روایت تلخ پدر قاتل ستایش از آخرین دیدار با پسرش!

به پایان قصه رسیدیم؛ قصه‌ای که از آن یکشنبه تلخ شروع شد؛ یکشنبه ٢٢فروردین ٩۵. دختربچه ۶ساله‌ای به نام «ستایش قریشی» به طرز دلخراشی به قتل رسید. قاتل امیرحسین ١۶ساله بود، پسر همسایه‌ای که به ستایش تجاوز کرد و او را با چاقو به قتل رساند.
کد خبر: ۶۵۷۰۵
تاریخ انتشار:۱۴ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۱ - 04 January 2018
به گزارش روزپلاس؛امیرحسینی که زندگی دو همسایه در خیرآباد ورامین را ویران کرد؛ یکی در حسرت قصاص و دیگری در انتظار بخشش. شهریور‌ سال ۹۵ بود که امیرحسین در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی خازنی پای میز محاکمه قرار گرفت. پس از چندین‌بار محاکمه، سه اتهام عمل منافی عفت، قتل عمد و جنایت بر میت به امیرحسین تفهیم شد. براساس رأی صادره، قاتل این پرونده درخصوص اتهام قتل عمد به قصاص نفس و درخصوص اتهام تجاوز به عنف به یک‌بار اعدام و درخصوص اتهام جنایت بر میت به ۷۴ضربه شلاق محکوم شد.

حالا پس از گذشت یک‌سال و ٩‌ماه، ساعت ٩ صبح سه‌شنبه با خانواده امیرحسین تماس گرفتند و از آنها خواستند در زندان حضور پیدا کنند. شاید این آخرین ملاقات باشد. مادر، پدر و خواهر امیرحسین به زندان رجایی‌شهر رفتند. وارد یک سالن بزرگ شدند؛ سالنی با ۵ نگهبان. ۵ دقیقه‌ای روی صندلی‌های سرد نشستند تا امیرحسین را آوردند. هم دستبند به دستانش بود و هم پابند به پاهایش. ثانیه‌ها به سرعت می‌گذشت، اما بغض و اشک مجال صحبت نمی‌داد.

پدر امیرحسین در رابطه با آخرین ملاقاتش با تنها پسرش می‌گوید؛

نخستین جمله‌ای که به امیرحسین گفتید، چه بود؟

حرف زیادی برای گفتن نبود. یعنی شرایط طوری بود که نمی‌شد صحبت کرد. اولش او را در آغوش گرفتم. چند دقیقه اول هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد. باور این‌که آخرین ملاقات است، برایم سخت بود. امیرحسین چندبار از ما خواست که حلالش کنیم. همان موقع بود که همسر و دخترم به گریه افتادند. من می‌خواستم جلوی اشکم را بگیرم. به آنها دلداری می‌دادم، اما خودم به گریه افتادم.

امیرحسین می‌دانست این آخرین ملاقات است؟

می‌دانست. مدام این جمله را تکرار می‌کرد که کارش تمام است و دیگر اعدام می‌شود.

ترسیده بود؟

گریه می‌کرد. بیشتر وقتمان به گریه‌کردن گذشت. نمی‌توانستیم حرف بزنیم. تکرار می‌کرد اشتباه کردم، اشتباه.

از شما چیزی نخواست؟

نه، هیچی. فقط می‌گفت ‌ای‌ کاش خدا مِهرم را به دل خانواده آقای قریشی بیندازد و من را ببخشند. من بچگی کردم. در آن زمان درحال خودم نبودم. هیچ‌کدام از کارهایی که کردم را به یاد ندارم. می‌خواست که او را ببخشند.

همسر و دخترت چه کار می‌کردند؟

آنها اصلا فکرش را هم نمی‌کردند این آخرین ملاقات باشد، اما با کلمه‌کلمه‌ای که امیرحسین می‌گفت، اشک می‌ریختند. بعد از پایان ملاقات هم حال همسرم بد شد و او را به بیمارستان بردیم. قلبش مشکل دارد. یکی از رگ‌های قلبش گرفته است. باید بالون بزنند. تا ظهر چهارشنبه هم در بیمارستان بستری بود. اوضاع ‌و احوال خوبی ندارد. دخترم از او پرستاری می‌کند.

از زمان اجرای حکم امیرحسین اطلاع دارید؟

صبح چهارشنبه خودم به دادسرای ورامین رفتم و مطمئن شدم امیرحسین را صبح پنجشنبه اعدام می‌کنند. این درحالی است که هنوز همسر و دخترم خبر ندارند.

برای امیرحسین نتوانستید رضایت بگیرید؟

از آن روزی که این اتفاق افتاده تا دوماه پیش، یک جمله هم بین من و پدر ستایش رد و بدل نشد. چندبار واسطه فرستادیم، اما فایده‌ای نداشت. یک‌بار دخترم واسطه شد، اما خانواده ستایش حتی در را روی او باز نکردند. برادر همسرم هم چندبار خواست وساطت کند، اما نشد. محرم‌ سال گذشته، من پدر ستایش را دیدم، سلام کردم، جواب سلام من را هم نداد. همسرم هم مدتی قبل، مادر ستایش را به‌طور اتفاقی در امامزاده خیرآباد دید. مادر ستایش حتی تحمل دیدن ما را هم ندارد. پدرش هم همین‌طور. البته من حال آنها را درک می‌کنم.

با وجودی که ما همسایه بودیم، اما چند روز پس از این اتفاق خانواده ستایش از محل ما رفتند. البته هنوز در خیرآباد هستند اما محل زندگی‌شان را تغییر داده‌اند. از اهالی محل شنیدیم که مادر ستایش حال ‌و روز خوبی ندارد. وقتی هم که ما را می‌بیند، حالش خراب‌تر می‌شود. با وجود این، توانستم دوماه پیش پدر ستایش را در خیابان‌های خیرآباد ببینم. با او صحبت کردم. از او خواستم پسرم را ببخشد. التماسش کردم. دستش را بوسیدم. گفتم من از مال دنیا تنها یک خانه ٨٠متری دارم. آن را هم به نام شما می‌کنم. از خون امیرحسین بگذر، اما فایده‌ای نداشت. او گفت: «نمی‌توانم ببخشم.» ولی من همچنان التماس می‌کردم. بعد اهالی محل و همسایه‌ها ما را از هم جدا کردند. من نتوانستم برای پسرم کاری بکنم.

در حال‌حاضر مادر امیرحسین چه کار می‌کند؟

دوستان و اقواممان به خانه‌مان آمده‌اند و دست به دعا شده‌اند. همه ما منتظر گذشت خانواده ستایش هستیم. امیدوارم این آخرین ملاقات نبوده باشد.

امید به دیدار دوباره امیرحسین دارید؟


من خانواده‌ام را آرام می‌کنم. نمی‌گذارم اشکم و سوز دلم را ببینند، اما امید دارم. امیرحسین را خدا به ما داد و اگر بخواهد دوباره به ما می‌بخشد. چشمانم به رحمت بیکران خداوند است.

قصاص می‌خواهند

این درحالی است که پدر ستایش بارها عنوان کرده بود هیچ صحبتی با کسی ندارد و خواهان اجرای حکم قصاص است. «ستایش که دیگر زنده نمی‌شود. زندگی ما هم که نابود شد، اما اجرای حکم قصاص از مرگ ستایش‌های دیگر جلوگیری می‌کند. باید درس عبرتی برای دیگران باشد.»




شهروند
سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

ایران خودرو با سمند هم خداحافظی کرد

پيام واضح ايران به جهان/ سردار تنگسیری: اگر نفتکشی از ایران ببرید جبران خواهیم کرد

کنعانی: با اقدامات پلیسی صدای دانشجویان معترض خاموش نمی‌شود/ ایران و عربستان به گسترش همکاری های اقتصادی توجه دارند

وظیفه اسحاق جهانگیری پس از فوت هاشمی رفسنجانی/ رابط اصلاح‌طلبان و رهبرانقلاب

احتمال صدور حکم جلب نتانیاهو از سوی دیوان بین المللی دادگستری/ نوبت مکافات جنایت!

رهبر انقلاب اسلامی سال۹۴ در نامه‌ای به جوانان اروپایی و آمریکایی، آنان رابه بیداری و آگاهی فراخواندند/ تحقق پیش‌بینی یک بیداری

نفتکش آمریکایی «Niovi» و کشتی «MSC Aries» متعلق به رژیم صهیونیستی در یک قاب/ اعتماد به نفس ایران در تسلط بر دریا

تغییر نام استقلال به استقلال خلیج فارس

دعوت ۱۸ بازیکن به اردوی تیم ملی والیبال/ عبادی پور در لیست جایی ندارد

میزان تولید خودرو در سال گذشته/ بازار خودرو در دست‌انداز وعده‌ها

تمرد نظامیان اسرائیلی از مشارکت در عملیات علیه رفح

قیمت طلا، سکه و ارز امروز ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳/ سکه در مرز کریدور ۳۰ میلیون تومان قرار گرفت

رژیم میوه ۳ روزه ؛ بگیریم یا نه؟

جام حذفی فوتبال؛ تراکتور به مس خورد، سپاهان به ملوان

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

قانون مالیات بر عایدی سرمایه تغییرات گسترده ای داشته و صرفا اصلاح ایرادات شورای نگهبان نبوده/ این قانون برای کسانی است که می‌خواهند قدرت خریدشان را حفظ کنند

ستاره استقلال مشاور املاک خانه شد!

کارت بانکی ۶ بانک حذف می‌شود

الحوثی: رژیم صهیونیستی بیمارستان‌های غزه را به گور‌های دسته‌جمعی تبدیل کرده است

علائم جسمانی انواع اضطراب‌/ اضطراب اجتماعی چیست؟

۲۴میلیارد دلار دولتی برای ۱۰۰وارد کننده عمده/ رانت ۴میلیارد دلاری مونتاژکاران خودرو چینی/ اختصاص ۷۰۰میلیون دلار به داریا همراه واردکننده تلفن همراه از چین/ بانک مرکزی تامین ارز را انجام داد، چرا قیمت ها ثابت نمی ماند؟ + لیست

ایران خودرو با سمند هم خداحافظی کرد

موضع جدید عربستان در رابطه با جنگ اسرائیل و غزه

دستور جمع‌آوری یک مکمل تقویتی رشد مو از سطح بازار

چرا فرانسه از فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان حذف می‌شود؟

پایان دوران مدارا با قاره سبز/ اروپاییان خواستار بازگشت یکطرفه و کامل ایران به توافق هسته‌ای هستند!

۹ محصول ایران خودرو ارزان شدند

محمدصادقی بازیگر فراری: تعریف جنسیتی مشخصی ندارم/ بدونِ هویتِ جنسی

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

چرایی افزایش تعرفه اینترنت و مهم ترین تعهد اپراتورهای ارتباطی

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

واکنش وزیر ارتباطات به محدودیت‌های جدید اینترنت

دلیل علمی تغییر ناگهانی احساسمان به یک فرد در ابتدای رابطه؛ از جذابیت اولیه تا انزجار

عاملان حمله تروریستی چابهار از افسران سرویس های آمریکایی و اسرائیلی ها جدا نیستند/ کشوری که تروریست‌ها از خاک آن حمله را آعاز کردند باید پاسخگو باشد

راهکار تقویت ذهن کودکان؛ والدین چه نقشی دارند؟

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

هوش هیجانی چیست و چه اهمیتی دارد؟ مولفه ها، نشانه ها و تقویت EQ

موضع‌گیری درخصوص آیفون‌ ممنوعه و سکوت درباره موبایل مسافری

جا زدن پل‌های شناور به جای سامانه پدافندی/ احمق و احمق‌تر! / دروغ شاخدار به روایت تصویر