ازدواج شـوم خانـم معلم

خانم معلم میانسال که به اصرار خانواده‌اش تن به ازدواج با مرد مطلقه‌ای داده بود، پیش از فرارسیدن دومین سالگرد ازدواجشان، برای طلاق راهی دادگاه خانواده شد.
کد خبر: ۴۴۳۹۶
تاریخ انتشار:۰۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۰ - 27 July 2017
به گزارش روزپلاس، خانم معلم میانسال که به اصرار خانواده‌اش تن به ازدواج با مرد مطلقه‌ای داده بود، پیش از فرارسیدن دومین سالگرد ازدواجشان، برای طلاق راهی دادگاه خانواده شد.

«نرگس» در هیاهوی راهروهای مجتمع قضایی ونک روی نیمکت نشسته بود و به گذشته‌اش فکر می‌کرد. او تا همین دو سال پیش به جز کار در مدرسه دغدغه دیگری نداشت. اما حالا پشت در اتاق شعبه 261 دادگاه خانواده نشسته بود تا نوبت رسیدگی به پرونده‌اش برسد. نرگس آمده بود تا مهریه 100 سکه طلا را ازشوهرش مطالبه کند.
خانم معلم مانتو شلوار ساده رسمی پوشیده بود.دلش می‌خواست داستان زندگی‌اش را بنویسد و در زنگ انشا بخواند. در دل با خودش می‌گفت: «حیف شد که معلم انشا نیستم. اما اشکالی ندارد، شاید انتشار داستان زندگی من به درد دختران جوان بخورد.»

من نرگس، 47 ساله هستم. تا دو سال و چند ماه پیش دنیای آرامی داشتم. دلم به تدریس و تربیت بچه‌های مردم خوش بود. هیچ وقت به ازدواج فکر نکرده بودم. خیال می‌کردم ازدواج برای دخترانی است که کار نمی‌کنند یا دوست دارند بچه داشته باشند، در حالی که من هم کار می‌کردم و هم بچه‌های زیادی در مدرسه داشتم. جدا از این دوست داشتم از پدر و مادر پیرم مراقبت کنم و تا وقتی زنده‌اند پرستارشان باشم. اما پدر و مادرم از این وضع خوشحال نبودند و از چند سال پیش که آخرین خواهر و برادر بزرگترم ازدواج کردند دائم در گوشم می‌خواندند که خوب نیست مجرد بمانم. مادرم به همه فامیل و آشناها سپرده بود برایم شوهر پیدا کنند و پدرم هر جا که می‌رفت مرا با خودش می‌برد تا به این بهانه دوستانش متوجه شوند دختر مجردی در خانه دارد.من هیچ وقت آرایش نمی‌کردم و در هیچ مراسمی لباس‌های خاصی نپوشیده بودم. تنها به کتاب خواندن و درس دادن و گاهی هم اردوهای مدرسه سرگرم بودم و هیچ علاقه‌ای به خرج کردن حقوقم در پاساژهای شهر نداشتم. اما پدر و مادرم آنقدر اصرار کردند و مرا از عاق والدین ترساندند که بالاخره قبول کردم ازدواج کنم. با این شرایط دختری به سن و سال من خواستگار چندانی نداشت. همان چند نفری هم که پا پیش گذاشتند یا نقص عضو داشتند یا مهر طلاق بر شناسنامه شان خورده بود، یا اینکه شغل و درآمدی نداشتند. در این میان مردی 55 ساله از راه رسید که فامیلمان بود ولی به خاطر لجبازی پدرش سال­ها هیچ رفت و آمدی با فامیل نداشت. مرد پولداری که خیلی خوش لباس و مؤدب بود. او تازه از همسرش جدا شده بود و می­‌گفت به او خیانت شده. سرانجام به شخصیت‌اش اعتماد کردم و با یک مراسم ساده به خانه‌اش رفتم. اما از فردای همان‌روز دو دخترش برای زندگی به خانه ما آمدند. شوهرم معذرت خواهی کرد و گفت؛ «اگر متوجه می‌شدی که با بچه‌هایم زندگی می‌کنم، زنم نمی‌شدی» با این حال به همسرم گفتم: «بعید است من در این سن بچه‌دار شوم. پس دختران تو را مثل بچه‌های خودم خواهم دانست همین کار را هم کردم و علاوه بر خانه داری در درس‌های مدرسه هم کمک حالشان بودم. اما همسرم خیلی زود رنج بود و به هر بهانه ‌ای عصبانی می‌شد. اوایل ازدواج فقط بحث و جدل می‌کردیم، اما چند ماه بعد جلوی بچه‌ها سیلی محکمی به صورتم زد. دخترها از من دفاع می‌کردند اما آنها را تهدید کرد که از خانه بیرون‌شان می‌اندازد. سال گذشته بارها و به بهانه‌های مختلف کتکم زد. یک بار بعد از کتک خوردن تصمیم گرفتم به پلیس خبر بدهم. اما خودزنی کرد و با شهادت پدر و مادرش برایم پرونده‌سازی کرد. مانده بودم چه کنم؟ در نهایت تصمیم گرفتم هر چه می‌گوید گوش کنم. اما باز هم بهانه تازه‌ای پیدا می‌کرد و کتکم می‌زد. یک بار می‌خواست خفه‌ام کند، اما دخترانش نجاتم دادند. روی برگشتن به خانه پدری را نداشتم، می‌ترسیدم دلشان بشکند و در این سال‌های پیری غصه بخورند. سرانجام تصمیم گرفتم به مشاور خانواده مراجعه کنم. مشاورها از نظر روحی کمک زیادی کردند، اما چون همسرم حاضر به همکاری نمی‌شد، روال زندگی ما تغییر نکرد. بالاخره ناچار شدم به دادگاه مراجعه کنم و دادخواستی برای دریافت مهریه بدهم شاید به خودش بیاید...»

خانم معلم همانطور که در راهروی دادگاه شعبه 261 نشسته بود، آهی کشید و به اطرافش نگاهی انداخت. از کیفش بطری آب معدنی کوچکی را بیرون آورد، جرعه ای نوشید و ادامه داد: «شوهرم خیلی بد دهن و عصبی است. معلوم نیست چطور شرکتش را اداره می‌کند؟ او هر وقت به خانه می‌آید بهانه‌ای برای دعوا پیدا می‌کند. بعضی اوقات هم در خودش فرو می‌رود. فامیل‌هایمان می‌گفتند مشروبات الکلی می‌نوشد. اما در خانه چیزی ندیده‌ام. حتی سیگار هم نمی‌کشد. اما معمولاً بی‌حوصله است. در این دو سالی که با هم ازدواج کرده‌ایم نه مسافرت رفته بودیم و نه در میهمانی‌های فامیلی شرکت کرده‌ایم. همه جا فقط من و دخترهایش با هم بوده‌ایم. یک بار هم همسر قبلی‌اش را در یک مراسم ختم فامیلی دیدم. گفت دلش برایم می‌سوزد که فریب شوهر سابقش را خورده ام. اما من چه کار می‌توانستم بکنم؟ شوهرم در میان جمع خیلی خوش برخورد و مؤدب به نظر می‌رسد. شیک پوش است و در خرج کردن خساستی ندارد. با همه غریبه‌ها همینطور است. اما در خانه از آن آدم باشخصیت خبری نبود و مثل هیولا به جان من و بچه‌هایش می‌افتد. پدر و مادر من هم معتقدند اگر طلاق بگیرم آبروی خانواده‌مان می‌رود. مانده‌ام چه کنم که زندگی روی خوش به من نشان بدهد؟ اگر طلاق بگیرم دخترهای بخت برگشته‌اش چه می‌شوند؟ مادرشان که قادر به نگهداری از آنها نیست. کاش...»

دقایقی بعد خانم معلم با دعوت منشی دادگاه از جایش بلند شد و در اوج دلشکستگی وارد دادگاه شد.



ایران
سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

انتشار تصاویر و جزئیات جدید از فوت نیکا شاکرمی برای اولین بار/ بی آبرویی بی‌بی‌سی در پی انتشار اسناد پرونده

کارت بانکی ۶ بانک حذف می‌شود

۲۴میلیارد دلار دولتی برای ۱۰۰وارد کننده عمده/ رانت ۴میلیارد دلاری مونتاژکاران خودرو چینی/ اختصاص ۷۰۰میلیون دلار به داریا همراه واردکننده تلفن همراه از چین/ بانک مرکزی تامین ارز را انجام داد، چرا قیمت ها ثابت نمی ماند؟ + لیست

پيام واضح ايران به جهان/ سردار تنگسیری: اگر نفتکشی از ایران ببرید جبران خواهیم کرد

ایران خودرو با سمند هم خداحافظی کرد

کانال مهمی به نام عمان / چرا مسقط برای ایران و آمریکا مهم است؟

چرا فرانسه از فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان حذف می‌شود؟

۹ محصول ایران خودرو ارزان شدند

اولین بداخلاقی سیاسی در‌دور دوم انتخابات/ راهنما راست، گردش به چپ

مالک جدید استقلال نام این باشگاه را تغییر داد!

سفر پر ماجرای گروسی به ایران

«قطب شمال»، حکایت نارفیقی و نارو/ انتقام غذایی است که باید سرد خورده شود؟

کوبا مشتری کشتی‌های ایرانی شد

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

انتشار تصاویر و جزئیات جدید از فوت نیکا شاکرمی برای اولین بار/ بی آبرویی بی‌بی‌سی در پی انتشار اسناد پرونده

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

دلیل علمی تغییر ناگهانی احساسمان به یک فرد در ابتدای رابطه؛ از جذابیت اولیه تا انزجار

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

هوش هیجانی چیست و چه اهمیتی دارد؟ مولفه ها، نشانه ها و تقویت EQ

عاملان حمله تروریستی چابهار از افسران سرویس های آمریکایی و اسرائیلی ها جدا نیستند/ کشوری که تروریست‌ها از خاک آن حمله را آعاز کردند باید پاسخگو باشد

موضع‌گیری درخصوص آیفون‌ ممنوعه و سکوت درباره موبایل مسافری

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

جا زدن پل‌های شناور به جای سامانه پدافندی/ احمق و احمق‌تر! / دروغ شاخدار به روایت تصویر

پایان سیاهِ ازدواج سفید

بررسی سرمایه گذاری های اخیر مهدی فضلی/ خیز گلرنگ برای حذف اسنپ، دیجی‌کالا و فیلیمو؟/ جنگ قدرت در اکوسیستم استارتاپی

آخرین اخبار