خداوند متعال به حضرت موسى علیه السلام وحى فرمود:
((وقتى براى مناجات آمدى، كسى را كه فکر می کنی تو بهتر از او هستى به همراه خود بياور))
حضرت موسى به هر شخصی كه مى رسيد، جرأت نمى كرد كه بگويد من بهتر از او هستم.
بنابراین مردم را رها نمود و در حيوانات جستجو كرد تا آنكه به سگ بیماری رسيد.
حضرت موسی ريسمانى در گردن سگ انداخت و با خود برد.
ولی در بين راه پشیمان شد و سگ را رها نمود.
وقتى به محل مناجات رسيد، پروردگار فرمود:
((اى موسى! چرا آنچه كه امر كردم نياوردى))
حضرت موسی علیه السلام گفت:
((پروردگارا ! کسی را نيافتم که از او بهتر باشم.))
خداوند متعال فرمود:
((قسم به عزت و جلالم اگر كسى را با خود مى آوردى، اسم تو را از ديوان پيامبرانم محو مى كردم.))