ازدواج عجیب و غریب یک زن با مرد نامریی

زن جوان پس از پیگیری‌های فراوان بالاخره توانست از دادگاه حکم طلاق از همسر فراری‌‌اش را بگیرد. اما وقتی به دفترخانه رفت تا حکم را ثبت کند درکمال ناباوری شنید مردی با نام و مشخصات شوهرش وجود ندارد.
کد خبر: ۵۹۰۴۲
تاریخ انتشار:۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۰ - 12 November 2017
به گزارش روزپلاس؛«منصوره» که از 2سال پیش برای گرفتن حکم طلاق به دادگاه رفت وآمد داشت وقتی وارد شعبه 261 شد با آشفته حالی به قاضی گفت: «آن همه بدبختی کشیدم که از شّر شوهر فراری‌ام نجات پیدا کنم، اما حالا فهمیده‌ام با یک آدم جعلی و بی‌هویت زندگی می‌کردم که از او نه نامی درمتولدین اداره ثبت احوال هست و نه در میان مردگان مشخصاتش دیده می‌شود.»
قاضی «محمود سعادت» در حالی که زن را به آرامش دعوت می‌کرد پرسید: «رأی طلاق را به دفترخانه بردید؟ چه جوابی به شما دادند؟»
منصوره جواب داد:«بعد از اینکه به دفترخانه مراجعه کردم روزی را برای رسیدگی درنظر گرفتند اما در موعد مقرر اعلام کردند که فردی با مشخصات شوهرم در اسناد ثبت‌احوال وجود ندارد و...»

ماجرای آشنایی منصوره با همسرش «ابراهیم» به پنج سال پیش بازمی‌گشت. به روزهایی که مقابل ساختمان قدیمی خانه پدری منصوره، کارگران وتیم مهندسی مشغول ساخت یک ساختمان جدید بودند. دراین میان ابراهیم که متوجه رفت وآمد دختر جوانی به‌خانه روبه‌رویی شده‌ بود، به بهانه‌‌های مختلف درمی‌زد و آب یخ می‌گرفت.

یا برای مزاحمت کارگران معذرت‌خواهی می‌کرد. منصوره هم به تماشای گاه و بیگاه فعالیت کارگران از پشت پنجره عادت کرده‌ بود و سعی می‌کرد در میان آنها ابراهیم را زیرنظر بگیرد. چندهفته بعد، یک روز ابراهیم سوار بر یک خودروی گرانقیمت جلوی منصوره را در کوچه گرفت تا او را به‌ مقصد برساند و همان ‌زمان بود که برایش از شغل پیمانکاری، درآمد زیاد و زندگی یکنواختش حرف زد. وقتی هم منصوره خواست از ماشین پیاده شود ابراهیم شماره تلفنش را گرفت و ارسال پیام‌هایش از همان‌شب آغاز شد. منصوره تازه از دانشکده پرستاری فارغ‌‌التحصیل شده بود و در یک کلینیک کار می‌کرد. اما از آنجا که ازدواج با همکار را به صلاح آینده خود نمی‌دانست، به خواستگاری همکاران جواب رد می‌داد.با این حال پس ازمدتی با خود گفت که ابراهیم مرد مناسبی برای زندگی آینده‌اش است. مردی زحمتکش با درآمد عالی، خوش‌تیپ، مهربان و خوشرو. بنابراین موضوع علاقه ‌اش را به ابراهیم با خانواده در میان گذاشت و آنها نیز «آقای مهندس» را به عصرانه‌ ای در حیاط پر از گل و درخت‌شان دعوت کردند.

همانطور که انتظار می‌رفت مراسم خواستگاری به‌ سرعت برگزار شد، اما تنها یک زن میانسال به همراه ابراهیم به خواستگاری‌ آمد.چرا که مرد جوان اعلام کرد پدرش فوت کرده و همه فامیل‌هایش مقیم خارج هستند. منصوره هم ترجیح داد به فامیل‌های خودش چیزی نگوید تا در مراسم جشن عروسی افراد دو فامیل با یکدیگر آشنا شوند. از همین رو مراسم عقد ساده‌ ای برگزار شد و منصوره با مهریه 540 سکه‌ ای به عقد ابراهیم درآمد.

در جست‌و‌جوی شوهر

شش ماه بعد از مراسم عقد، منصوره درباره تاریخ عروسی و میهمانی مفصلی که قرار بود برگزار شود از شوهرش سؤال کرد، اما ابراهیم جواب دقیقی نداد و در این مدت ساختمان روبه‌روی خانه پدری منصوره هم بالاتر می‌رفت و کاملتر می‌شد تا اینکه منصوره فهمید باردار شده است. ابراهیم با شنیدن این خبر نه تنها خوشحال نشد، بلکه پیشنهاد داد هرچه زودتر بچه را سقط کند. اما از آنجا که منصوره پرستار بود و در مرامش چنین رفتاری گناه شمرده می‌شد با شوهرش مخالفت کرد. ابراهیم هم خواسته‌‌اش را تکرار نکرد وهفته‌ای یکی دو روز به همسرش سر می‌زد.

این وضع تا وقت زایمان ادامه داشت تا اینکه صدای نوزاد در گوش منصوره پیچید و زن جوان پیش از جشن عروسی فرزندش را در آغوش کشید. با این حال هرچه انتظار کشید خبری از شوهرش نشد.
بعد از فراری شدن ابراهیم، منصوره به سراغ مالک ساختمان روبه‌روی خانه پدری رفت و پس ازکمی پرس وجو فهمید که شوهرش مسئول خرید بوده در حالی که خودش را پیمانکار معرفی کرده بود. او حتی هنگام ثبت عقد شماره کارت ملی فرد دیگری را به سردفتر داده بود و آدرس منزل پدری‌‌اش هم واقعی نبود. از روزی که دختر منصوره به دنیا آمد حدود سه سال‌ وشش ماه می‌گذشت و حالا زن جوان موفق شده بود پس از طی مراحل مختلف قضایی و تکمیل پرونده حکم طلاق غیابی از ابراهیم را دریافت کند.

وقتی منصوره داشت ماجرای مراجعه به دفترخانه را برای قاضی سعادت شرح می‌داد، با اشاره دست دختر خردسالش را که بیرون اتاق منتظرش بود نشان داد و گفت:«تا حالا فکر می‌کردم بدون پدر چطور می‌توانم برای این بچه شناسنامه بگیرم، اما حالا فهمیده‌‌ام که انگار این مرد وجود خارجی نداشته است. ابراهیم حتی حیله‌ گرانه موفق شده بود تصاویر تمامی عکس‌های خودش و عکس‌های مشترک‌مان را از گوشی تلفن‌‌های اعضای خانواده ‌ام پاک کند. یک سال بعد از رفتنش به افسردگی شدیدی گرفتار شده بودم.طی چند سال همه جا را گشتم، اما اثری از شوهرناجوانمردم نیافتم.

یک بار هم یک راننده آژانس آشنا به من گفت: «شوهرت یک دختر دیگر را هم اغفال کرده.» همه این مسائل را تحمل کردم شاید برگردد. اما برنگشت. یک روز با خودم گفتم؛ آخرش چه؟ بالاخره این بچه به شناسنامه احتیاج دارد. اما باور کنید فکر این یکی را نمی‌کردم که شناسنامه ‌اش هم جعلی باشد...»
زن جوان حرف‌هایش را تمام کرد و از دادگاه خارج شد. قاضی هم پرونده‌‌اش را از مسئول بایگانی خواست تا دوباره آن را بررسی کند و راه چاره‌ای برای او پیدا کند.

 


ایران آنلاین
سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد/ آمادگی ایران برای همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی

پرسپولیس-مس/ آغاز مأموریت سرخ ها در جام حذفی با نیم‌نگاه به آسیا

باید در منطقه الهام بخش باشیم/ روال کار دولت چهاردهم اینگونه نیست که فقط در تهران بنشیند و دستور دهد

وتوی قطعنامه آتش‌بس غزه مجوزی برای ادامه کشتار است/ آمریکا به همدستی 13 ماهه خود در نسل‌کشی غزه ادامه داد

جزئیات روند آتش‌بس در لبنان/ تاثیر قدرت حزب‌الله بر مذاکرات

نظارت اژه‌ای بر روند بررسی پرونده‌های خاص/ آسیب‌شناسی تدوین فهرست‌های عفو مناسبتی

قتل‌عام در محله شیخ رضوان/ 23 عملیات حزب‌الله در روز چهارشنبه

فجایع ۴۱۱ روز جنایت/ ۸۶ درصد غزه کاملاً تخریب شده است

کتاب از سبد بسیاری از خانواده‌ها حذف شده است

نخستین استفاده از موشک‌های دوربرد علیه روسیه/ تصمیم آمریکا و آلمان برای ارسال بسته‌های جدید کمک نظامی به اوکراین

مولوی عبدالحمید: دکتر پزشکیان مردم زحمت‌کش استان سیستان‌وبلوچستان را مورد تفقد خود قرار دادند

جنایت در شمال غزه/ ۶۶ شهید در بمباران خانه‌های مسکونی

چه کسانی پزشکیان را در سفر به سیستان و بلوچستان همراهی می کنند؟/ برنامه های سفر

الحاق کرانۀ باختری/ فرار به جلوی نتانیاهو با همراهی «ترامپ»

آن روی سکه ترامپ در فناوری/ از متضرر شدن اپل تا شانس هوش مصنوعی

وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن «طلا و مس» را بیشتر کرد

چگونگی رجیستر گوشی‌های آیفون‌ هنوز تعیین تکلیف نشده!/ آیفون کماکان قطعه!

کُمیت لنگ «بازار کتاب» دو سال پس از رونمایی

دل غریب من از گردش زمانه گرفت/ به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

جریان سینمای زیرزمینی از ابتدا تاکنون/ چالش‌ها و راهکارها

ایران و سفر گروسی به تهران؛ مثبت در تعامل، قاطع در تقابل

نهاد کتابخانه‌‌های عمومی و سهمی قلیل از بودجه

شاعری که نگهبان بانک است/بی‌پولی بود که شاعر شدم!

ایران خودرو پاسخ داد/ قیمت جدید خودرو از چه زمانی اعمال می شود؟

آینده هویت اسلامی عربستان در سایه اصلاحات سکولار

عملیات حنظله/ بزرگترین هک تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی

دیدار سفیر جانباز ایران در لبنان با رهبر انقلاب/ احوال‌پرسی متفاوت رهبری از سفیر مجروح

پاسخ آیت‌الله رجبی به شایعات جلسه خبرگان و رهبری/ کسی نه های‌های گریه کرد نه غیر های‌های

دانشگاه‌ها زیر ذره بین آخرین رتبه بندی تایمز/ تعداد حضور افزایشی؛ رتبه برخی کاهشی

ماجرای برهنگی یک زن در‌ محیط دانشگاه چیست؟ فشار روانی پس از متارکه

«اخلاق» باید یکی از ملاک‌های اصلی دختران و پسران برای ازدواج باشد/اهمیت خلقیات در ازدواج

داروهای لاغری اعتیادآور/ فروش در آرایشگاه‌های زنانه

بیماری‌های خطرناک در کمین افراد چاق/ از افسردگی تا سرطان‌ها

علائم افسردگی در نوجوانان/ ارتباط کاهش اعتقادات مذهبی و نا امیدی

عزل مدیران ارشد مبارزه با پولشویی سه بانک کشور

چرا انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تاثیر عمده ندارد؟/ نگرانی جایز نیست

سوءاستفاده از بیماری یا بی شرمی رسانه ای

سفیر ایران: قدرت پدافند هوایی ایران در چین ترند شد

آغاز ضرب سکه با تاریخ سال بعد از ۱۵ اسفند ماه / کاهش حباب سکه

قیمت جهانی طلا امروز ۱۹ آبان/ هر اونس طلا ۲۶۸۴ دلار و ۷۷ سنت

رئیس شورای هماهنگی بانک‌ها:اجرایی‌شدن مصوبات بانکی سفر وزیر اقتصاد به استان سیستان و بلوچستان

الهامی: من مقصر اصلی شکست مقابل مس رفسنجان هستم

نقد و سیاست