
دوستان و همراهان خوبم.
در نوشته قبلى، من نه شعار دادم ايرانى
جنس ايرانى بخر. و نه ادعا كردم جنس ايرانى از جنس فلان كشور بدتر يا بهتر است! و نه گفتم من فلان كار را مى كنم و شما هم از من پيروى كنيد!!!
نه از زبان انگليسى بد گفتم و نه زبان فارسى را تقديس كردم... مشكل من خودباختگى فرهنگى ست! كه هر روز گسترده تر مى شود؛ يعنى اينكه خودمان را قبول نداريم!
مى خواهند بگويند فلان فوتباليست خوب است، مى گويند رونالدوى ايران! به من مى گويند، رابرت دو نيروى ايران!
يعنى خودمان ارزش نداريم و با يك نام خارجى ارزش پيدا مى كنيم!در مورد برندهاى لباس و خوراكى توليد داخل هم همين طور است!
براى اينكه خودشان را بالا ببرند ، پشت زبان ديگرى به جز فارسى پنهان مى شوند!هم توليدكننده ، هم فروشنده و هم خريدار اين گونه اند!
با هم يك هماهنگى نانوشته دارند!خودمان را قبول نداريم! ولى ادعاهايمان گوش فلك را كر مى كند!
هر وقت واقعيت را ديديم و خودمان را همان طور كه هستيم پذيرفتيم، مى توانيم براى پيشرفت قدم بعدى را برداريم.