتشر شد، در این باره آمده بود: «هر بار که هوس قتل به سرم می زد در جیابان راه می افتادم. دخترها را زیر نظر می گرفتم و هر کسی را که به نظرم مناسب می رسید، به مخفیگاه می کشاندم. آن ها را با پیشنهاد خرید هدیه های گران قیمت فریب می دادم و مدتی بعد هم در یک محل دورافتاده سرشان را زیر آب می کردم.»

او بعد از قتل، جنازه دختران را به محل هایی که از قبل کنده بود می برد و گاهی چند نفر را با هم در یک جا دفن می کرد، بدون این که حتی یک لحظه احساس ناراحتی یا شرم به خودش راه بدهد.

او دختربچه های خردسال را هم با روشی مشابه فریب می داد. آن ها را در زمین های بازی به کناری می کشید و هم بازی شان می شد. بعد از مدتی از آن ها می خواست تا همراهش به قبرستان بیایند. جایی که «دوستان کوچکی» منتظرشان بودند. بعدها او گفت که منظورش از این دوستان کوچک، کرم های خوابیده در خاک بودند که مدتی بعد میهمان بدن بچه های بیچاره می شدند.

آزادی و سرنوشت نامعلوم

پدرو لوپز برایش تفاوتی نداشت که به چه اسمی صدایش کنند. حتی مهم نبود که ۳۰۰ نفر از بچه ها را آزار داده و کشته چون همیشه می گفت، فقط به هدفش عمل کرده است. او در گفت و گو با «ران لیت نر»- خبرنگار مشهور ان دوران- گفته بود که به محض این که از زندان آزاد شود، با کمال مسرت باز هم به قتل بچه ها ادامه خواهدداد. او هنوز هم خطرناک به نظر می رسید به همین دلیل، به مدت ۲۰ سال دور از دیگران و در سلول انفرادی حبس شد.

سرانجام در سال ۱۹۹۸ میلادی (۱۳۷۷ خورشیدی) گفته شد که هیولای کوهستان آند به جایی در مرز کلمبیا برده و در آن جا رها شده است. از آن تاریخ به بعد، هیچ کس از سرنوشت هیولا خبری ندارد. برخی امیدوارند که او به دست خانواده یکی از قربانیانش افتاده و به قتل رسیده باشد. با این وجود هیچ سند محکمی وجود ندارد که وضعیت امروز او را نشان بدهد. بعضی از افراد احتمال می دهند که لوپز ممکن است به کارهای دوران گذشته اش برگشته باشد هرچند هنوز خبری در این باره منتشر نشده و همه جا آرام به نظر می رسد.

جنایت های باورنکردنی

تجاوز به این همه انسان در چنان مدت کوتاهی آن قدر عجیب و بزرگ بود که تا پیش از آن در آرشیو هیچ کشور دیگری ثبت نشده بود. به همین دلیل پلیس فکر می کرد شاید «پدرو لوپز» مشغول لاف زنی است. از او خواستند تا تمام آن چه می گوید را اثبات کند. هیولای کلمبیایی هم همین کار را کرد. او نیروهای پلیس را به مخفیگاه هایش برد و به آن ها کمک کرد تا بتوانند ۵۳ جنازه را پیدا کنند. مدرکی که برای باور کردن تمام حرف های او کافی به نظر می رسید.

او بعد از این جلسه دادگاه، یک لقب تازه دریافت کرد: «هیولای آند» لقبی بود که از آن به بعد برای نامیدن «پدرو لوپز» استفاده می کردند. فقط همان ۱۰۰ تجاوز و قتل اول کافی بود تا پدرو لوپز توسط دادگاه بزرگ کشور به حبس ابد محکوم شود. اما سرنوشت او مدت کوتاهی بعد از این اتفاق دگرگون شد. 


بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

پرسپولیس-مس/ آغاز مأموریت سرخ ها در جام حذفی با نیم‌نگاه به آسیا

باید در منطقه الهام بخش باشیم/ روال کار دولت چهاردهم اینگونه نیست که فقط در تهران بنشیند و دستور دهد

ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد/ آمادگی ایران برای همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی

نظارت اژه‌ای بر روند بررسی پرونده‌های خاص/ آسیب‌شناسی تدوین فهرست‌های عفو مناسبتی

وتوی قطعنامه آتش‌بس غزه مجوزی برای ادامه کشتار است/ آمریکا به همدستی 13 ماهه خود در نسل‌کشی غزه ادامه داد

جزئیات روند آتش‌بس در لبنان/ تاثیر قدرت حزب‌الله بر مذاکرات

قتل‌عام در محله شیخ رضوان/ 23 عملیات حزب‌الله در روز چهارشنبه

فجایع ۴۱۱ روز جنایت/ ۸۶ درصد غزه کاملاً تخریب شده است

کتاب از سبد بسیاری از خانواده‌ها حذف شده است

نخستین استفاده از موشک‌های دوربرد علیه روسیه/ تصمیم آمریکا و آلمان برای ارسال بسته‌های جدید کمک نظامی به اوکراین

چه کسانی پزشکیان را در سفر به سیستان و بلوچستان همراهی می کنند؟/ برنامه های سفر

جنایت در شمال غزه/ ۶۶ شهید در بمباران خانه‌های مسکونی

مولوی عبدالحمید: دکتر پزشکیان مردم زحمت‌کش استان سیستان‌وبلوچستان را مورد تفقد خود قرار دادند

الحاق کرانۀ باختری/ فرار به جلوی نتانیاهو با همراهی «ترامپ»

آن روی سکه ترامپ در فناوری/ از متضرر شدن اپل تا شانس هوش مصنوعی

وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن «طلا و مس» را بیشتر کرد

چگونگی رجیستر گوشی‌های آیفون‌ هنوز تعیین تکلیف نشده!/ آیفون کماکان قطعه!

کُمیت لنگ «بازار کتاب» دو سال پس از رونمایی

دل غریب من از گردش زمانه گرفت/ به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

جریان سینمای زیرزمینی از ابتدا تاکنون/ چالش‌ها و راهکارها

ایران و سفر گروسی به تهران؛ مثبت در تعامل، قاطع در تقابل

نهاد کتابخانه‌‌های عمومی و سهمی قلیل از بودجه

شاعری که نگهبان بانک است/بی‌پولی بود که شاعر شدم!

ایران خودرو پاسخ داد/ قیمت جدید خودرو از چه زمانی اعمال می شود؟

آینده هویت اسلامی عربستان در سایه اصلاحات سکولار

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

دیدار سفیر جانباز ایران در لبنان با رهبر انقلاب/ احوال‌پرسی متفاوت رهبری از سفیر مجروح

پاسخ آیت‌الله رجبی به شایعات جلسه خبرگان و رهبری/ کسی نه های‌های گریه کرد نه غیر های‌های

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

آغاز ضرب سکه با تاریخ سال بعد از ۱۵ اسفند ماه / کاهش حباب سکه

قیمت جهانی طلا امروز ۱۹ آبان/ هر اونس طلا ۲۶۸۴ دلار و ۷۷ سنت

رئیس شورای هماهنگی بانک‌ها:اجرایی‌شدن مصوبات بانکی سفر وزیر اقتصاد به استان سیستان و بلوچستان

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

نقد و سیاست